کد خبر: 4243483
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۴
تدبر در سوره‌های جزء 30؛ تکویر

عادات غلط؛ عامل دوری از زندگی الهی

انسان آنچنان با روال‌ و عادات فردی و اجتماعی خو گرفته است که این امور غیر خدایی را ضامن سعادت خود می‌داند، در حالی که پس از سپری شدن زندگی دنیوی، در پیشگاه خداوند دست خالی حاضر می‌شود.

خوگرفتن انسان با عادات، او را از زندگی با معیار الهی دور نگه داشته استبه گزارش ایکنا، همزمان با آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، سلسله‌جلسات تدبر در قرآن که در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار می‌شود، اختصاص به بررسی سوره‌های جزء سی‌ام قرآن دارد و طی آن هانی چیت‌چیان، هر کدام از سوره‌های این جزء را با توجه به کمی یا فراوانی مطالب مورد طرح در آن در یک یا چند جلسه مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
شب گذشته یکشنبه 29 مهرماه، جلسه پنجم از تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام قرآن که از سوی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران تدارک دیده شده، برپا شد و اختصاص به سوره مبارکه «تکویر» یافت و در ادامه مطالب عنوان شده در جلسه نخست تدبر در این سوره از قرآن با سخنرانی هانی چیت‌چیان از نظر می‌گذرد:
 

بیشتر بخوانید؛

«برای اینکه با فضای کلی سوره آشنا شویم، ابتدا باید به خوانش آن و متعاقباً ترجمه آن پرداخته و سپس با استناد بر برخی روایات نقل شده از معصوم(ع) ببینیم که اساساً خوانش یا قرائت این سوره چه ثواب و ثمراتی در پی دارد. با قرائت این سوره متوجه این مطلب می‌شویم که تکویر از جمله سوره‌های مربوط به واقعه قیامت محسوب شده و در آن حداقل یکی از چالشی‌ترین مسائل اعتقادی که ما معمولاً با آن دست به گریبان هستیم، مطرح می‌شود.
 
در ثواب قرائت این سوره از پیامبر(ص) نقل است که هرکس این سوره را قرائت کند آن زمان که مصحف اعمال او برای حسابرسی گشوده می‌شود، فرد از مفتضح شدن نجات پیدا خواهد کرد یا باز نقل از رسول اکرم(ص) است که درد چشمان به واسطه قرائت این سوره برطرف می‌شود و در این مورد اخیر گاه برخی از افرادی که در زمینه تدبر در قرآن فعال هستند برطرف شدن درد چشم را نه تنها به شکل ظاهری چشم سر که در وجه تمثیلی آن نیز مطرح می‌کنند به این معنی که چشم از بسیاری از مخاطرات رهانیده شده و آمادگی نگریستن به بسیاری از خفیات و مسائلی که ممکن است به ظاهر قابل رؤیت نباشند، پیدا می‌کند.
 
در بررسی سوره مبارکه «عبس» نقل از امام صادق(ع) مطرح شد که هرکس این دو سوره یعنی «عبس» و «تکویر» را قرائت کند در پناه الطاف و رحمت الهی قرار خواهد گرفت و البته در مورد واژه قرائت نیز بحث در میان مفسران است که قرائت به معنای یک خوانش معمولی نیست، بلکه باید تأملی در زمان خواندن آیات در فرد به وجود آید که او را به درنگ و نگرشی ژرف در معانی آیات نیز وادار سازد.
 
حال به معنای آیات این سوره می‌پردازیم. چرا خداوند در این سوره و به ویژه آیات ابتدایی آن، تا این اندازه به دنبال اشاره به امور محالی است که در این دنیا رخداد آن غیر ممکن است، اما خدا انسان را حواله به روزگاری می‌دهد که این امور محال، ممکن می‌شود.
 
از همان ابتدا صحبت از خورشید است که به تیرگی می‌گراید و همچنین ستارگانی که همگی تیره می‌شوند یا در جای دیگر دریایی که جوشان می‌شود، در حالی که آب همواره مظهر سردی و فروکش کردن زبانه‌های آتش است یا هیچکس در این عالم و در طول حیات بشری به یاد ندارد، زمانی را که به فرض روزی کوهی را در طرف راست خود دیده باشد و فردا روزی که از خواب برخاست، آن کوه از جای خود حرکت کرده و به سمت چپ رفته باشد.
 
در بخشی از این سوره نکته نغزی وجود دارد و آن عبارت است از وانهادن یا رها کردن شتر ماده‌ای است که از آن به «عِشار» تعبیر شده است، یعنی شتری که 10 ماهه آبستن است و این شتر در چنین زمانی برای عرب بسیار ارزشمند است، چرا که تا یک ماه دیگر، نوزادش را به دنیا خواهد آورد، اما این سوره صحبت از رها کردن آن می‌کند، امری که در ظاهر و واقع محال است.
 
آنهایی که با وحوش و حیوانات وحشی سر و کار دارند، قطعاً به این امر اقرار دارند که هیچگاه دو حیوان درنده و وحشی را نمی‌توان تنها در یک قفس نگهداری کرد، همچنانکه این حیوانات در زندگی طبیعی خود هر کدام اقلیم و محدوده قلمرویی برای خود دارند، اما چرا اینجا و در آیه‌ای از سوره تکویر، مطرح شده است که آنها گرد هم می‌آیند؟ بسیاری دیگر از این مثال‌ها را که در این سوره آمده است می‌توان ذکر کرد که در اصل امری محال محسوب می‌شوند، اما تکویر از امکان وقوع آنها سخن به میان آورده است.
 
تمامی این به ظاهر محالات که شاید در نگاه اول هیچ ارتباط معنایی هم با یکدیگر نداشته باشند، در این سوره و تا آیاتی میانی آن از سوی خداوند فهرست می‌شوند تا در نهایت، به این نکته تأکید و اشاره شود که «عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ»(هر نفس بداند چه فراهم دیده است) اما این به چه معناست؟ شواهد حاکی از آن است که در اغلب موارد انسان در زندگی این دنیا چیزی را توشه آخرت خود قرار نداده است و حال به توصیه این آیه، هر فرد بداند که چه چیزی را فراهم کرده است؟
 
دلیل این امر آن است که انسان در زندگی دنیوی خود مجموعه‌ای از روال‌ و عاداتی را سرلوحه کار خود قرار داده است فارغ از اینکه کدام یک از آنها به صلاح او و همسو با دستورات الهی است، تنها به این واسطه که هر یک از آنها عرف شده است و حتی به جهت مداومت و تکرار برخی از امور، که ماهیت آنها گناه است و قبحشان ریخته است، تصور می‌کند که این امور و انجام آنها معمول است، حال آن که فراگیر شدن آنها دلیل بر اینکه تغییر ماهیت دهند و در زمره اعمالی قرار گیرند که مورد رضای الهی باشند، نیست. فرض بر این بگیرید که نزول‌خواری در جامعه با این تعبیر که کارمزد کاری است در جامعه باب شده باشد، این امر دلیلی نمی‌شود که نزول‌خواری از دایره اعمال سیئه خارج شده باشد.
 
حال به ماجرای مطرح شده در آیات این سوره از قرآن رجوع می‌کنیم؛ اتفاقاً آنچه که در این آیات برشمرده می‌شوند و برخلاف عادات و روالی هستند که ما در دنیا با آنها خو گرفته‌ایم به این معنی است که هیچگاه تصور نمی‌کنیم، خورشید خاموش شود و هیچگاه از دریا انتظار جوشیده شدن و اینکه زبانه‌های آتش از آن سر برآورد نداریم، اینها تنها به این دلیل است که خداوند تلنگری به ما بزند و این نکته را ذکر کند که آنچه شما برخلاف دستور الهی آن را در دنیا باب کرده‌اید و تبدیل به یک روال جاری در زندگی مادی و روزمره شما شده است در مقایسه با آنچه در مورد برخی پدیده‌های طبیعی برخلاف ماهیت اصلی آنها ذکر شده است، امری ناچیز و غیرقابل اعتناست.
 
خداوند با این تمثیلات، این دو امر را با یکدیگر مقابل کرده و مطرح می‌کند که مثلاً وقتی خورشید با تمام آن جلال و جبروتش را قادر هستیم، فرمان دهیم که برخلاف هویت طبیعی خود خاموش شود، این به آن معناست که به همه امور شما واقفیم و اینگونه نیست که شما خواسته باشید، ماهیت واقعی هر چیزی که در پیشگاه خدا با ویژگی و خصیصه‌ای فرض شده را تغییر داده و برخلاف آن عمل کنید، از نظر خداوند پوشیده می‌ماند که این امر تخطی از فرمان الهی است.
 
اساساً انسان در زندگی این دنیا از آنجا که طبق عادت با روال‌های زندگی خود خو گرفته است و آن را معیاری برای زندگی سعادتمند خود فرض کرده در اغلب اوقات به فکر جستجو برای سبک زندگی که فلاح و رستگاری اصلی او را در دنیا و آخرت به دنبال داشته باشد، نیست و این امر موجب خسران او شده و در نتیجه زمانی که در پیشگاه خداوند ظاهر می‌شود، توشه‌ای و ره‌آوردی را برای ارائه کردن ندارد.»
  
ادامه دارد ...
 
انتهای پیام
captcha