
حضرت زهرا(س) زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیبی داشتند. ایشان را میتوان در کسوت دخت نبی اکرم(ص) یا همسر علیابنابیاطالب(ع) یا مادر حسنین(ع) و زینب(س) و امکلثوم(ع) معرفی کرد اما فاطمه(س) اینها همه هست و این همه فاطمه نیست؛ در حقیقت «فاطمه، فاطمه است» و باید تاریخ زندگی تأثیرگذار ایشان را بررسی کرد تا به زوایای پنهان شخصیتی چنین زنی با عمری کوتاه اما با تأثیری شگرف پیبرد.
پیامبر(ص) ۱۴۰۰ سال پیش، منش و روشی پی گذاشت که چه در آن زمان و چه اکنون در بسیاری از جوامع ناملموس بوده و هست. آنان که زن را جنس دوم میدانستند یا هنوز بر این باورند؛ باید بدانند که همانا سیادت از یک زن که فاطمه(س) است به فرزندان پاک و همسر والای خود منتقل و منجر به شکلگیری چنین شجره طیبهای شده است و این نشانه جایگاه والای «زن» بر تارک یک دین جهان و زمان شمول است.
خبرنگار ایکنا به مناسبت
ایام فاطمیه(س) گفتوگویی با
مهران اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی انجام داده و به شرح تاریخی
زندگی حضرت زهرا(س) پرداخته است که در ادامه بخش دوم آن را مطالعه میکنید.
ایکنا ـ اعتراض حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) چگونه بود؟
گویا پیامبر(ص) این شرایط را پیشبینی کرده است؛ اگر پیشبینی نمیکرد صحنه سیاسی واضح بود. صحنه سیاسی این بود که بنیهاشم میخواست قدرت را برای خود کند. طبق گفتههای خلیفه دوم، عرب قبول نمیکرد که هم نبوت و هم جانشینی از قبیله بنیهاشم باشد؛ اینکه چنین حرفی درست یا غلط است نمیدانیم اما فکر میکنم منظور این است که مخالفان بسیاری وجود داشت و امکان اینکه این جانشینی رخ دهد کم بود.
ولی نهتنها سنت عرب، سنت الهی در قرآن هم اینگونه است که همیشه جانشین از بستگان نزدیک انتخاب میشود مثل موسی و هارون، یعقوب و یوسف، ابراهیم و اسماعیل، داوود و سلیمان، یحیی و زکریا که خیلی منطقی این جایگزینی اتفاق میافتاد؛ بنابراین وقتی بحث از بستگان نزدیک پیش میآید طبیعی است که نباید دیگران یا بستگان دور انتخاب شوند.
وقتی که اعتراض پیش میآید کاری که حضرت امیر(ع) میتواند انجام این است که نمیخواهد شمشیر بکشد زیرا بررسی میکنند که اکنون باید چه کار کرد. طبیعتاً سکوت میکنند و میگویند که بیعت نمیکنم و ظاهراً حضرت زهرا(س) هم به قدری میتوانستند از حریم ایشان دفاع میکنند تا دیگران نیایند ایشان را ملزم به بیعت کنند.
این موضوع یک نقطه مثبت است که نشان دهنده این است که جایگاه حضرت زهرا(س) به قدری میان مردم مدینه شناخته شده بود که آنها نمیتوانستند برای بیعت گرفتن از زور استفاده کنند. با توجه به حدیث شریفه پیامبر(ص) که میفرماید «اگر حضرت زهرا(س) از کسی ناراحت باشد پیامدهای بدی برای او خواهد داشت» بنابراین حضرت امیر فقط بیعت نمیکنند و در کارها مشارکت نمیکنند. حضرت زهرا(س) میتواند اعتراض کند و حرفهای خود را بزند که این کار را انجام میدهند و خطبهای میخوانند که به «خطبه فدکیه» معروف میشود که نوعی اعتراض است.
به نظر من بعضی از فرازهای خطبه فدکیه شایسته نیست و نمیتوان از ابتدا تا انتها، تماماً این خطبه و سخنرانی را به حضرت زهرا(س) نسبت داد؛ زیرا در آن عبارتهایی آمده است که شاید در شان ایشان نیست که آنها را بیان کنند؛ مثلاً در جایی بین مخاطبان خود از دوره قبل و بعد از اسلام مقایسهای کردهاند و در این خطبه گفته شده است که «شما قبلاً بدبخت بودید و در دوره پدرم حالتان خوب شد» اینگونه حرف زدن، استدلالهای دیگر حضرت را باطل میکند؛ زیرا طرف مقابل میگوید «شما که آنقدر مغرور هستید و اینگونه صحبت میکنید؛ ما هم کار خوبی کردیم این کار را انجام دادیم» یا مثلاً در جایی گفته شده است که «شما آب نداشتید که بخورید و آبهایی که در گودالها جمع میشد و حیوانها از آن استفاده میکردند را میخوردید» یا «شما پوست درخت یا حیوانات را میخوردید».
این خیلی بد است که فردی به دلیل نوع غذا که دست خود او نیست و طبیعت و فرهنگ در آن دخیل است مورد تحقیر قرار بگیرد؛ اگر فردی فقیر است یا آب مناسبی ندارد گناهی نکرده است. این موضوع اشکال تربیتی دارد زیرا وقتی شما کسی را تحقیر میکنید عملاً آن فرد از شما حرفشنوی نخواهد داشت.
ایکنا ـ بله؛ اصلاً در سیره نبوی تحقیر افراد جایگاهی ندارد.
به پیامبر(ص) گفته میشود که خوشرویی تو باعث شده که آدمها جذب تو شوند و اگر تو خود را بالاتر بدانی این اتفاق رخ نمیداد. مثلاً گفته میشود که پیامبر(ص) در مسجد به گونهای مینشستند که بالا و پایین وجود نداشت و هم در یک سطح بودند؛ اما با این صحبتها میخواهیم بگوییم که ما بالاتر هستیم و این جملات با سابقه زیست پیامبر(ص) تطابق ندارد. نکته دیگر اینکه مردم انصار آب چاله نمیخوردند و آنها چاه داشتند زیرا در آنجا وضعیت مساعد بوده است حتی مهاجرانی که از مکه آمده بودند نیز چاه داشتند.
آیا این جملات به یک فردی گفته میشود که از منظر حضرت، او مسبب مشکلات و ماجراها است و او بوده است که آب چاله میخورده است؟ به نظر با این تعمیم دادن به دنبال دفاع از موضوعی هستیم که قرار بوده فرد دیگری راه پیامبر(ص) را ادامه دهد و بگوییم که چرا او بر سر کار آمده؛ با این صحبتها اثر این موضوع از بین میرود. من میگویم اگر هم این صحبتها درست باشد، این بخشهای خطبه نیاز به توضیح دارد یا اینکه میتوان گفت نساخ در دورههای بعد یک چیزهایی اضافه کردهاند که دقیقاً نمیتوانیم از آن دفاع کنیم.
ضمن اینکه ما انصار را میبینیم که بعد از پیامبر(ص)، بعد از ۲۵ سال پشت علیابنابیطالب(ع) میایستند و با او به کوفه میروند و همین اتفاق باعث میشود امویها با انصار دشمنی کنند. این ظرفیت را که نمیتوان با یک جمله از بین برد.
ایکنا- وضعیت سیاسی و فرهنگی مدینه در سالهای آخر عمر حضرت چگونه بوده است؟ آیا شاهد تحولاتی بودهایم یا خیر؟
ما به این زمان که میرسیم فراموش میکنیم آن چیزهایی که برای تولد پیامبر(ص) میگفتیم چه بود؟ بله؛ یهودیها، زرتشتیها و مسیحیان منتظر منجی بودند اما یک چیزی بوده است که مردم از آن رنج میبردند و یک فردی باید میآمده تا مردم را نجات میداده اما سؤال اینجاست که آیا آن شخص قرار بود انسانها را نجات دهد یا برنامهای طراحی کرده که انسانها نجات یابند؟ آیا یک فرد در مدت زمان ۱۰ الی ۲۰ ساله میتواند برنامهای بریزد و آن را نهادینه کند و برای آن ضمانت اجرا بگذارد یا نه؟
به نظرم عملاً در دوره پیامبر(ص) یک فضاسازی اولیه انجام شده است و بنا بود این پروژه را دیگران تکمیل کنند و اینجا است که گریههای حضرت زهرا(س) معنا پیدا میکند؛ زیرا با اتفاق جانشینی پروژه پیامبر(ص) بر زمین مانده است و مسلمانان دوباره در حال بازگشت به گذشته هستند و فقط جابجایی قدرت اتفاق افتاده است.
هسته پیام پیامبر(ص) یک پروژه جهانی بود که باید اجرا میشد و اکنون پس از رحلت پیامبر(ص) و اتفاقات بعد از آن، حضرت زهرا(س) غصهدارِ جهانی است که در حال محروم شدن از پیام پیامبر(ص) است اما آیا ناراحت است که پدرش رحلت کرده است؟ خیر؛ اصلاً جای مقایسه نیست اما در دوره معاصر بسیاری از علما را میبینیم که وقتی فرزند یا عزیزشان از دنیا میرود چندان گریه نمیکنند مانند امام خمینی(ره) هنگام فوت فرزندشان آقا مصطفی و علمای دیگر نیز به همین صورت یعنی آنهایی که اهل معنا هستند و هسته دینی را درک کردند و ارتباط نزدیکی با خداوند دارند هنگام این اتفاقات خیلی متأثر نمیشود یا ظاهر نمیکنند.
مقصود حضرت زهرا(س) از گریههای بی امان بر زمین ماندن پروژه پیامبر(ص) است؛ زیرا معصومین(ع) نگاه خدایی دارند. قرار بوده است که یک برنامهای اجرا شود اما این برنامه بعد از رحلت پیامبر(ص) و جانشین نشدن حضرت علی(ع)، بر زمین مانده است. افرادی گریههای حضرت زهرا(س) را برای فدک و به بهانه اقتصادی تعبیر میکنند؛ برخی روانشناختی و دوری از پدر تحلیل میکنند اما من علت این گریهها را ناتمام ماندن پروژه پیامبر(ص) میدانم.
من نمیدانم وقتی خانمی پدر خود را از دست میدهد تا کی بلندبلند گریه میکند؟ ممکن است هنگام تشییع جنازه یا هنگام دفن بلند گریه کند اما تا چند روز میخواهد بلند گریه کند؟ من تصورم این است که این گزارش نیز خیلی قابل اعتماد نیست که انصار میگفتند که یا شب گریه کن یا روز؛ خیلی بعید است، اصلاً بازسازی این صحنه امکانپذیر نیست.
احساسیترین دخترها وقتی مهربانترین پدرها را از دست میدهند چقدر گریه میکنند؟ در یافتن پاسخ این سؤال کار سختی نیست؛ میتوان به یک روانشناس پروژهای داد که در این رابطه کار کند اما میتوان گفت که ایشان عمداً میخواستند بلند گریه کنند تا به آنها کار اشتباهشان را بفهمانند. حضرت زهرا(س) رفتند انصار را ملامت کردند و حضرت علی(ع) را بر اسب یا الاغی سوار کردند و به خانهها رفتند و حرف خود را زدند و آنها نیز قولی دادند و انجام ندادند با این کار حجت تمام است، نمیتوان کار دیگری انجام داد. تعابیری وجود دارد که نمیخواهم از آن استفاده کنم.
ایکنا ـ با توجه به عمر کوتاهی که حضرت زهرا(س) داشتند آیا امکان استخراج سبک زندگی از سیره ایشان وجود دارد یا خیر؟
اگر پروژه پیامبر(ص) را بشناسیم بله این امکان وجود دارد اما اگر آن پروژه را نشناسیم؛ خیر، این امکان وجود ندارد و این موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است.
ایکنا- با این پاسخ لطفاً درباره پروژه پیامبر(ص) بیشتر توضیح دهید.
برخی پروژه پیامبر(ص) را اصلاح باورها تعبیر کردند یعنی گویا مردم داشتند از باورهای غلط رنج میبرند. برخیها پروژه پیامبر(ص) را یکسری کنشها که عمدتاً فردی است و اجتماعی نیست مثل اینکه اعتقاد به بتها باطل است و اعتقاد به «الله» درست است و اعتقاد به معدوم شدن باطل است و ما در آخرت ادامه مسیر را میرویم و موضوعات از این دست که «اصلاح باورها» میشود تعبیر میکنند اما من این موضوع را به عنوان پروژه پیامبر(ص) قبول ندارم یعنی پروژه موضوع مهمتری است؛ البته نه اینکه این موارد مهم نیست بلکه به این معنا که در مرکز نیستند و ذیل این پروژه قرار میگیرند.
عدهای نیز پروژه پیامبر(ص) را انجام مناسک میدانند مانند انجام ثواب و شرعیات دینی که به نظرم این موضوع نیز اصل نیست. یکسری افراد نیز معناگرایی را به عنوان پروژه پیامبر(ص) تعریف میکنند و به سمت عرفان میروند و میگویند که مهم این است که یک رابطه عاشقانه با «الله» برقرار شود اما هر سه گزاره بیشتر شخصی هستند و جهانی نیستند. در حقیقت
پیامبر(ص) میخواهد کاری کند که آدمها شکوفا شوند. ایشان ملاحظه میکنند که علت شکوفا نشدن چیست؟ احادیثی داریم که گفته شده است «باید امروز شما از دیروزتان بهتر باشد» یعنی عملاً ما باید دائماً پیشرفت و رشد کنیم.
علت اینکه ما رشد نمیکنیم وجود موانع است؛ این موانع افرادی هستند که به ما اجازه رشد نمیدهند. افرادی که ثروت و قدرت دارند به ما اجازه رشد نمیدهند؛ زیرا این افراد ثروت و قدرت را درون خود انحصاری میکنند که در ادبیات قرآن به آنها «ملا» گفته میشود.
اکنون آمار توزیع ثروت در آمریکا و جهان را نگاه کنید که چگونه است؛ در گذشته بیان میشد «شکم گرسنه ایمان ندارد» یعنی تا نیازهای اولیه شما تأمین نشود نمیتوانید به شکوفایی، رشد و امنیت خود فکر کنید؛ زیرا هنوز لنگ مسائل اولیه هستید.
وقتی تبعیض وجود داشته باشد و پولها یکجا جمع شود، باقی افرادی که فقیر هستند نمیتوانند رشد کنند. نمیخواهم سوسیالیستی یا مارکسیستی تحلیل کنم اما وضعیت باید به گونهای باشد که قدرت و ثروت یکجا جمع نشود تا نیازهای اولیه انسانها تأمین شود و به رشد خود فکر کنند اما اکنون افراد باید سه شیفت سرکار بروند تا نیازهای اولیه خود را تأمین کنند. پروژه پیامبر(ص) شکوفایی انسان و رفع موانع بود.
ایکنا ـ با این تعریف چگونه میتوان از 18 سال زندگی حضرت زهرا(س) سبک زندگیای استخراج کرد که به شکوفایی انسان و رفع موانع منجر شود؟
موانع وقتی برطرف میشوند که بینشها حل شده باشند و خودخواهیها از بین رفته باشند؛ سؤال خیلی سختی پرسیدید که برای من قابل پیشبینی نبود؛ مثلاً من نگاه میکنم ایشان الگو هستند و میگویند شما در زندگی خود در طبقه فقیر باش ولی راضی باش؛ در انتخاب همسر، فردی را انتخاب کن که در باورها و پروژهات با یکدیگر همسو باشید ولو اینکه شرایط مالی بدی داشته باشید؛ در فضای اجتماعی حاضر باشد و برای گسترش آن کمک کند؛ مثلاً چطور گفته میشود که در تبریز گدا وجود ندارد باید کاری کرد که دیگر گدا وجود نداشته باشد. وقتی در شهر گدایی هست آن افراد نمیتوانند به معنا فکر کنند.
ایکنا ـ ما به بخشهای مختلف زندگی حضرت زهرا(س) پرداختیم اما به بخش مادرانگی آن حضرت اشارهای نشد؛ ایشان شجره طیبهای را بنیان نهادند که دوازده معصوم(ع) را دارا است به این بخش هم توجهی داشته باشیم.
منظومه یکی است و هرکدام از افراد نقشهای خود را در این مسیر ایفا میکنند؛ مثلاً ما در اطراف خود یک مشرک میبینیم؛ دو نگاه وجود دارد، میتوان او را یک دشمن یا قربانی دید؛ اگر او را قربانی ببینیم با رفتار خوب با او برخورد میکنیم مثل کاری که امام حسن(ع) با آن مرد شامی انجام داد که او را دشنام میداد. این کار به این معنا است که در حال فکر کردن به بشریت هستی و صرف اینکه او یک مسلمان شامی از حزب اموی است یا تحت تأثیر رسانههای اموی است او را «غیر» تلقی نمیکنند که این نکته مهمی است.
بنابراین «غیریتسازی» رخ نمیدهد و سعی میشود که ببینیم انسانها از کجا در حال رنج بردن هستند و سعی میکنیم که آن رنجها را برطرف کنیم؛ ولی در جایی میبینیم این رنجها از جای دیگری میآید و افرادی این رنج را با قدرت اعمال میکنند. امامان در این مواقع یاد دادهاند که شجاع باشیم و بجنگیم یعنی همزمان با رحمتی که داریم و به نجات دیگران فکر میکنیم باید به قدری دلیر باشیم که در صحنه نبرد ایستادگی کنیم.
این موضوع را در حضرت زهرا(س) میبینیم که تا صبح برای همسایهها دعا میکنند و بعد هم میروند خطبه میخوانند از طرفی هم در منزل دفاع میکنند، زخمی میشوند و آسیب میبینند. این همان الگوی «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» است. منظور از کفار این نیست که فردی کافر است و باور ندارد بلکه منظور این است که این افراد، سیستم و پروژه را از «الله» نپذیرفتند و پروژه آنها نابرابری است که لات و هبل و عزی آن را تایید و مشروع میدانند. این خداها هستند که میگویند اشکالی ندارد و این فشار را بر بردگان بیاورید یا سهمالارث خواهران و برادرانتان را بردارید؛ بنابراین اگر دیندار باشند رحمت در کنار قدرت مواجهه، مطرح است.
افراد معمولاً دو دسته هستند؛ یا وقتی درگیر هستند خشونت از آنها دیده میشود یا همیشه مهربان هستند و توان دعوا کردن ندارند اینکه شما بتوانید هر دو را به جا و بر اثر یک بینش تشخیص دهی که کجا باید با رحمت برخورد کنی و آدمها را به سمت پروژه جذب کنی و کجا در برابر آنهایی که میخواهند پروژه را بر زمین بزنند قوی ایستادگی کنی یک الگوی تربیتی از حضرت زهرا(ع) است.
انتهای پیام