کد خبر: 4250844
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۶
حضرت زهرا (س) و مسئله جانشینی/ ۴

اهلیت و صلاحیت؛ کانون گفتمان حضرت زهرا(س) درباره مسئله جانشینی

سیدعلیرضا عالمی در چهارمین جلسه درس‌گفتار «حضرت زهرا(س) و مسئله جانشینی پیامبر(ص)» گفت: آن چیزی که مبنای ارتباط بین امر جانشینی و گفتمان جانشینی می‌شود از نظر گفتمان صواب و مطلوب حضرت زهرا(س)، گفتمان اهل‌بیت(ع) است که «اهلیت» است؛ یعنی هم گفتمان باید اهلیت داشته باشد به معنای اینکه شایستگی و صلاحیت داشته باشد و هم امام باید صلاحیت داشته باشد.

به گزارش ایکنا، ماجرای جانشینی بعد از رحلت پیامبر(ص) از موضوعات مهم تاریخ اسلام است که بعد از رحلت پیامبر(ص) تا امروز ادامه داشته است. بخش عمده صدماتی که به حضرت زهرا(س) وارد شد ناشی از مطالبه ایشان برای بازگشت حق به صاحبش بود که ایشان در این مسیر سکوت نکردند و در نهایت به شهادت رسیدند.
 
سیدعلیرضا عالمی؛ مدیر گروه مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه در سلسله درس‌گفتارهایی که به همت موسسه پرسمان برگزار شده به موضوع «حضرت زهرا(س) و مسئله جانشینی پیامبر(ص)» پرداخته است که متن جلسه سوم این درس‌گفتار را در ادامه می‌خوانیم؛
 
 
 
اگر بخواهیم ساحت اندیشه‌ورزی عام حضرت زهرا(س) را مورد بررسی قرار دهیم، جامع‌نگری را در اندیشه آن حضرت در موضوعات مختلفی که مورد توجه قرار دادند می‌بینیم. وقتی در خصوص بنیان‌های اندیشه آن حضرت در خطبه آن بزرگوار جست‌وجو می‌کنیم این را می‌یابیم که مباحث انسان‌شناسانه، هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه، ارزش‌شناسانه و مباحث اخلاقی را مورد توجه قرار می‌دهند.
 
این موضوع نشان‌دهنده این است که بنیان اندیشه ایشان بر یک ساختار بسیار منضبط بنا نهاده شده است؛ مثلاً وقتی وارد بحث دین‌شناسی می‌شوند فلسفه دین، شریعت و احکام خداوندی و فقهی را تبیین می‌کنند و مورد توجه قرار می‌دهند. این موضوع از ویژگی‌های اندیشه‌ورزی آن حضرت در ساحت دین‌شناسی است.
 

توجه به امور اجتماعی در گفتمان حضرت زهرا(س)

وقتی ایشان وارد امور اجتماعی می‌شوند تطورات تاریخی که در تاریخ اسلام در محدوده‌ای که آن حضرت حیات داشتند را مورد توجه قرار می‌دهند؛ مثلاً چگونگی عبور از دوره جاهلیت و ورود به دوران اسلام را تبیین می‌کنند. هنگامی که بحث از ابعاد رسالت به میان می‌آید گفتمان‌هایی که در این مسیر شکل می‌گیرد و چگونگی عبور از این گفتمان‌ها را مورد توجه قرار می‌دهند یا وقتی در خصوص جایگاه و شأن انسان‌ها صحبت می‌کنند از نگاه اجتماعی مورد توجه قرار می‌دهند؛ مثلاً وقتی که در مورد شخصیت حضرت امیر(ع) سخن می‌گویند سابقه ایشان را در اسلام لحاظ می‌کنند که یک امر اجتماعی است یا برادری آن حضرت را با پیامبر(ص) لحاظ می‌کنند و یک امر اجتماعی تأثیرگذار در تحلیل‌های خود می‌دانند یا از قرابت حضرت امیر(ع) با نبی مکرم اسلام(ص) که یک امر اجتماعی و تأثیرگذار در مناسبات و ارتباط اجتماعی است مورد توجه قرار می‌دهند.
 
حضرت پیامدهای رحلت را در تحلیل‌های خود از جنبه‌های مختلف اجتماعی، اعتقادی و گفتمانی مورد توجه قرار می‌دهند یعنی وارد این عرصه‌ها که می‌شوند در لایه‌های مختلف لحاظ می‌کنند و در خصوص آنها صحبت می‌کنند. این موضوع نشان‌دهنده جامع‌نگری در موضوعاتی است که مورد توجه قرار می‌دهند که می‌توان در شخصیت و اندیشه‌ورزی آن حضرت دید.
 
ایشان تغییر جامعه بعد از رحلت رسول خدا(ص) را در عرصه‌های مختلف دینی و آئینی و نسبت آن با معارف قرآنی و فضای تاریخی که بعد از نبی مکرم اسلام(ص) ایجاد شد و الزامات و پیامدهای جامعه‌شناختی و جامعه‌شناسی‌ای که رحلت پیامبر(ص) داشت را مورد توجه قرار می‌دهند. این موضوع نشان‌دهنده این است که به‌نوعی جامع‌نگری در عرصه عام اندیشه‌ورزی آن بزرگوار وجود دارد.
 

توجه به ساحت‌های اندیشه

دومین ویژگی توجه به ساحت‌های اندیشه است؛ یعنی در خلال اندیشه‌ورزی سعی می‌کنند فهم و دریافت صحیحی از مفاهیم، گفتمان‌ها و اندیشه‌ها داشته باشند. مبانی قرآنی که از فهم خود ارائه می‌کنند و ارتباطی که با قرآن برقرار می‌کنند نشا‌ن‌دهنده این امر، اهمیت آن و دریافت صحیح از آموزه‌های اسلامی و قرآنی است که در ساحت اندیشه‌ورزی آن بزرگوار کاملاً مشهود است یا در تبیین مسائل و موضوعات صورت‌بندی که ارائه می‌دهند کاملاً با آن شرایطی که باید در فضای تبیین یک امر، اندیشه، تفکر یا گفتمان لحاظ شود انطباق دارد.
 
ایشان در تحلیل مسائل سعی می‌کنند که لایه‌های مختلف تحلیل، بنیان‌های شناختی مسئله، مباحث تاریخی و تطوری بحث، پیامدها، ابعاد و عرصه‌های تمدنی را مورد توجه قرار دهند. این موضوع نشان دهنده این است که واقعاً در عرصه اندیشه‌ورزی به ساحت‌های اندیشه حضرت چقدر دقیق وارد شدند که شواهد همه این موضوعات را در خطبه حضرت زهرا(س) می‌بینیم.
 

رویکرد انتقادی و اصلاحی حضرت زهرا(س)

یکی از ویژگی‌های اندیشه‌ورزی حضرت بحث رویکرد انتقادی و اصلاحی است. زمانی یک اندیشه انتقادی و اصلاحی شکل می‌گیرد که فرد دارای اندیشه بنیادین، منسجم، روشمند و مستدل باشد. این بستر می‌تواند رویکردهای اصلاحی خود را مورد توجه قرار دهد؛ بنابراین اگر بخواهد وارد فضای اصلاحگری در اندیشه‌ورزی شود باید در مقابل وضعیت موجود با توجه به وضعیت مطلوبی که ارائه می‌کند، اندیشه بدیل داشته باشد و این اندیشه بدیل را در فضای رویکرد انتقادی که در اندیشه‌ورزی خود مورد توجه قرار می‌دهد عرضه می‌کنند. وقتی امروز درباره اندیشه انتقادی و اصلاحی آن بزرگوار صحبت می‌کنیم خود گویای همین امر است که حضرت توانسته‌اند اندیشه خود را به مخاطب روز و تاریخی خود ارائه کنند.
 
مباحثی که بیان شد یعنی جامعه‌نگری و توجه به ساحت‌های اندیشه و اتخاذ رویکرد انتقادی و اصلاحی، برخی از ویژگی‌های اندیشه‌ورزی عام حضرت زهرا(س) است که ما هرگونه تحلیلی که بخواهیم از اندیشه آن بزرگوار داشته باشیم باید به نسبت آن‌ها در ساحت‌های مختلف آگاهی داشته باشیم؛ چراکه حضرت با این دانش، آگاهی، تبیین و تحلیل وارد عرصه اندیشه‌ورزی شدند.
 
ساحت جانشینی مورد توجه تحلیل امروز ما است پس باید به این نکته اشاره کنیم که جانشینی از دید حضرت یک امر گفتمانی است؛ یعنی مسئله جانشینی که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) اتفاق افتاد یک مسئله شخصی یا مصداقی نیست که اختلاف در مصادیق امام یا جانشین پیامبر(ص) یا مصادیق خلیفه بعدی بعد از نبی مکرم اسلام(ص) باشد بلکه بحث گفتمانی است و اختلاف در گفتمان وجود دارد. به همین دلیل حضرت زهرا(س) وقتی که آن خطبه غرا را در مسجد مدینه می‌فرمایند تمام مردم را مخاطب قرار می‌دهند.
 

مخاطب گفتمان حضرت زهرا(س)

ایشان مردمی که به طرفداری از رقیب در آنجا حضور دارند و همه انصار را مخاطب قرار می‌دهند یا در خطبه منزل، تمام زنان انصار و مهاجر را مخاطب قرار می‌دهند و به واسطه آنها تمام مردم، اعم از مهاجر و انصار را مخاطب قرار می‌دهند؛ چون فضای جانشینی فضای گفتمانی است. آن چیزی که بعد از رحلت پیامبر(ص) تغییر کرد تنها مصداق جانشینی نبود بلکه گفتمانی بود که آن گفتمان مطلوب رسول خدا(ص) بود اما بعد از رحلت پیامبر به هر دلیل، علت و انگیزه‌ای جایگزین شد و حاکمیت پیدا کرد.
 
مسئله دیگری که در تحلیل تمدنی اندیشه حضرت در خصوص امر جانشینی باید مورد توجه قرار دهیم این است که مصداق جانشینی بر گفتمان جانشینی ترتب دارد؛ یعنی مصداق جانشینی زمانی مطرح می‌شود که گفتمان صواب جانشینی حاکم شود و در جامعه مسلط و برقرار باشد ولی چنین اتفاقی در جامعه نیفتاده است؛ پس در این وضعیت اصولاً بحث از مصداق امام ضرورتی ندارد.
 

دلیل اشاره نکردن حضرت زهرا(س) به غدیر در سخنان خود

ما در خطبه حضرت می‌بینیم که ایشان در آنجا از غدیر یاد نمی‌کنند زیرا مشکل ابتدا در مصداق نیست بلکه مشکل در گفتمان است و گفتمان مطلوب پیامبر(ص)، قرآن و حضرت فاطمه(ص) در جامعه پیاده نشده است و مصداق مبتنی بر گفتمان است. امام جامعه باید در گفتمان صواب به امامت برسد وگرنه «باقیت‌العار» می‌شود و جامعه به سمت آتش‌افروزی و ننگ پیش می‌رود؛ بنابراین حضرت روز غدیر را مطرح نمی‌کند.
 
ما مصادیق این موضوع را در مورد عملکرد حضرت امیر(ع) هم می‌بینیم که وقتی که در شورای شش نفره به ایشان پیشنهاد می‌دهند که به سنت شیخین و گفتمان آنها عمل کن و امر خلافت را به دست بگیر، حضرت قبول نمی‌کنند و می‌فرمایند که من به سنت پیامبر(ص) عمل می‌کنم یعنی این سنت و گفتمان را قبول ندارند و اصولاً چنین سنت و گفتمانی در جامعه حاکم نیست؛ بنابراین حضرت امیر(ع) همان رویه حضرت فاطمه(س) را در شورای شش نفره‌ای که خلیفه دوم برای امر خلافت و جانشینی بعد از خود تعیین می‌کند به همین نکته اشاره می‌کنند که مصداق جانشینی مبتنی به مترتب بر گفتمان جانشینی است.
 
این موضوع را وقتی می‌خواهیم در تحلیل‌هایی که در بحث جانشینی در تاریخ اسلام و در اندیشه اهل‌بیت(ع) مورد توجه قرار دهیم حتماً باید لحاظ کنیم که چرا این اتفاق افتاده است و برخی از حوادث مانند روز غدیر در خطبه آن حضرت نیامده است. حضرت به این امر توجه داشتند که وقتی گفتمان نباشد مصداق گفتمانی در آنجا امکان تحقق و موفقیت ندارد؛ بنابراین طرح آن موضوعیت ندارد زیرا همین مردمان در زمان حیات پیامبر(ص) این گفتمان را پذیرفته بودند ولی وقتی رحلت پیامبر(ص) اتفاق افتاد همه از این گفتمان عبور کردند و گفتمان دیگری را برگزیدند.
 

نسبت مصداق و گفتمان جانشینی

مسئله دیگری که مطرح است مسئله نسبت مصداق جانشینی و گفتمان جانشینی است یا مصداق امامت، خلافت و گفتمان امامت است اینکه چه چیزی آنها را با یکدیگر پیوند می‌دهد؟ مبنای ارتباط بین مصداق جانشینی و گفتمان جانشینی چیست؟ این یک سؤال بسیار مهم است که تمام بحث‌هایی که در این چند جلسه شد به موضوعی بازمی‌گردد که می‌خواهم آن را عرض کنم.
 
آن چیزی که مبنای ارتباط بین امر جانشینی و گفتمان جانشینی می‌شود از نظر گفتمان صواب و مطلوب فاطمه زهرا(س)، گفتمان اهل‌بیت(ع) است که «اهلیت» است؛ یعنی هم گفتمان باید اهلیت داشته باشد به معنای اینکه شایستگی و صلاحیت داشته باشد و هم امام باید صلاحیت داشته باشد. صلاحیت، اهلیت و شایستگی در این گفتمان به یکدیگر می‌رسند یعنی هم گفتمان جانشینی و هم مصداق جانشینی در اهلیت به یکدیگر می‌رسد و این مفهوم کانونی در اندیشه جانشینی در دیدگاه اهل‌بیت(ع) و فاطمه زهرا(س) است.
 

جایگاه متزلزل مصلحت در اندیشه رقیب

مفهوم مصلحت در اندیشه رقیب جانشین مفهوم اهلیت است یعنی این گفتمان بر اساس مصلحت شکل می‌گیرد؛ اینگونه که یک زمان مصلحت این است که نصب باشد، زمانی مصلحت این است که شورا باشد، زمان دیگر مصلحت این است که فرد دیگری خلیفه بعدی را انتخاب کند، زمان دیگر مصلحت این است که مردم خلیفه را انتخاب کنند و زمان دیگر مصلحت این است که از طریق تقلب، گفتمان جانشینی و امامت جامعه شکل بگیرد. گفتمان مصلحت به این معنا است که زمانی مردم در غدیر با علی بن ابیطالب بیعت می‌کنند و زمان دیگری به دلیل مصلحت، بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) با خلیفه اول بیعت می‌کنند؛ زیرا مصلحت است که در گفتمان جانشینی و مصداق آن نقش دارد.
 
هدف اهلیت در گفتمان اهل‌بیت(ع) تمدنی است و ابعاد تمدنی دارد ولی هدف مصلحت در گفتمان رقیب، سیاسی است و سیاست هر روز یک اقتضا دارد؛ بنابراین شکل و شمایل گفتمان جانشینی، طریقه انتخاب و ویژگی‌های امام هم متناسب با آن متفاوت می‌شود زیرا مصلحت اقتضا می‌کند. کارگزارها نیز متفاوت است زیرا در این گفتمان کارگزار امام است با ویژگی‌های خود در گفتمان اهل‌بیت(ع) است و در اینجا کارگزار، امیر است با ویژگی‌ها، هدفگذاری‌ها و کارویژه‌های خاص خود است.
 
وقتی ما می‌خواهیم تاریخ را تحلیل کنیم باید این گفتمان‌ها را بشناسیم؛ یعنی گفتمان مطلوب اهل‌بیت(ع) و گفتمان رقیب را بشناسیم که در این صورت رفتار اهل‌بیت(ع) را می‌توانیم بشناسیم و گزارش‌های تاریخی که به دست ما آمده است منطق پیدا می‌کند؛ پس در امر جانشینی در اندیشه‌ورزی حضرت باید این امور را حتماً مورد توجه قرار داد.
انتهای پیام
captcha