سیدمصطفی میرزاباقری برزی، پژوهشگر و تحلیلگر رسانه و ارتباطات، یادداشتی را به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد با عنوان «بازخوانی خطر نفوذ منافقین در بستر بحرانهای امروز جامعه ایران» در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه میخوانیم:
در واپسین روزهای تیرماه ۱۳۶۷، زمانی که کشور از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دچار شوک بود، گروهک تروریستی منافقین که رسماً بازوی اطلاعاتی و نظامی صدام بهشمار میآمد، در رؤیای فتح تهران، عملیاتی را کلید زد که به «فروغ جاویدان» معروف شد. این عملیات با ورود ستون نظامی منافقین از مرزهای غربی آغاز شد اما در تنگه چهارزِبَر کرمانشاه، با پاسخی قاطع و تاریخی از سوی نیروهای مسلح و مردم مواجه شد و در کمتر از ۷۲ ساعت، به یکی از تلخترین شکستهای دشمنان انقلاب اسلامی تبدیل شد؛ شکستی که در داخل با عنوان عملیات «مرصاد» ثبت شد اما آنچه مرصاد را فراتر از یک عملیات نظامی قرار میدهد، پیام تاریخی آن است:
دشمن ممکن است تغییر لباس دهد، تاکتیک عوض کند اما هدفش همان باقی میماند و آن هم ضربه به انقلاب اسلامی است.
مرصاد پایان فاز نظامی سازمان منافقین بود اما نه پایان کارشان. آنها خیلی زود دریافتند که گلوله دیگر کارآمد نیست، پس شمشیر را غلاف کردند و قلم، میکروفن و هشتگ را جایگزین کردند. فاز جدید دشمنی آنان از ابتدای دهه ۷۰ آغاز شد: تمرکز بر رسانههای فارسیزبان در غرب، لابیگری سیاسی در اروپا و آمریکا و پیوند خوردن با جریانهای اپوزیسیون سلطنتطلب و سکولار برای ایجاد «ائتلاف براندازان». امروز، منافقین دیگر در صحرای عراق پنهان نیستند، بلکه در استودیوهای لندن و پاریس و آلبانی، در توئیتر و اینستاگرام و حتی گاه در پوشش چهرههای حقوق بشری و تحلیلگر اقتصادی ظاهر میشوند.
مفهوم نفوذ که رهبر انقلاب سالهاست بر آن تأکید دارند، در مرصاد عینیت پیدا کرد. اطلاعاتی که به منافقین اجازه داد تا پیشروی اولیه داشته باشند، از طریق نفوذیهایی به دستشان رسیده بود که درون برخی نهادها لانه کرده بودند. امروز همان مدل نفوذ با ابزاری پیچیدهتر ادامه دارد. نفوذ دیگر صرفاً نظامی یا اطلاعاتی نیست؛ نفوذ در روایتسازی، تغییر ذائقه فرهنگی و مهندسی نارضایتیهای اجتماعی نیز در دستور کار دشمن است. درواقع، امروز مرصاد در تنگه چهارزِبَر نیست بلکه در گوشیهای هوشمند مردم است؛ در شبکههای اجتماعی، در لایههای تصمیمگیری و حتی گاه در مراکز دانشگاهی و رسانهای.
جامعه امروز ایران با فشارهای معیشتی، نابرابری اقتصادی، کاهش سرمایه اجتماعی و ضعف در برخی عملکردهای مدیریتی روبهروست. دشمن دقیقاً روی همین بستر سرمایهگذاری کرده است. آنها میدانند که اگرچه مردم با اصل نظام همراهاند اما گلایه از تبعیض، فساد و ناکارآمدی واقعی است. منافقین و سایر دشمنان انقلاب تلاش میکنند تا با مصادره این گلایهها، خود را «صدای مردم» معرفی کنند؛ در حالی که کارنامهشان آغشته به ترور، وطنفروشی، و همکاری با دشمنان قسمخورده ملت ایران است.
اگر دیروز، پیروزی در مرصاد با فانتومهای نیروی هوایی و مقاومت زمینی سپاه و ارتش رقم خورد، امروز میدان نبرد اصلی، فضای ادراک و روایت است. دشمن با روایتسازی دروغین، تحریف تاریخ، پمپاژ ناامیدی و جنگ روانی سعی دارد تا دلهای مردم را خالی کند.
در این جنگ جدید، رسانه مهمترین اسلحه است. هر شهروند ایرانی باید بداند که «تکتیرانداز دشمن» دیگر گلوله شلیک نمیکند، بلکه «محتوا» پخش میکند؛ محتوایی که اعتماد عمومی را نشانه میرود.
در شرایط فعلی، برای پیشگیری از تکرار مرصاد در قالبی نو، چند اقدام فوری و راهبردی لازم است:
شفافیت در عملکرد مسئولان: عملکرد خاکستری و تصمیمات ناهماهنگ، بزرگترین سرمایه دشمن در جنگ روانی است.
مقابله قاطع با فساد و رانت: فساد داخلی، پاشنه آشیل نظام در نبرد ادراکی است؛ باید آن را با جدیت و بدون خط قرمز پاکسازی کرد.
توانمندسازی رسانههای جبهه انقلاب: روایتها را باید از دست دشمن بیرون آورد؛ با تولید محتوای دقیق، جذاب و مردممحور.
پاسخ به مطالبات واقعی مردم
عملیات مرصاد یک نقطه عطف تاریخی بود اما اگر آن را صرفاً یک رخداد در تقویم بدانیم، دچار خطای محاسباتی خواهیم شد. مرصاد یک «نماد» است؛ نماد خطر دائمی نفوذ، نماد فریبکاری منافقین، نماد پیوند آشکار دشمن خارجی و داخلی.
باید بدانیم که منافقین از بین نرفتهاند، فقط تغییر چهره دادهاند. اگر در دهه ۶۰ با اسلحه وارد خانهها میشدند، امروز با پست اینستاگرامی و توییت هدفگذاری میکنند. اگر آن روز با صدام همپیمان بودند، امروز با وزارت خارجه آمریکا و اتاق فکر سیا همراستا هستند. مرصاد، تنها یک پیروزی نظامی نبود؛ یک بیدارباش دائمی است. نباید اجازه دهیم تنگه مرصاد، اینبار در گوشیها، در دانشگاهها، در رسانهها و حتی در اتاقهای تصمیمگیری تکرار شود. دشمن، هوشیار است؛ ما نیز باید هوشیارتر باشیم.
انتهای پیام