محمدعلی رخشانی، کارگردان مستند سینمایی «چهار فصل زندگی» در گفتوگو با ایکنا با بیان اینکه ایده ساخت این مستند چند سال قبل شکل گرفت، اظهار کرد: طرح اولیه متعلق به خودم بود و با نگاه شاعرانه و فلسفی به چهار فصل سال و شباهت آن با چهار سن زندگی انسان یعنی کودکی، جوانی، میانسالی و پیری پرداختم. ایده اولیه از فیلم کرهای «بهار، تابستان، پاییز، زمستان» الهام گرفته شد، اما تلاش کردم در قالب مستند و با نگاهی شخصی، جغرافیای منطقه تالش و زندگی مردم آن را به تصویر بکشم.
وی افزود: برای من گذر زمان همیشه اهمیت ویژهای داشته است. در لحظه زندگی میکنیم، اما ذهنمان غالباً در گذشته و آینده غرق است. زندگی ما با طبیعت گره خورده، اما سیستم مدرن و مصرفگرایی ما را از توجه به جزئیات و اصل زندگی دور کرده است. وقتی در تالش زندگی کردم، طبیعت به من چیزهای بسیاری آموخت. تغییر فصول و گذر زمان در این منطقه به روشنی نشان میدهد که زندگی انسانها چگونه با طبیعت همآمیخته است و این هماهنگی میتواند الهامبخش روایت انسانی و شاعرانه باشد.
رخشانی درباره روند تولید مستند گفت: فیلم در خانه مستند انقلاب اسلامی تولید شد و فیلمبرداری آن حدود یک سال طول کشید. نسخه سینمایی تقریباً یک ساعت و بیست دقیقه است و از فصل بهار آغاز میشود و به ترتیب تابستان، پاییز و زمستان را روایت میکند. همچنین نسخهای اپیزودی برای تلویزیون در چهار قسمت مجزا آماده شده است. در طول فیلم، نریشنهایی به صورت غیرمستقیم با عناصر طبیعت مرتبط هستند؛ خاک در بهار، آتش در تابستان، باد در پاییز و آب در زمستان.
وی ادامه داد: فیلم علاوه بر طبیعت، به زندگی انسانها و سبک زندگی آنان نیز میپردازد. در بهار کودکی را همراه با مادرش که کوزه میسازد نشان دادهام؛ کودک از طریق تجربههای عملی با خاک و کشاورزی بزرگ میشود و زندگی در دامن طبیعت را میآموزد. تابستان روایت زندگی عاشقانه دو جوان تالشی است که با شور و هیجان و عشق به یکدیگر میپیوندند و تشکیل خانواده میدهند. پاییز به میانسالی و آرامش انسانها میپردازد و نمایش میدهد که انسانها در این سن به پختگی و ثبات رسیدهاند و دغدغهها و شور جوانی فروکش کرده است. در زمستان نیز پیرمردی تنها دیده میشود که همزمان با کار نجاری، ساخت گهواره و دفن مردگان، چرخه زندگی و مفهوم معاد را به تصویر میکشد؛ او نشان میدهد که زندگی پس از مرگ ادامه دارد و جریان حیات هرگز متوقف نمیشود.
نگاه «چهار فصل زندگی» به توحید
رخشانی درباره نگاه معنوی و دینی اثر بیان کرد: در «چهار فصل زندگی» تلاش کردم مفاهیم توحید، خداشناسی و ارتباط انسان با آفریدگار را به صورت غیرمستقیم و بدون هیچ گونه شعاردهی منتقل کنم. مخاطب خود به خود حضور خدا و روح الهی در طبیعت و زندگی را احساس میکند. حتی عمیقترین مضامین دینی را میتوان با زبان هنر و طبیعت و بدون بیان مستقیم و شعارگونه منتقل کرد. این نگاه معنوی و عرفانی در دل روایت فیلم جاری است و برای کسانی که حساسیت معنوی دارند، قابل درک و لمس خواهد بود.
وی ادامه داد: سعی کردم این اثر هم جنبه جهانی داشته باشد. مخاطب ایرانی و غیرایرانی، هر دو بتوانند عظمت خلقت، شکوه زندگی و ارتباط انسان با طبیعت را درک کنند. برای من مهم است که فیلم دیده شود و پیامش به مخاطب برسد؛ جایزه برایم اهمیت ندارد. امیدوارم فیلم در جشنوارههای بینالمللی هم حضور پیدا کند تا زبان مشترک انسانها در مواجهه با طبیعت و معنویت درک شود.
رخشانی درباره ارتباط عناصر طبیعت با زندگی انسانها توضیح داد: هر فصل با عنصری از طبیعت هماهنگ است که حالت و ویژگی انسانها در آن سن را نمایان میکند؛ خاک در بهار، آتش در تابستان، باد در پاییز و آب در زمستان. در روایت هر فصل، تأثیر عناصر طبیعی بر زندگی انسانها و شکلگیری شخصیت آنها نشان داده شده است. برای مثال، تابستان نماد شور و هیجان جوانی و عشق است و پاییز نماد پختگی و آرامش میانسالی. در زمستان، آب و بارشها نماد زندگی و جریان حیات هستند که با مفهوم معاد و تداوم زندگی پیوند دارند.
وی درباره جزییات سبک زندگی در مستند گفت: در بهار، کودکی در کنار مادر و آشنایی با خاک و کشاورزی رشد میکند. تابستان زندگی عاشقانه دو جوان تالشی با عشق، گلیمبافی و آهنگری روایت میشود. پاییز، زندگی دو برادر میانسال و تعامل آنها با خانواده و فرزندانشان به تصویر کشیده میشود و زمستان نیز پیرمردی تنها را نشان میدهد که نجاری، دفن مردگان و ساخت گهواره را انجام میدهد تا پیام معاد و تداوم حیات منتقل شود. این روایت نشان میدهد که انسانها از لحظه تولد تا مرگ با طبیعت و عناصر آن پیوند خوردهاند و زندگی در جریان است.
رخشانی درباره هدف انسانی و اخلاقی مستند توضیح داد: یکی از دغدغههای اصلی من این بود که مخاطب نه تنها با زیبایی طبیعت و گذر زمان همراه شود، بلکه به تأمل درباره زندگی و رفتار خود نیز ترغیب شود. این فیلم قصد دارد به انسان یادآوری کند که زندگی با گذر زمان و عناصر طبیعت پیوند خورده است و هر تصمیم، هر تجربه و هر رابطهای در طول زندگی معنا و اثر خود را دارد. از کودکی که با خاک و طبیعت آشنا میشود تا پیرمردی که چرخه زندگی و مرگ را تجربه میکند، پیام فیلم این است که زندگی همواره جریان دارد و انسانها باید با مسئولیت، احترام به طبیعت و همذاتپنداری با یکدیگر زندگی کنند. این پیام اخلاقی و انسانی، بدون هیچ شعاردهی مستقیم، از دل روایتها و تعاملات شخصیتها با محیط و یکدیگر به مخاطب منتقل میشود.
طبیعت بستر رشد انسانهاست
رخشانی درباره اهمیت ارتباط انسان با طبیعت در زندگی روزمره گفت: وقتی در تالش زندگی میکنید، متوجه میشوید که طبیعت نه تنها بستر رشد و تجربه انسانهاست، بلکه خود آموزگار انسانها نیز هست. تغییر فصول، چرخه زندگی گیاهان و حیوانات، و ارتباط مردم با محیط اطرافشان همه نشان میدهد که انسان بدون توجه به طبیعت و هماهنگی با آن، بخش بزرگی از معنای زندگی را از دست میدهد. من سعی کردم این ارتباط را با جزئیات دقیق نشان دهم؛ از فعالیتهای کشاورزی گرفته تا مراسم محلی و تعامل انسانها با عناصر طبیعی.
وی درخصوص بعد انسانشناسی مستند توضیح داد: هر فصل و هر شخصیت در مستند نمایانگر تجربه انسانی خاصی است. کودکی در بهار با شگفتی و کنجکاوی طبیعت آشنا میشود، جوانی در تابستان عشق و شور زندگی را تجربه میکند، میانسالی در پاییز آرامش و پختگی مییابد و پیری در زمستان با مرگ و چرخه زندگی روبهرو میشود. این روند نه تنها گذر زمان را نشان میدهد، بلکه تأکید میکند که زندگی انسانی با عناصر طبیعت و تجربههای عملی گره خورده و آموزش واقعی انسانها از دل همین تعاملها شکل میگیرد.
رخشانی درباره نگاه عرفانی و توحیدی فیلم اظهار کرد: فیلم تلاش دارد بدون هیچ شعاردهی مستقیم، حضور خداوند و روح الهی را در زندگی و طبیعت به مخاطب نشان دهد. باور من این است که توحید و حس معنوی در زندگی انسانها همیشه جاری است و میتوان آن را از طریق زبان هنر، نمادها و استعارههای طبیعی منتقل کرد. مخاطبی که حساسیت عرفانی دارد، بدون اینکه مستقیماً به او گفته شود، این حضور را درک میکند و با جریان زندگی و ارتباط انسان با خلقت همذاتپنداری میکند.
رخشانی درباره پیام معاد و تداوم زندگی در مستند گفت: زمستان و روایت پیرمرد تنها نمادی از مرگ و پایان نیست، بلکه بیانگر تداوم زندگی و جریان حیات است. ساخت گهواره و دفن مردگان نشان میدهد که زندگی پس از مرگ ادامه دارد و نسلهای بعد با تجربه و دانش پیشینیان پیوند دارند. این بخش از فیلم اهمیت دارد زیرا نه تنها پیام دینی و معاد را منتقل میکند، بلکه به مخاطب یادآوری میکند که زندگی، در جریان عناصر طبیعی و چرخه هستی، همواره ادامه دارد و انسان باید همواره با این جریان همراه باشد.
رخشانی درباره تعامل انسان و عناصر طبیعت گفت: در هر فصل، انسان با عناصر طبیعت درگیر است و این تعامل، زندگی او را شکل میدهد. بهار با خاک، تابستان با آتش، پاییز با باد و زمستان با آب، هر کدام نماد تجربه انسانی خاصی هستند. این ارتباط نشان میدهد که انسانها بدون طبیعت نمیتوانند رشد کنند و معنای زندگی را درک کنند. این ارتباطات نه تنها زیبا و شاعرانه است، بلکه آموزنده و انسانشناسانه نیز هست.
پیام جهانی فیلم
وی درباره نگاه جهانی و اهمیت مخاطب بینالمللی افزود: خواستم فیلم به گونهای باشد که حتی مخاطب غیرایرانی نیز بتواند زیبایی خلقت و جریان زندگی را درک کند. مهم برای من این است که پیام انسانی و معنوی فیلم منتقل شود و هر مخاطبی، با هر فرهنگ و زبانی، بتواند درک کند که زندگی و گذر زمان در هماهنگی با طبیعت و عناصر آن جریان دارد.
رخشانی درباره سبک روایت و نریشنها گفت: در نسخه سینمایی تلاش کردم اغراق و غلو نکنم، اما در نسخه تلویزیونی چهار اپیزود مجزا ساخته شده است که نریشنها و روایتها به وضوح عناصر خاک، آتش، باد و آب را نشان میدهند. مخاطب خاص با دقت میتواند این استعارهها را دریابد و به لایههای عمیق معنوی و انسانی فیلم پی ببرد.
این فیلمساز در پایان بیان کرد: هدفم این بود که مخاطب علاوه بر زیبایی بصری و داستانی، معنویت و حضور خداوند در خلقت را هم احساس کند. باور دارم که نگاه غیرمستقیم و شاعرانه به مفاهیم دینی، توحید و معاد، بیشترین تأثیر را بر مخاطب خواهد گذاشت. در کنار این، سبک زندگی انسانها و تعامل آنها با طبیعت و یکدیگر نیز به تصویر درآمده است. امیدوارم «چهار فصل زندگی» پیام خود را به مخاطبان سینما، جشنوارهها و حتی مخاطبان بینالمللی منتقل کند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام