
به گزارش ایکنا، همزمان با ایام روز جهانی فلسفه استاد غلامرضا اعوانی، رئیس انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی در پیامی تصویری، این روز را به دوستداران حکمت و اندیشه تبریک گفت.
پیام استاد اعوانی امروز، 4 آذرماه در نشست تخصصی «خردورزی؛ رسالت جاودان فلسفه در حیات بشر» که به همت مرکز نشر دانشگاهی برگزار شد، برای حاضران در نشست پخش شد.
وی در این پیام به تبیین جایگاه فلسفه در فرهنگ ایرانی و اسلامی پرداخت و با اشاره به اهتمام یونسکو و فدراسیون بینالمللی انجمنهای فلسفه، از تجربه حضور ایران در کنگرههای جهانی سخن گفت.
اعوانی با تأکید بر اینکه ایران یگانه خاستگاه مستمر حکمت در جهان اسلام است، ضعف توجه مسئولان فرهنگی به معرفی فلسفه ایرانی در سطح جهانی را عیب بزرگ دانست.
متن پیام استاد اعوانی به شرح زیر است:
روز جهانی فلسفه را به همه دوستداران فلسفه، فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی تبریک میگویم. باید دید چرا اصلاً یونسکو روزی را به فلسفه اختصاص داده؛ زیرا یونسکو برای ترویج و پاسداشت فلسفه بسیار کوشیده و همکاریهایی با فدراسیون بینالمللی انجمنهای فلسفه انجام داده است. در همین راستا، در پنج تا شش قاره کنگرههایی درباره وضعیت فلسفه در جهان برگزار شد و بنده از طرف ایران در اجلاس فیلیپین، با حضور بیش از 50 کشور آسیایی شرکت داشتم.
یونسکو برای فلسفه جایگاه ویژهای قائل است، چون فلسفه در فرهنگ بشر منزلتی دارد که هیچ علم دیگری ندارد. خداوند را حکیم مطلق میدانیم و انسان را نیز موجودی مینامیم که بدون حکمت، انسانیتش کامل نمیشود. فلسفه سرشت پرسشگری انسان را معنا میکند؛ پرسش درباره انسان، جهان، اخلاق، سیاست، و حقیقت.
در حالی که یونسکو هر سال این مراسم را در کشور میزبان برگزار میکند، ایران پنج سال متوالی میزبان بزرگترین روز جهانی فلسفه بود؛ با حضور بیش از ۱۲۰ مهمان خارجی و جمع کثیری از اندیشمندان داخلی، در ۱۷ بخش تخصصی که بیسابقه بود و تکرارشدنی نیست.
ایران نهتنها در جهان اسلام بلکه در کل جهان در فلسفه بینظیر است. کتابهای تاریخ فلسفه امروز در جهان فصلهایی درباره ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا دارند اما متأسفانه بزرگان ما به این موقعیت توجه شایسته ندارند. در هیچ کشور اسلامی حکمت مستمر وجود ندارد. فلسفه و حکمت در ایران هزار و سیصد سال سابقه زنده دارد؛ منظور ایران فرهنگی است؛ از خراسان و اصفهان تا تبریز، مراغه، شیراز و تهران که شهر حصار حکیمان است.
در هیچ جای دنیا دغدغه تدریس حکمت وجود نداشته است جز ایران، به همین خاطر باید گفت که ضعف فلسفه، ضعف خود فرهنگ ایرانی است؛ زیرا روح فرهنگ ایران حکمتی است که اگر برداشته شود، جای آن غربزدگی مینشیند.
درباره ماهیت فلسفه باید گفت که موضوع فلسفه با علوم دیگر متفاوت است. هر علم پرسش میکند، اما پرسشهای آن در محدوده موضوع خودش است. فلسفه به پرسشهای نخستین میپردازد؛ پرسشهایی که هیچ علمی متصدی آنها نیست. از جمله چیستی انسان، هدف هستی اینکه از کجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود، حقیقت اخلاق و بهترین اخلاق چیست و سیاست، معرفت نفس و ماهیت وجود که در هیچ علمی مطرح نمیشود، در فلسفه پرداخته میشود.
در سطح بینالمللی به مفاخر ما به طور ویژهای پرداخته میشود، این در حالی است که متأسفانه ایران در معرفی فلسفهاش ضعف دارد. در اروپا کتاب شفا و آثار ابنسینا بارها تصحیح انتقادی شده و پژوهشگری برای شرح شفا 10 میلیون یورو دریافت کرده است. در حالیکه ما با چنین میراث عظیمی، اقدام شایستهای برای معرفی آن نکردهایم.
باید دید در مجامع جهانی موفق به انجام چه کارهایی شدهایم. بنده سه دوره از اعضای فدراسیون بینالمللی فلسفه بودهام؛ نهادی که از حدود سال ۱۹۰۰ هر پنج سال یک بار کنگرهای جهانی برگزار میکند. در یکی از این کنگرهها، انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی تأسیس شد، زیرا تا آن زمان فلسفه اسلامی حتی در سطح جهانی شناخته نشده بود.
یونسکو در دورههای اخیر فلسفه را به عنوان دانش بدون مرز و گفتوگوی فرهنگی میان ملتها معرفی کرده، اما ایران با وجود جایگاه ممتاز خود هنوز نتوانسته از این ظرفیت بهره ببرد. حکمت اسلامی فقط در ایران استمرار دارد و این کشور میتواند محل گفتوگوی میان فلسفه الهی شرق و فلسفه سکولار غرب باشد. با اینحال هنوز میان دپارتمانهای فلسفه اسلامی و فلسفه غربی گفتوگویی برقرار نشده است.
امیدوارم بزرگان و مسئولان کشور به تربیت نسلی از متفکران و محققان بپردازند که بتوانند فلسفه ایرانی ـ اسلامی را در سطح جهانی معرفی کنند؛ زیرا آنها در خارج جدی کار میکنند، اما ما ارتباطی با آنان نداریم. فلسفه در ایران بینظیر است و حکمت، روح هویت فرهنگی ماست. اگر این روح تضعیف شود، نهتنها فلسفه، بلکه خود ایران آسیب میبیند.
انتهای پیام