به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا آل بویه؛ استاد حوزه و دانشگاه، 9 آذرماه در نشست علمی«سقط جنین و جایگاه انسان در هستی» به عنوان دوازدهمین پیشنشست علمی همایش بینالمللی تحلیلهای اخلاقی حامیان جنین با اشاره به نگاه قرآنی به این مقوله، گفت: چون ذهن ما با احکام فقهی عجین شده است تصور اولیه این است که استناد به آیه و روایت صرفا مباحث فقهی و حکم شرعی است. بنده با این نگاه در بحث سقط، خدمت قرآن نرفتهام و نگاهی عقلی - نقلی به این مقوله دارم.
وی افزود: در بحث سقط جنین از منظر الهیات اخلاقی چند موضوع وجود دارد؛ یکی اینکه، کشتن انسان نادرست و قرآن نیز آن را نادرست دانسته است، حال این سؤال وجود دارد که آیا اساسا جنین، انسان محسوب میشود و اگر پاسخ مثبت باشد، این سؤال مطرح است که جنین از چه زمانی انسان است.
آل بویه افزود: بحث دیگر تبیین جایگاه انسان و حیوان است، زیرا منزلت آنها را با توجه به جایگاهشان در نظام هستی باید مشخص کنیم؛ بنابراین گونه دیگر بحث، تعیین جایگاه انسان از منظر قرآن کریم و پرداختن به سقط جنین از این منظر است. گونه سوم نیز، بحث به کار رفتن واژه هبه در قرآن که 19 بار به کار رفته است و 15 مورد آن در مورد فرزند و جنین به عنوان هبه الهی است.
آل بویه با بیان اینکه پرسش این است، آیا کشتن جنین مانند انسان درست است یا خیر؟ گفت: پیش از هر چیز، نگاهی که به انسان داریم در پاسخ به این پرسش مؤثر است؛ ممکن است برخی بگویند ما دینی را قبول نداریم؛ لذا دستور دین در این زمینه برای آنان موضوعیت ندارد اما به نظر بنده حتی کسانی که خدا را قبول ندارند عدالت را خوب و ظلم و دروغگویی را بد میدانند؛ لذا ارزشهای اخلاقی مانند امانتداری و وفای به عهد و ... موضوعی فرادینی و مبتنی بر فطرت انسانی است. البته در یک جا جهانبینی مؤثر است و آن هم در مورد نگاه به انسان و حیوان است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه برخی میگویند انسان تافته جدا بافته از حیوان نیست و اشرف مخلوقات محسوب نمیشود و انسان از جهش میمون ایجاد شده است، اظهار کرد: پیترسینگر معتقد است انسانها بر اساس تکامل به این جایگاه رسیده است؛ اگر این نگاه به انسان باشد، تفاوت جدی بین انسان و حیوان وجود ندارد؛ لذا این نوع افراد برای تعیین منزلت اخلاقی حیوان و انسان از واژه «شخص» استفاده میکنند، سینگر هر موجود واجد عقلانیت و خودآگاهی را شخص و دارای منزلت اخلاقی میداند و کشتن و وارد کردن درد و رنج به آنها را نادرست میداند. در اینجا رابطه انسان و شخص رابطه عموم و خصوص است، یعنی انسانهایی هستند که شخص نیستند مثلا؛ جنین چون عقلانیت و خودآگاهی ندارد شخص محسوب نمیشود؛ در مقابل حیواناتی هستند که خودآگاهی و عقلانیت دارند و شخص حساب میشوند.
آل بویه تصریح کرد: اگر با این نگاه سینگری به انسان توجه کنیم، شاید حق با او باشد و سقط جنین ایرادی ندارد اما اگر زمین بازی و نوع نگاه ما تغییر کند یعنی انسان و حیوان را در یک مرتبه ندانیم نتیجه نیز تغییر خواهد کرد. حیوانات بر اساس غرائز کارهایی را انجام میدهند و کسی در قبال فعالیت آنها، آنان را تقبیح و یا تحسین نمیکند اما ما انسانها کاملا در این عرصه متفاوت هسیتم. اگر انسان ارزش ذاتی فراتر از حیوان نداشته باشد در این صورت حتی سقط جنین در اواخر بارداری مادر نیز که نوزاد ویژگی شخصبودن را پیدا نکرده است ایرادی نخواهد داشت اما در همین حالت یک حیوان، شخص تلقی خواهد شد.
انتقاد به طرفداران سقط جنین
آلبویه با بیان اینکه یکی از فلاسفه غربی به سینگر و طرفداران وی انتقاد کرده و میگوید: بچه تا دو سالگی، عقلانیت و خودآگاهی لازم را ندارد و در این صورت با نظریه شما کشتن فرزند دو ساله نیز جایز است، گفت: جالب اینکه یکی از این افراد مقالهای در مورد نوزادکشی و سقط جنین دارد و کشتن جنین را به طریق اولی اثبات کرده است، یعنی ابتدا میگوید نوزاد شخص نیست و وقتی نوزاد شخص نیست، جنین هم به طریق اولی شخص نیست و کشتن آن جایز است. اگر نگاه درستی به جایگاه انسان، غایت و اهداف خلقت او داشته باشیم، درک درستی در مورد سقط جنین نیز خواهیم داشت.
آل بویه با بیان اینکه آیا میتوان منزلت اخلاقی انسان را روی شخص برده و از واژه انسان و حیوان عدول کنیم، افزود: خود این مسئله معرکه آراء است، سینگر میگوید: دو شرط برای شخص وجود دارد؛ مایکل تولی معتقد است یک شرط و وارن میگوید 5 شرط دارد و البته یکی از آن هم باشد کافی است، لذا خود شخص یک واژه مبهم است و به راحتی به توافقی نمیتوان در مورد ویژگیهای آن دست یافت.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آیا سرانجام انسان نیستی و نابودی است؟ گفت: اگر بپذیریم که سرانجام انسان، نیستی باشد که هر کار غیراخلاقی قابل توجیه است اما اگر پذیرفیتم که انسان برای غایت و اهدافی والا خلق شده است در این صورت دیدگاه ما تغییر خواهد کرد؛ این مسئله هم از منظر فلسفی و هم الهیاتی قابل بحث است و در این میان موضوعاتی مانند؛ چگونگی حیات انسان بعد از مرگ، چگونگی نسبت حیات دنیا و آخرت، چگونگی زندگی پس از مرگ و قدر و منزلت انسان در جهان هستی قابل تأمل خواهد بود.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: البته این نوع مباحث آنطور که باید و شاید از طریق فلسفه قابل حل و فصل نیست و باید به قرآن و روایات رجوع کنیم؛ فلاسفه مطالبی بیان کردهاند اما به عمق موضوع نرسیدهاند، لذا در جسمانی یا روحانی بودن معاد بحث وجود دارد.
وی اظهار کرد: فلاسفه میگویند معاد، جسمانی است اما ابن سینا میگوید، به نظر بنده باید روحانی باشد اما چون قرآن آن را جسمانی میداند میپذیرم. از منظر قرآن، جایگاه انسان به خوبی روشن خواهد شد، زیرا خدا خالق ما است و کیفیت حیات انسان در دنیا و بعد از مرگ و سرنوشت او را هم بیان فرموده است و اگر در این فضا تنفس کنیم نگاه به انسان، واقعبینانهتر است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اگر بخواهیم در مورد جایگاه انسان مطالعه کنیم چند دسته آیه وجود دارد، اضافه کرد: در مورد جایگاه انسان ابتدا باید خاستگاه، منشأ و سرشت انسان و تفاوت او با سایر موجودات و سرانجام انسان بحث کنیم و بعد سراغ آیات برویم.
انسان اشرف مخلوقات است
آل بویه تصریح کرد: از آیات قرآن قابل استنباط است که انسان تافته جدا بافته از سایر موجوادت است و نمیتوان شأن و منزلت او را با سایر موجودات مقایسه کرد. اولین نکته در آیات قرآن، مخلوق بودن انسان و دمیدهشدن روح الهی در اوست، یعنی همه موجودات مخلوق خدا هستند اما در انسان روح دمیده شده است و در قرآن مراحل خلق انسان را از نطفه، علقه و مضغه و ... ذکر کرده است و در انتها تأکید کرده است: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؛ خدا در همه موارد احسن الخالقین است اما در مورد خلقت انسان این تعبیر را به کار برد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، اظهار کرد: در سجده ملائکه بر آدم، ابلیس از سجده بر انسان خودداری کرد و خداوند فرمود: «قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» ای ابلیس چرا بر موجودی که من با دو دست خودم خلق کردم سجده نکردی؟ مسلما در ایجا مراد از دست، دست فیزیکی نیست، بلکه کنایه از قدرت خداست، یعنی خدا فرموده است من همه هنر خودم را به کار بردم و انسان را خلق کردم. خدا خالق همه هست اما تعبیر عجیبی در مورد خلقت انسان به کار برده است. از منظر قرآن، انسان بیهوده خلق نشده است و برای خلق او هدف دارد؛ لذا منکران قیامت را سرزنش کرده و میفرماید: آیا شما تصور میکنید ما شما را بیهوده خلق کردیم و به سمت ما باز نخواهید گشت و در آن سو، از کسانی نام میبرد که در حالت نشسته و خوابیده و در هر حالی یاد خدا را بر زبان و قلب دارند و میگویند خدایا ما را بیهوده خلق نکردهای.
وی در پایان تأکید کرد: بنابراین وقتی این عالم بیهوده خلق نشده است جنین انسان نیز حرمت دارد و جواز سقط جنین با آیات قرآن و روایات ناسازگار است.
انتهای پیام