به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، کرسی آزاداندیشی با عنوان ترجمهشناسی قرآن در سطح گفتمان 19 فروردین در دانشگاه امام صادق برگزار شد که در آن احمد پاکتچی، مدیر گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) و فرزان سجودی رئیس گروه نشانیشناسی هنر فرهنگستان هنر و دانشیار دانشگاه تهران به بحث و تبادل نظر در خصوص نقش گفتمان در ترجمه قرآن پرداختند.
در ابتدای این جلسه احمد پاکتچی، مدیر گروه علوم قرآنی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: من به دنبال بیان این مساله هستم که ما در سطح گفتمان با چه چالشهایی مواجه هستیم. در بحث ترجمه ما دارای بحث دریافت و پرداخت هستیم. مترجم اثر موجود را باید فهمیده و سپس متن جدیدی را باید تولید کند که بتواند متن اصلی را در زبان دیگر نمایندگی کند.
وی ادامه داد: در سطوح دریافت و پرداخت زبان ما دارای چهار سطح زبان (واژگان، ساختار و ...)، ادبیات (نظام نشانهای که زبان به عنوان متریال استفاده میکند)، سطح گفتمان و سطح منطق هستیم. در این مقال من در پی تشریح سطح گفتمان خواهم بود.
پاکتچی تصریح کرد: مساله از جایی آغاز شد که یک معلم زبان در برزیل به هنگام تدریس شعری از شکسپیر به زبان انگلیسی به جایی رسید که شاعر معشوق خود را به تابستان تشبیه کرده بود. ترجمه این عبارت به زبان پرتغالی از معشوق تصویری جهنمی میسازد، زیرا در فصل تابستان هوا در برزیل بسیار گرم است اما تابستان در انگلستان بسیار مطبوع است. از این رو ترجمه واژه به واژه ممکن نیست. چنین مسائلی در قرآن نیز وجود دارد.
این استاد دانشگاه افزود: واژهها و گرامر در قالب فرهنگ و گفتمان معنای خود را مییابند و از طریق صرف ترجمه واژه نمیتوان به معنا دست یافت. درک واژههایی مانند انعام به معنای چارپایان و اعجمی به معنای غیر عربزبان تنها با ترجمه قابل فهم نیست. باید توجه داشت که انعام در عربستان دارای اهمیت بسیار بالایی بودند، همین طور غیراعراب نیز معنای خاصی برای اعراب داشت که با صرف ترجمه این واژهها معنا منتقل نمیشود.
پاکتچی با بیان اینکه در انتقال معنا از طریق استعاره و مجاز هم قضیه همینطور است، گفت: واژه سعادت در فارسی به سادگی به خوشبختی ترجمه میشود، اما سعد در معنای اصلی آن به معنای یاری کردن است. در زبان عربی مراد از سعد ستارههایی بودند که فرد را یاری میکردند در حالیکه این خوشبختی با مفهوم بخت در ارتباط است و تفاوت بسیاری میتواند با سعادت داشته باشد.
وی ادامه داد: در معانی مرکب نیز چنین مسائلی وجود دارد و نمیتوان بدون توجه به سابقه گفتمانی به ترجمه پرداخت. برای مثال در فرهنگ عربی وقتی مراسمهای جمعی وقتی ازدحام میشد برای توصیف این ازدحام از تعبیر خوردن ساقها به هم استفاده میشد، این به خاطر آن است که عربستان تراکم جمعیت بسیار پایینی داشت. عدم درک این مساله باعث شده است تا ما تعبیر به هم خورن ساقها به هم را در قرآن متوجه نشویم و ترجمههای اشتباهی انجام دهیم. از این جمله برخی در این مورد گفتهاند که خداوند دارای ساق است.
پاکتچی تصریح کرد: در خصوص ضربالمثلها نیز ما همین مساله را داریم. فارالتنور ضرب المثلی به معنای نگون بخت شدن است و نه فوارن کردن تنور که برخی آن را به معنای فوران آب از تنور معنا کردهاند که کاملا بیمعناست.
این استاد دانشگاه افزود: گستره گفتمان در قرآن میتواند شامل گفتمان فرهنگی، علمی، متنی و ایدئولوژیک باشد. برای مثال ایدئولوژی جامعهشناختی اجدادپرستی که در جامعه عربی وجود داشت در قرآن منعکس شده است. همچنین گفتمانهای قدرت مختلف مانند گفتمان قریش، روم، مرد، اهل کتاب و ... در قرآن اشاره شده است.
وی گفت: در قرآن اهل کتاب به عنوان اقلیتی دارای جایگاه بالا در جامعه آن روز اشاره شدهاند و نمونهای از این مساله را میتوان به آمدن نام حضرت محمد (ص) در کتب اهل کتاب اشاره کرد. در بخشهایی از قرآن گفتمانها نقد و یا اصلاح شدهاند مانند حجرات 13، بقره 78 و یا مائده 104. در آیه 78 سوره بقره رابطه سلطه اهل کتاب نقد میشود و در آیه 104 سوره مائده جد پرستی نقد و نفی شده است. طبیعتا در مقام ترجمه باید به این زمینههای گفتمانی توجه کرد.
پاکتچی با بیان اینکه در بسیاری از جاها معنا در گرو فرهنگ است، گفت: بدون توجه به فرهنگ و به صرف ترجمه واژگان معنا به دست نمیآید. برای مثال در عربی کهن لغو و لهو به معنای سخن آمده است. اینجاست که وقتی این مفهوم لغوی در فرهنگ عرب در نظر گرفته میشود و با اصالت کمگویی در فرهنگ عربی در آمیخته میشود که معتقد است سخن اصولا بیهوده است مگر اینکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد، ترجمه بسیاری از آیات ممکن خواهد بود. در حالی که بسیاری از مترجمان در زبانهای مختلف لهو و لغو را به معنای بیهوده، بازی و سرگرمی ترجمه کردهاند که با کلیت آیاتی که این کلمه آمده بیارتباط است.
وی تصریح کرد: برای مثال با نگاهی به آیات یک تا شش سوره مائده متوجه میشویم که لهو الحدیث سخنان بیهوده، سخنان باطل و گفتار بازیچه ترجمه شده است. این در حالی است که خداوند هر سخنی را در مقابل آیات الهی بیهوده دانسته است و سخن را به سخن بیهوده و درست تقسیم نکرده است که سخن الهی تنها در مقابل سخن بیهوده باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه از سوئی دیگر روابط معنایی هم در گرو فرهنگ است، گفت: برای مثال در قرآن استضعاف و مشتقات آن به همراه استکبار و مشتقات آن آمده است اما این دو به هیچ وجه در مقابل هم نیستند و در دوره معاصر این مساله صورت گرفته است. برای مثال ما در سوره قصص آیه 5 این تقابل را میبینیم، در حالی که در اینجا خداوند در باره قوم یهود سخن میگوید و نه مستضعفین که قرار است به صورت کلی به برمستکبرین پیروز شوند.
وی ادامه داد: در برخی از آیات معنا به راحتی فهمیده میشود اما بیتوجه به بستر گفتمانی با مشکلاتی هم ممکن است مواجه شویم. در آیه 11 سوره کهف اشاره شده است که الله و رحمان نامهای مختلف یک خدا هستند اما در ادامه آیه نکتهای در باره نحوه قرائت در نماز آمده است که به نظر میرسد این دو بخش آیه ارتباطی به هم ندارند، این بدان خاطر است که در دوره نزول کسانی که معتقد به الله بودند با صدای بلند و معتقدان به خدای رحمان بسیار آرام نماز میخواندند و خداوند با اعلام اینکه خدا یکی است فرمان میدهد که در قرائت راه میانه عمل شود.
پاکتچی افزود: ما تاثیر گسستهای گفتمانی را در ترجمه میبینیم برای مثال ترجمه آیه 11 سوره رعد معمولا پس از سید جمالالدین اسدآبادی در حرکتهای اصلاحی و اجتماعی صورت میگیرد که در خود آیه ما مفهوم اصلاح را نداریم و ادامه آیه نشان میدهد که نکته آیه برعکس مرادی است که معمولا بیان می شود.
در ادامه دکتر فرزان سجودی به نقد سخنان پاکتچی پرداخت، وی گفت: تقسیم در علم بسیار مهم است و راهبردی است اما مشکلاتی را هم به وجود میآورد. تقسیم اولیهای که انجام شد، یعنی تقسیم سطح گفتمان به زبان، ادبیات، گفتمان و منطق اگرچه مفید است اما میتواند مشکلاتی را هم ایجاد کند و معلوم نیست چقدر بتوانیم سطح زبان و ادبیات را از هم جدا کنیم.
سجود افزود: در خصوص مطالبی که در بحث ادبیات مطرح میشود مساله استعاره است، قبلا این طور فرض میشد که استعاره بخشی از زبان است اما امروزه تصور زبان بدون استعاره ممکن نیست.
وی ادامه داد: به نظر میرسد پاکتچی دچار یک لغزش در خصوص فرهنگ و گفتمان شده و این دو را یکی گرفته است اما در نظریههای مطالعات گفتمان این دو از هم جدا هستند.
سجودی افزود: ما در درون فرهنگ ایرانی-اسلامی که طی سدههای طولانی شکل گرفته است فرهنگگفتمانهای متفاوتی داریم که با هم در حال تعارض و یا تعامل هستند. از این رو باید به این نکته در تحلیلهای گفتمانی توجه کاملی صورت بگیرد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در تقسیم بندی دیگری که در خصوص گفتمان صورت گرفت، از گفتمان ایدئولوژیک سخن به میان آورد در حالی که باید گفته شود که گفتمان به شدت با روابط قدرت ارتباط دارد و نمیتوان از گفتمان ایدئولوژیک سخن گفت بلکه هر گفتمانی ایدئولوژیک است.
پاکتچی در ادامه و در فرصتی کوتاه به انتقادات مطرح شده پاسخ داد، وی گفت: بخش اول نقد ناظر بر تقسیم چهار سطحی کاملا مورد قبول است و باید دقتی بیشتری در این مساله صورت گرفته و پرداخت درستی از این سطحها صورت بگیرد اما تقسیمبندی آمده جنبه تعلیمی دارد.
وی افزود: در خصوص استعاره نکته شما را قبول دارم اما میتوان به استعارههایی که در قرآن خلق شده و به صورت ادبی به کار رفته است نیز قائل بود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در خصوص تفکیک میان فرهنگ و گفتمان من صحبت از گفتمان فرهنگی کردهام و نه برابری این دو همین طور در گفتمان ایدئولوژیک مراد خاصی از ایدئولوژی دارم که با معنای غالب در گفتمان فرهنگی متفاوت است.
پاکتچی در پایان گفت: ترجمه برای مخاطبان و با اهداف مختلف باید به صورتهای مختلف صورت گیرد و نمیتوان از یک شکل و شیوه ترجمه به عنوان شیوه درست یاد کرد.