به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، محمدعلی انصاری، قرآنپژوه و مفسر قرآن کریم در دهه اول ماه محرم جلسات تفسیر قرآن کریم را در دو نوبت صبح و شب در تهران برگزار میکند؛ جلسات تفسیری وی در نوبت صبح در مسجد قبا و شبها نیز در حسینیه انصاری برگزار میشود. انصاری شب گذشته 24 مهرماه در ادامه جلسات تفسیر سوره احزاب به تفسیر آیه 37 این سوره مبارکه پرداخت.
«وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا؛ و آنگاه که به کسى که خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نیز] به او نعمت داده بودى مىگفتى همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان مىکردى و از مردم مىترسیدى با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسى پس چون زید از آن [زن] کام برگرفت [و او را ترک گفت] وى را به نکاح تو درآوردیم تا [در آینده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذیرد» (احزاب/۳۷).
واژهشناسی «ادعیا» و فرزندخواندگی
وی گفت: در جلسه گذشته تفسیرسوره احزاب گفته شد که پیامبر اکرم صحابهای به نام «زید بن حارثه» دارند، این مرد بزرگ در ابتدا برده و غلام خدیجه بود که در جنگهای قبل از اسلام به اسارت در آمده بود و پس از ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه، زید بن حارثه تقدیم پیامبر شد و پیامبر او را پس از اسلام و اسلام آوردن آزاد نمودند اما او دست ازپیامبر اسلام بر نداشت. خاندان زید برای دادن هدیه و آزادی زید نزد پیامبر آمدند ولی او نپذیرفت و همراهی پیامبر را انتخاب کرد، خاندان خود را به کناری گذارد و انتخاب سختی کرد و پذیرفت همراه پیامبر و در خدمت ایشان باشد؛ به مجرد اینکه این اتفاق افتاد پیامبر بر اساس سنتی که در جامعه آن زمان وجود داشت، زید را به عنوان فرزند خودشان پذیرفتند و به این ترتیب زید نسبتی با پیامبر پیدا کرد که به این کار «دعی» و جمع آن «ادعیا» میگویند که به معنای فرزندخواندگی است.
وی افزود: در آیات اول سوره احزاب خواندیم که فرزندخوانده، به لحاظ نسبت فرزند نمیشود ولی به لحاظ تربیت چرا. به لحاظ وراثت و ژنتیک نسبت را نمیتوان تغییر داد، این تحریف است که بخواهیم نسبت را تغییر دهیم؛ والدین همان است که بوده است و لذا احکام فقهی و حقوقی نیز همان خواهد بود و تغییر نمیکند، اما در جاهلیت عرب اینگونه نبود و زمانی که کسی فرزندخوانده میشد به تمام معنا فرزند بود، میراث و محرمیت و باقی خصوصیتها این چنین میشد و به همین خاطر همسر فرزنده خوانده عروس انسان تعبیر میشد و به تعبیر عرب «حلیله» بود و «حلاء و الی ابناءکم» که خداوند در قرآن آورده است و به حکم و حرمت به ازدواج با آن میدهد شامل آن میشد بنا بر سنت جاهلیت عرب.
انصاری با بیان اینکه زید در محضر پیامبر آزاد شد، گفت: پیامبر واسطهگری نمودند و دختر «امینه بنت عبدالمطلب» دختر عمه خودشان را که شاید در محضر پیامبر بزرگ شده بود این دختر اساسا، به همسری زید در آوردند و او نیز خواسته پیامبر را پذیرفت. زید یک غلام بیاصل و نسب بوده است و این زن بانوی هاشمی قریشی و این ازدواج یک ازدواج غیر متعارف به حساب میآمد و برای جامعه عرب چنین کاری قابل قبول نبود اما پیامبر بنا بر آن روشی که ملاک را در زوجیت، کفویت و تقوا میدانستند و نه نسب و اصل و تبار، چنین پیشنهادی را دادند و این امر صورت پذیرفت.
ناسازگاری زناشویی
وی افزود: زید سر ناسازکاری با همسر خود داشت و آن همراهی لازم را با همسرش نمیکرد؛ یک جملهای را در جلسه گذشته عرض کردم از باب اینکه حرمت این صحابه پیامبر حفظ شود که آن جمله ممکن است تاملی برای دوستان ایجاد کند، آن کلمهای که به کار بردم، کلمه «زواق» است. زواق یعنی کسی که چشاننده است و میچشد، دوست دارد که اگر غذایی در پیش رویش است به کناری بزند و غذای دیگری را بچشد، یعنی آن کسی که در مسائل جنسی بسنده نمیکند، اصرافگری در مسائل جنسی دارد و به داشتههایش قناعت نمیکند و داشتههایش را به کناری میگذارد و تجربه جدیدی را میخواهد به دست آورد که این کلمه را زواق میگویند و این همان است که خداوند زواقین را دوست نمیدارد به این دلیل که با چنین روشی زندگی پا نمیگیرد و انسان نمیتواند نسبت به غرائض خویش آنگونه که خداوند میخواهد استفاده کند و به عبارتی همت انسان نشان از غریضهای است که خدا در مسیر زندگی در اختیار انسان قرار داده است، نه اینکه بنا باشد این غریزه تمام هم و همت آدمی را پر کند و زندگی انسان و اشتغال او صرف این غریضه گردد؛ این نکتهای بود که در خصوص کلمه «زواق» خدمت دوستان در جلسه گذشته گفتم.
راهکار دوام زندگی زناشویی
وی ادامه داد: احتمال این مساله را برخی به این دلیل دادند که زید بن حارثه سابقه ازدواج پیشین و پیشین دارد، این ازدواج بعدی اوست و بعد از آن نیز ازدواج میکند، به این جهت این نکته را پارهای از مورخان در این باب اشاره کردند؛ از اینجا خواندیم که « وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ (احزاب/37)» پیامبر به آن کسی که مدام بر او نعمت داده بود میگفت، کسی که هدایت الهی یافته بود و با پیامبر اسلام آشنا شده بود و چنین شهامت بزرگی در زندگی خودش اعمال کرد « وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ » و پیامبر تو بر او نعمت دادی یعنی تو او را با آن وضعیت پذیرفتی، نزدیک به رسول خدا شد « أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ » میگفتی همسرت را نگاه دار برای خویش و زندگی خودت را حفظ کن اما «واتقوالله» و راهکار چیست؟ تقوای الهی. راهی که قرآن برای قوام و دوام زندگی پیشنهاد میدهد آن است که زن و مرد حدود خدا و حدود خود را بشناسند، حقوق خدا و حقوق خودشان را بشناسند و پاس بدارند و این راه مادگاری و ذوام در زندگی است که راه تقوای الهی است.
مفسر قرآن کریم با اشاره به بخشی از آیه 37 سوره احزاب افزود: خداوند فرمود: « وَاتَّقِ اللَّهَ » پیامبر به زید میگفت که تقوای الهی را پیشه کن « وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ » پیامبر تو اصرار میکردی و به زید توصیه آن را میکردی که همسرت را نگاه دار، بدیهی است که توصیه پیامبر یک دستور ولایی نبود که انجام آن بر زید واجب باشد اگر پیامبر امر به آن میکردند و فرمان شرعی میدادند ولایت پیامبر بیشتر از آن بود، اما پیامبر چنین کاری را در این موارد نمیکردند و به تعبیر ما زندگی خصوصی انسانها مربوط به خود آنهاست، پیامبر توصیه میکرند که اگر چنین کاری را انجام دهید، بسیار شایسته است و به تعبیری این امر، امر ارشادی است؛ یعنی میگفتند از نظر من همان بهتر که زندگی خودت را حفظ کنی و همسرت را نگاه داری و دوام در این زندگی وجود داشته باشد.
صوت کامل این جلسه را بشنوید.