حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی شاهآبادی امام جمعه گتوند
در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، گفت: مبنای تفکر و
تحلیل انسانشناسی دینی، مبتنی بر آفرینش انسان توسط خدا با ویژگیهای خاصی است که
خداوند در قرآن برای آفرینش انسان بیان کرده است.
وی توضیح داد: اولاً خلقت انسان تدریجی بوده و مراحلی
داشته که این مراحل نشان دهنده تدریجی بودن تعالی و کمال انسان است؛ یعنی بُعد جسمانی انسان هم مراحل مختلفی را میگذارند تا به مرحلهای از کمال جسمانی برسد، لذا باید این نکته دوم را هم بپذیریم که تعالی و رشد انسانی و به فعلیت رسیدن ظرفیتهای انسانی زمانبر و تدریجی است و انسان
در پرتو عملکرد خود است که میتواند این ظرفیتها را به فعلیت برساند.
این مدرس حوزه ادامه داد: خداوند متعال فرصتی در اختیار انسان قرار داده تا در پرتو تلاش و سعی و کوشش خود به تعالی و کمال برسد.
شاهآبادی تصریح کرد: نکته سوم؛ تصور اینکه فضایی هموار و بی دغدغه برای صعود و تعالی وجود دارد، غلط است. چنانکه قرآن کریم از خلقت انسان بیان میکند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ؛ براستى كه انسان را در رنج آفريده ايم»(بلد، 4) قطعاً به قله رسیدن و کمالیافتگی انسان در پشت سر گذاشتن موانع و سختیها معنا پیدا میکند و اصلا ورزیدگی و توانمندی انسان وقتی معنا پیدا میکند که انسان با سختیها و موانع دست و پنجه نرم کند، بعد به آن کمال و رشد برسد.
دشمنترین دشمنان انسان
امام جمعه گتوند ادامه داد: نکته چهارم؛ در کنار این موانع، یکی از مهمترین موانع تمایلات و خواستههای درونی انسانی است که انسان را از صعود و رشد و کمالیافتگی بازمیدارد. لذا انسانی میتواند به کمال برسد که در کنار پشت سر گذاشتن آن موانع، مانع درون را هم که مهمترین مانع است پشت سر بگذارد. چنانکه در روایات داریم «انّ اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»(دشمن ترین دشمان تو نفس تو است که در میان دو پهلوی تو است) و آن همان نفس اماره انسانی است.
وی گفت: نکته پنجمی که میشود به آن اشاره کرد این است که خداوند متعال در وجود انسان، نفس او را قرار داده: «و نفسٍ
و ما سوّاها»(شمس، 7): قسم به آن جان و کسی که آن را آفرید، یا «نفختُ فیه من روحی»(ص، 72). جان خاصی که خداوند متعال آن را متعلق به ذات مقدس خود قرار میدهد و یک شرافتی به این روح میدهد، همین روح دارای مراتب و مراحلی است که انسان با طی موانع نفسانی میتواند به
کمال آن برسد.
نقطه آغاز رشد ما انسانها
این مدرس حوزه با بیان اینکه نفس انسانی ویژگیهای خاصی دارد، گفت: قرآن مجید میفرماید: «فألهما فجورها و
تقواها»(شمس، 8) خداوند متعال یک سری ظرفیتها و معرفتها در این نفس
قرار داده است. خدا به او الهام کرد. این معرفت نوعی «الهام» است؛ تعلیم و آموزش نیست؛ بلکه در حقیقت یک نوع
جعل و یک نحوه تعبیه کردن یک معرفت فطری و درونی در وجود انسان نسبت به خوبیها و
بدیهاست که این مقدمه اولیه برای رشد انسان است.
شاهآبادی در توضیح این مطلب گفت: خداوند هم خوبیها را به انسان الهام
کرده و هم بدیها را. یعنی وجود ما هم به بدیها اطلاع دارد هم به خوبیها. لذا انسان در پرتو مبارزه با
بدیهای درونی و رشد دادن خوبیهاست که میتواند به رشدیافتگی برسد؛ در یک کلمه «تزکیه» و دور کردن نفس خود از آلودگیها است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا
»(شمس، 9) کسی در اوج قله سعادت و
تعالی قرار میگیرد و کسی به رستگاری میرسد که میتواند نفس درون خود را تربیت و تزکیه کند. یعنی آن ر از آلودگیها پاک نگه دارد.
امام جمعه گتوند افزود: حال این
آلودگیها چیست؟ مطابق آیه «فألهما فجورها و
تقواها» انسان این آلودگیها را میشناسد. لذا
فطرت زیربنای همه سعادتها است؛ اما قرآن در کنار فطرت(که نقطه شروع تعالی انسان است) عقل و خرد را قرار داده است.
قرآن برای انسان یک ویژگی به نام فؤاد، تفکر و خرد را قرار داده است که از آن به عنوان عقل که کمک و تکمیل
کننذه بُعد فطری الهی است، یاد میکند.
وی ادامه داد: خداوند به انسان ظرفیت تعقل داد که آن را در
کنار فطرت به کار ببندد. خداوند برای فطرت «الهام» به کار میبرد؛ یعنی الهام نوعی ودیعهگذاری است؛
خداوند خوبیها و بدیها را به شما الهام کرد؛ اما کسی به شما آموزشی نداده بود: «أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا؛ شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمى دانستيد بيرون آورد»(نحل، 78) خداوند اینجا علم به کار میبرد که اکتسابی است.
این مدرس حوزه ادامه داد: خداوند به انسان ظرفیت تعالی و عقلانیت داد، به او دل داد. این دل همان عضو صنوبری پمپاژ کننده خون نیست؛ دل به معنی آن
بُعد معرفتی و ظرفیت درک معلومات است. پس در کنار فطرت، ظرفیت دریافت به انسان داده است. همه هستی برای
شما اشاره و نشانه برای خداست. بر این اساس برخی در قیامت کور محشور میشوند این به دلیل ندیدن
آیات خدا در دنیاست. پس انسان باید فطرت را با ظرفیت تعقل تقویت کند.
ندای پیامبران مکمل ندای فطرت و عقل انسان است
شاه آبادی گفت: آیا فطرت و تعقل کفایت میکند؟ قرآن میفرماید: نه. قرآن خبر از یک تقویت کننده بیرونی میدهد به نام پیغمبران. وظیفه آنها چیست؟: «وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»(آل عمران، 164) کار پیغمبران (در کنار آن فطرت عقلانی و دریافتی) دستگیری و تزکیه است. یعنی انسانها، در کنار فطرت و تعقل، مراحل تبعیت از انبیاء و اولیاء الهی را باید در قالب شریعت ببینند. اینها در طول هم و تقویتکننده هم است. لذا هیچوقت شرع و عقل با هم در تعارض نیستند و فطرت با شریعت الهی در تعارض نیست و انسان در طی مراحل رشد و تعالی خود میتواند به اینها چنگ بزند.
وی در پایان به بیان خلاصهای از مطالب بیان شده پرداخت و گفت: باور و ایمان به خدا را باید در هدفمندی آفرینش انسان
و تعالی او مد نظر قرار دهیم. این تعالی و رسیدن به هدف، تدریجی حاصل میشود و با توجه به ویژگیهای خاص انسان که مهمترین ویژگی او
الهام درونی و الهی است. مهمترین ظرفیتها برای رشد و تعالی تعقل و خردگرایی و آموزش دیدن است و در مرحله مهم تر، مکمل همه
اینها، تبعیت از شریعت و دین است که انسان را به تعالی و تزکیه میرساند.
امام جمعه گتوند با اشاره به آیه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، (مؤمنون، 1) گفت: کسانی که اهل پایبندی به دستورات دین و اهل ایمان هستند، رستگار میشوند. اگر انسان بخواهد به تعالی برسد مسیر آن تزکیه است و راه تزکیه از مسیر تبعیت از فطرت، عقل و در مرحله نهایی پیامبران و عالیترین مرتبه هدایت، شریعت اسلام آن هم با ویژگی خاص مکتب امامت در استمرار رسالت پیامبر(ص) است. امیدواریم در عصر غیبت و در تاریکسرای دوری از وجود امام حداقل توجه ما به کسانی باشد که خود امام آنها را معرفی کرده است و خداوند ما را موفق بدارد تا از نورانیت امام(ع) بهرهمند شویم.