حجتالاسلام والمسلمین منصور کیانی، مدیر حوزه علمیه آیتالله قاضی دزفول در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، درباره شاخصهای رشد یافتگی در قرآن کریم گفت: کلمه «رشد» را در قرآن در مقابل کلمه «غی» میدانند: «قد تبین الرشد من الغی»(بقره، 256). در قضایای معرفتی بیشتر مبانی معرفتی را از راه اضداد آنها میشناسند. از همین رو در اینکه رشد چیست حتماً باید دید مخالف آن در قرآن چیست؟ در مقبال رشد، «غی» است که نوعی از گمراهی است. اما این گمراهی غیر از ضلالت است. در ضلالت انسان میفهمد گمراه است اما در «غوایت» گاه خود فرد هم متوجه نیست که به خطا رفته است.
وی گفت: رشد راه صواب و یا رسیدن به مطلوب از راه صواب و جاده اصلی است. در قرآن چندین بار از این کلمه استفاده شده است. قرآن به کسی که میتواند راه صواب را از خطا بشناسد، «رشید» میگوید.
این مدرس حوزه درباره اینکه رشید یا انسان رشد یافته از نظر قرآن چه کسی است؛ بیان کرد: در قرآن مطلقاً امور مادی یا امور اعتباری مثل ریاست، شغل عالی، مدرک و ... از مبانی انسانی قرار نگرفتهاند. برخلاف مکاتب ماتریالیستی که همه این امور رسیدن به مطلوب است. امور اعتباری مثل مدرک عالی اگر وسیلهای برای رسیدن باشد، خوب است اما به خودی خود لذت و شادی حقیقی ندارد. بنابراین قرآن روی مبانی انسانی و الهی در رشد تأکید کرده است.
قرآن ملاک رشد را به سمت «هدایت یافتن» میبرد
کیانی در توضیح این مطلب گفت: قرآن ملاک رشد را به سمت «هدایت یافتن» میبرد؛
یعنی تشخیص صواب از خطا. خطا در قرآن این است که آدم چیز غیرحقیقی را حقیقی
بپندارد؛ به دنیای فانی اصالت بدهد. کسی که چنین کند گمراه شده است، خیال میکند
به راه صواب میرود و به کمال خود میرسد یا امتیازی کسب کرده است؛ اما در حقیقت
اینطور نیست. او در گمراهی است و در دنیایی به سر میبرد که عنقریب فانی است.
لذت و زحمت در دنیایی که فانی است یکسان است.
انسان توانست طبیعت را تسخیر کند اما
خودش را نتوانست
مدیر حوزه علمیه آیتالله قاضی دزفول اظهار کرد: بنابراین اولاً باید بدانیم دنیای کنونی اعتباری و مجازی است و دنیاهای آخرتی، دنیای حقیقی هستند و اگر لذت و شادی و شعف و کمالی هست در آن دنیا بروز میدهد. بنابراین قرآن، تمام کمالات را به سمت کمالات فطری انسان که آخرتی هستند، میبرد؛ مثلاً علم، علم این دنیایی نیست(البته علم از نگاه ماتریالیستها فرق دارد). منظور از علم در اینجا شناخت حقایقی است که هستی بر آنها بنا شده است. این معارف، معارفی هستند که هستی را تفسیر میکنند؛ غیر از این مثل اتومبیل عالی ساختن، یا سرعت اینترنت را بالابردن و ... در علوم نمیگنجد.
وی ادامه داد: پس در قرآن مبانی بر حقایق ملکوتی قرار داده شدهاند؛ یعنی افق انسان را بلند کردهاند. امروز میبینید
صد یا دویست سال پیش با ابزارهای ساده زندگی خود را گذران کردند؛ الان با ابزارهای مدرن. آیا این
هویت انسان را تغییر میدهد؟ خیر. همه هویتهای انسانی همان هویتهای دویست، سیصد
سال بلکه هزار سال پیشترند. انسان در گذشته در تسخیر طبیعت بود؛ در ظلمات شب
و طی مسافت، انسان اسیر تاریکی و دوری مسافت بود؛ اما با گذشت زمان، انسان توانست طبیعت را تسخیر کند اما
خودش را نتوانست؛ یعنی نتوانست اقالیم خود را تسخیر کند.
زهد یعنی کممصرف کردن و بسیار بسیار ثمربخش بودن
این مدرس حوزه توضیح داد: قرآن رشد یافته را کسی میداند که اقالیم سبعه انسانی را که همان هفت عضو او است(دست و پا، چشم و گوش و زبان و فرج و شکم) فتح کند والا در هر صورت به گمراهی میرسد و لو اینکه املاک عالی و ثروت فوقالعاده فراوان و امکانات آن چنانی داشته باشد. رشد یافته کسی است که مبانی معرفتی را درست طی کرده باشد و به مبدأ و معاد کاملاً آگاه و مؤمن باشد. لذا در قرآن مبنا را در استفاده از ابزارهای این دنیایی نمیداند؛ بلکه میگوید انسان عالی کسی است که با کمترین هزینه(مصرف) یا بیشترین بازدهی را داشته باشد؛ زهد را میگوید. زهد یعنی کممصرف کردن و بسیار بسیار ثمربخش بودن است.
انسان رشدیافته در قرآن به اندازه تمام کهکشانها وسعت دارد
کیانی بیان کرد: انسان رشدیافته در نزد قرآن خود یک جهان است که به اندازه تمام کهکشانها وسعت دارد؛ نه اینکه افق دیدش این باشد که من فلان مدرک یا فلان پست یا آن مقدار از امکانات مادی مثل ماشین و خانه و... را به دست بیاورم. ملاکهای مادی همه پرورش نفسانیات است؛ یعنی آدم اسیر اقالیم سبعه خود یعنی؛ دست و پا، چشم و گوش و زبان و فرج و شکم است. 7 عضو اصلی انسان که او را اسیر میکند.
ما گاهی اسیر
چشم هستیم
وی توضیح داد: انسان رشدیافته و رشید در قرآن کسی است که
بتواند این اقلیمها را فتح کند. هر اقلیم را هم فتح کند، باز هم اقلیم بسیار
بزرگتری در مقابل او باز میشود که باز هم نیازمند کمک و استمداد از خداست که آن
راه را گم نکند. به هر حال در نگاه قرآن کسی رشدیافته است که این
7 عضو بدن را به تسخیر خود درآورد نه اینکه او اسیر اعضای خود باشد. ما گاهی اسیر
چشم هستیم به محض اینکه یک چیزی را در بازار دیدیم آن را میخواهیم؛ یعنی اسیر چشم هستیم؛
یا کسی را در مسندی میبینیم ما هم تلاش میکنیم به آن برسیم.
مدیر حوزه علمیه
آیتالله قاضی دزفول گفت: رشد در قرآن این است که بیایید بالا و خداگونه
باشید. شما خلیفه خدا هستید. خلیفه با کسی که او را جانشین قرار داده است باید یک
نسبتی داشته باشد. خدای تعالی چون اشد وجوداً هست خلیفه او هم باید اشد وجوداً
باشد. یعنی بیشترین علم را داشته باشد؛ بیشترین بصیرت، بیشترین قدرت و امکانات
انسانی را داشته باشد.
ابزار انسان برای رشد یا تسخیر و فتح این اقلیمها
«تقوی» است
این مدرس حوزه علمیه با بیان اینکه ابزار انسان برای رشد یا تسخیر و فتح این اقلیمها
«تقوی» است، گفت: اگر این ابزار در اختیار شما باشد رشد را از گمراهی تشخیص میدهید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا: ای اهل ایمان! اگر از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرت ویژه] تشخیص حق از باطل قرار می دهد»(انفال، 29).
کیانی در پایان اظهار کرد: پس رشدیافته قرآنی هر آن محتاج به کنترل خود است. باید از خودش مواظبت کند، محاسبه کند، در این صورت از بالا دستگیری میشود. چه بسیار افرادی که ما غبطه آنها را میخوریم اما خود نهایت احساس خسران و زیان را دارند. مثلاً یادشاهان که 40 سال، 50 سال یا بیشتر در ناز و نعمت و اوج قدرت زندگی میکنند. اما وقتی زمان مرگشان میرسد چقدر حسرت میخورند، یک لحظه از این حسرتها شاید هزاران سال لذت را از کام آنها بیرون میکشد. پس انسان میتواند رشد را از گمراهی تشخیص دهد منوط بر اینکه «فرقان» دست او باشد.