کد خبر: 3752039
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۵
امیر محبیان:

دموکراسی لزوماً به صلح منجر نمی‌شود/ تحقیر و تبعیض؛ بذر رویش جنگ‌ها

گروه سیاسی ـ کارشناس مسائل سیاسی، با برشماری عوامل صلح‌آفرین گفت: اولین عامل تفاهم است که دموکراسی می‌تواند به منظور دستیابی به تفاهم کمک کند. دومین عامل هزینه‌های جنگی است؛ هرچه هزینه‌ها بیشتر شود، عامل بازدارند می‌شود و مهم‌تر از همه رفع تبعیض، وجود عدالت و یا حداقل احساس عدالت است.

دموکراسی لزوما به صلح منجر نمی‌شود/ تحقیر و تبعیض؛ بذر رویش جنگ‌هابه گزارش ایکنا؛ امیر محبیان، استاد دانشگاه و رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا، در نشست «صلح و دموکراسی» که دوشنبه‌شب 9 مهرماه به همت گروه علمی تخصصی صلح انجمن جامعه‌شناسی ایران در مجموعه ایوان شمس برگزار شد، به سخنرانی درباره مفهوم صلح و رابطه آن با دموکراسی پرداخت.

وی در ابتدا به قرائت یکی از اشعار مولانا درباره مفهوم جنگ و صلح پرداخت و تصریح کرد: جنگ و صلح دو مفهوم بسیار عمیقی هستند، مولانا می‌سراید: اگر مر تو را صلح آهنگ نیست/ مرا با تو ای جان سر جنگ نیست / تو در جنگ آیی روم من به صلح/ خدای جهان را جهان تنگ نیست / جهانیست جنگ و جهانیست صلح/ جهان معانی به فرسنگ نیست/ هم آب و هم آتش برادر بدند/ ببین اصل هر دو به جز سنگ نیست.

رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا با بیان اینکه اوج صلح یا آنچه در عرفان مولانا صلح کل نامیده می‌شود در این ابیات مطرح شده، اظهار کرد: حتی با اهل جنگ صلح می‌‌کند و این مفهوم بسیار عمیقی است که سطح بالای فرهیختگی می‌خواهد، ولی راجع به عموم مردم و مفهوم عام بحث می‌کنیم. گفته شد که شاید مفهوم صلح دموکراتیک را امانوئل کانت مطرح و بعد در حوزه اقتصاد شومپیتر تا حدودی تئوریزه کرده و این مفهوم تقریباً به مفهوم گفتمان قالب در ادبیات پست‌مدرنیسم تبدیل شد.

وی با بیان اینکه صلح مفهوم مظلومی در طول تاریخ بوده است، گفت: دیوید کارپراید از شکسپیر جمله‌ای را نقل می‌کند که در نمایشنامه هنری پنجم می‌گوید: در طول تاریخ صلح برهنه و فقیر تحت فشار بوده‌اند. این درست است و در طول تاریخ همیشه در حال جنگ یا آمادگی برای جنگ بوده‌ایم. در محدوده خاورمیانه این غلبه بیشتر بوده است. البته در غرب هم همین طور بوده و اکنون صلح گفتمان غالب است. جین آدام خانمی است که برنده جایزه صلح نوبل در آمریکا شد که به خاطر مخالفت درباره ورود آمریکا در جنگ جهانی اول به او لقب ترسوی خائن را دادند و شدیدا‌ً تا پایان زندگی تحت فشار بود؛ او که مادر مددکاری اجتماعی در دنیاست.

محبیان با بیان اینکه قبل از برشکافی مفهوم صلح باید دلایل جنگ را برشماریم عنوان کرد: اگر صلح روند طبیعی است که غالب نیست و جنگ را یک روند عارضی بدانیم، چه دلایلی باعث طرح جنگ شده است؟ ریشه دلایل جنگ‌ها بسیار پیچیده‌تر و چند لایه‌تر از چیزی است که در تاریخ به نظر می‌رسد. ظهور فردی به نام آدولف هیتلر در برداشت اول این است که او جنگ طلب بود و چون یک نظام غیردموکراتیک بود نهایتاً این جنگ به وجود آمد و این جنگ محصول یک نظام غیردموکراتیک در نظام توتالیتر آلمان نازی است. 

وی افزود: واقعیت این است که وقتی لایه‌‌های مختلف تاریخ را مرور می‌کنیم می‌بینیم که اختلافات اروپا، ناپلئون و بعد ناپلئون سوم، تاجگذاری پادشاه پروس به عنوان پادشاه آلمان متحد، الحاق الزاس و لرنس به خاک فرانسه، تحقیر آلمان در عهدنامه ورسای در 1919 و دشمنی آلمانی‌ها با فرانسه در طول تاریخ زمینه‌هایی بود که ضمیر ناخودآگاه آلمانی‌ها را آماده کرد که یک فردی چون هیتلر که به خوبی روح و روان مردم آلمان را می‌شناخت از آن بهره بگیرد و مردم آلمان با اشتیاق و علاقه حضور یافتند و نه به زور.

رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا با طرح این ادعا که اگر ریشه‌یابی کنیم این مسئله به غیردموکراتیک بودن برنمی‌گردد، گفت: هر فرد غیردموکراتیک نمی‌تواند جنگی درست کند، مگر اینکه زمینه‌های تحقیر وجود داشته باشد؛ یعنی زمینه‌هایی که درباره جنگ مطرح باشد، یکی فقدان عدالت و احساس تبعیض است که زمینه‌ساز بروز کینه‌ها و اختلافات است ولو مدتی ساکت شود.

وی ادامه داد: براساس دیدگاه کانت، مفهوم صلح دموکراتیک مطرح شد، اما نباید فریب بخوریم. هم‌اکنون اگر نگاه دقیقی داشته باشیم می‌بینیم که جنگ در قالب‌ها و مفاهیم تغییر یافته و مفهومش در لباس جدیدی بیان می‌شود. مفهومی وجود دارد با عنوان «جنگ عادلانه» که دفاع مشروعی است. در ماده 51 منشور سازمان ملل و محتوای ماده 39 تا 42 فصل هفتم منشور استفاده قهرآمیز برای کینه متجاوز به همان استدلال یعنی جنگ عادلانه مجاز دانسته شده است. عقلاً هم همین است؛ در اینجا جنگ عادلانه یعنی جنگ برای ایجاد تعادل، عدالت و رفع تبعیض به وجود آمده و حتی اگر صلح آتی را ایجاد کند، باز همان جنگ است.

محبیان با بیان اینکه در ادامه چند پرسش مهم مطرح و سعی می‌کنیم جواب دهیم، اظهار کرد: آیا دموکراسی موجب صلح می‌شود؟ پاسخ من خیر است. آن چیزی که امروز مانع بروز جنگ می‌شود هزینه‌های سنگین جنگ است. اقتصاد صلح را اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ بیشتر از اینکه دموکراسی را هدف بدانیم تاکنون بیش از هزار جنگ اتفاق افتاد است. جنگ جهانی اول 357 میلیارد دلار هزینه و 17 میلیون نفر تلفات، جنگ جهانی دوم 1 تریلیون دلار هزینه و 72 میلیون نفر تلفات، جنگ عراق و افغانستان  براساس تحقیق دانشگاه هاروارد 6 تریلیون دلار هزینه داشت و 21 کشور را درگیر جنگ کرد. کشورهای بزرگ دریافتند که برای کاستن از هزینه‌هایشان باید از جنگ جلوگیری کنند. دشمنان کوچک سلاح‌های کوچ برمی‌دارند و دشمنان بزرگ سپرهای بزرگ. برای همین بیش از اینکه میل به صلح‌طلبی باشد، میل فرار از هزینه‌هاست.

وی با طرح این پرسش که آیا واقعا دموکراسی‌ها با هم نمی‌جنگند، گفت: این نظریه که دموکراسی‌ها با هم نمی‌جنگند، شواهد بسیاری وجود دارد که آن نادرست است. در قرن حاضر شاهد 20 مورد جنگ میان دموکراسی‌ها بوده‌ایم. جنگ فنلاند و انگیس، هند و پاکستان 1948، ترکیه و قبرس 1974، گرجستان و روسیه در 2008 نمونه‌هایی هست که دموکراسی داشتند و با هم جنگیدند.

رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا افزود: آیا شکل جنگ عوض شده است؟ بله، به خصوص بین قدرت‌های بزرگ. جنگ‌های بزرگ بین آمریکا و چین، جنگ آمریکا و اروپا، آمریکا و کانادا. شکل جنگ تغییر یافته است و جنگ تعرفه‌هاست. بعد از فروپاشی شوروی کلینتون و مشاور آنتولی لیک اعتقاد داشتند که ارتقای دموکراسی باعث تقویت صلح بین‌المللی می‌شود. پس برنامه حمایت از دموکراسی را ایجاد کردند و کمک‌ها از جمله در روسیه تا 60 درصد افزایش یافت، با این تصور که اگر دموکراسی را تقویت کنیم، جنگ‌ها کمتر می‌شود.

وی با بیان اینکه صلح باعث دموکراسی می‌شود، ولی لزوما ظهور دموکراسی‌ها باعث جلوگیری از جنگ‌ها نمی‌شود، تصریح کرد: البته کاری که آن‌ها کردند به نظر من ادامه تز ورود ویلسون بود که بر این نظر بود که جوامع را باید به سمت دموکراسی ولو به زور برد تا جلوی جنگ گرفته شود. هرچند خودش به آپارتاید معتقد بود و مکزیک آمریکای لاتین را به رسمیت نمی‌شناخت.

محبیان با طرح این پرسش که آیا حضور دموکراسی و تمایل به دموکراسی در اروپا باعث صلح یا تغییر ماهیت اقتصادی روابط شده بیان کرد: بروس راسِت و جان آر. اُنیل کتابی به نام «مثل صلح؛ دموکراسی، وابستگی متقابل و سازمان‌های بین‌المللی» نوشتند. تحلیلشان این است که صلح سه رأس دارد؛ دموکراسی، وابستگی متقابل و سازمان‌های بین‌المللی این سه رأس هستند. می‌‌گوید که این منافع مشترک که پیوند اساسی را ایجاد می‌‌کند در درون خودش یک دور فضیلتی به جای دور باطل تقابل به وجود می‌آورد و می‌‌تواند صلح‌آفرین باشد. به عبارت دیگر دلیل ایجاد صلح را بیشتر بحث منافع مشترک می‌داند.

وی در پایان به برشماری عوامل صلح‌آفرین پرداخت و گفت: اولین عامل تفاهم که دموکراسی می‌تواند به منظور دستیابی به تفاهم کمک کند. دومین عامل هزنیه‌های جنگی است. هرچه هزینه‌ها بیشتر شود، عامل بازدارند می‌شود. مهم‌تر از همه رفع تبعیض، وجود عدالت و یا حداقل احساس عدالت است. هر گونه تبعیض یا تحقیری در روابط باقی بماند بذری است که روزی به شکل جنگ سر باز می‌کند.

انتهای پیام

captcha