به گزارش ایکنا از قم، حمید طالبزاده امروز در نشست تخصصی تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و تداوم آن در علوم انسانی اسلامی، در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در قم گفت: مقاله ششم علامه در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ظرفیت فوقالعادهای در حوزههای مختلف دارد.
وی افزود: ایشان این بحث مهم را مطرح کردند و علی رغم نقدهای شاگردان و دیگران داشتند هیچگاه این بحث را پس نگرفتند و تکملهای را نیز بر آن بار نکردند؛ ما نیز به این میراث اصرار میکنیم که این بحث در سنت فلسفه اسلامی ما وجود محکمی دارد.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: این بحث از ظرفیتهای خاصی برخوردار است؛ ایشان در آغاز بحث ادراکات اعتباری خود نکتهای را بیان میکنند که این بحث، استعاره و تشبیه است و در آنجا ابتدا از یک شعر استفاده میکنند.
وی گفت: ایشان بیان میکنند که عمل، تشبیه یک معادله است که با ملاحظه خواص و اوصاف مشبه به احساسات درونی بیدار میشود و یک سلسله معانی احساسی به سوی مشبه اضافه میکند.
طالب زاده یادآور شد: ایشان بیان میکند که استعاره، عاریت گرفتن معنی است که چیز دیگری را بفهمیم، یعنی مشبهبه را عاریت میگیریم که در پرتوی آن معنی مشبه را بفهمیم؛ به عبارتی اعتبار، امر نامانوس را به واسطه امر مانوس درک میکنیم؛ حد امر مانوس را به امر نامانوس افاده میکنیم.
این استاد فلسفه بیان کرد: علامه طباطبایی از این مقدمه به فعالیتهای عملی میرسد؛ فعالیتهای عملی، به معنی زندگانی است؛ بحث اعتباریات مستقیما به بحث زندگانی بشر مرتبط است؛ محور تفکر و فلسفه و دین، زندگی است.
وی افزود: علامه طباطبایی از زندگی عملی و حیات به عنوان محور سخن می گویند؛ در اینجا است که یک فیلسوف اسلامی برای اولین بار از زندگی شروع میکند؛ تمام فلاسفه از شناخت شروع میکند و از عوارض ذاتیه وجود بحث میکنند ولی علامه طباطبایی از منشا زندگی سخن میگوید که این امر عالی و استثناء است.
طالب زاده بیان کرد: تمامی این مفاهیمی که در فلسفه و علم و مابقی معارف بشری است معطوف به زندگی است و به واسطه آنها انواع زندگانی شکل میگیرد؛ سپس وی در زندگانی به دو سطح اشاره میکند که سطح اول سطح طبیعی زندگانی ( جنس انسان) است که البته من این شان را به شان بیواسطهگی تعبیر میکنم.
وی با ذکر این مطلب که علامه بیان میکند که حیات طبیعی معروض یک سلسله عوامل علی و معلولی هستند، یادآورشد: از آنجایی که فصل انسان، نطق است و حیوانیت برای انسان ذیل فصل نطق میسر میشود، بنابراین تمام فعالیتهای حیاتی ذیل نطق محقق میشوند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران یادآورشد: علامه بیان میکند که این فعالیتهای حیاتی
به ضرورت از یک مبدا آغاز میشود، وقتی این فعالیت ذیل نطق آغاز میشود، این فعالیت به وساطت میرسد؛ ایشان بیان میکند که بی واسطگی را در عالم طبیعت میتوان بیان کرد ولی این عرصه در خصوص انسان با وساطت معنی میشود.
طالب زاده با ذکر این مطلب که در اینجا عبوری از بی واسطگی به وساطت رخ میدهد و در میان فکر و تمام آن مقدماتی که به این مطلوب می شود واقع میشود و یک باید رخ میدهد؛ علامه در ادامه روشن نمیکند که این مفهوم ضرورت که در متن طبیعت است چگونه به مفهوم باید مبدل میشود.
وی افزود: منظور آن است که چگونه مفهوم ضرورت به باید مبدل میشود؛ باید به معنی ضرورت نیست بلکه به معنی انشاء است ولی به هر حال از بیان ایشان معلوم میشود که این ضرورت با یک تفصیل به یک امر عملی مبدل میشود؛ در بیان علامه، مطلب بسیار مهمی در خصوص حکمت عملی بحث میشود.
این استاد دانشگاه با ذکر این مطلب که حوزه حکمت عملی، ذیل حکمت نظری شکل می گیرد و در اینجا علامه طباطبایی ربط بسیار خوبی را بین این دو حکمت بیان میکنند، یادآورشد: در اینجا یک اعتبار شکل میگیرد یعنی معنایی به نام ضرورت ابتدا در ساحت طبیعی، پدید آمده و تقوم پیدا کرده و سپس معنابخشی شده در ساحت فعل و بایدی که میان این مطلوب و مقدمات برقرار است؛ سپس از این مرتبه فراتر می روند و در ساحت عمل به بحث علم میپردازند.
وی گفت: علامه طباطبایی بیان میکند که به شکل دائم به دنبال واقع میگردیم و هر کاری میکنیم که به واقع برسیم و در این رهگذر علم را به منزله کاشف از واقع، اعتبار میکنیم؛ علامه دامنه اعتبار رابه حقایق ماهوی نیز سرایت میدهند؛ در بیان علامه، علم در خدمت عمل و زندگانی در میآید.
وی با ذکر این مطلب که ضرورت است که در ابتدا در ساحت وساطت میآید و همه چیز را در ساحت خود می گیرد، عنوان کرد: عالم نیز در اینجا شکل میگیرد؛ این وجود که از ساحت طبیعت به ساحت وساطت میرسد به این دلیل است که در مرحله بیواسطگی با مفهوم وجوب مانوس هستیم و انس با مفهوم ضرورت است که در ساحت عمل به باید مبدل میشود؛ پس امر نا مانوس به واسطه امر مانوس معنی پیدا میکند.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: اعتباریات نحوی از فهم جهان است که ما به واسطه امر مانوس یا امر پیشینی، به فهم امر نامانوس میرسیم و امر مانوس در واقع ذات انسان و حقایق درونی او است؛ این امر نیز مقدمه فهم جهان است؛ علامه میگویند که ما علت و جوهر و کثرت و حدت را از خود میگیریم ولی این مساله یک امر روانشناختی نیست زیرا اگر روانشناختی بود، یک امر جزیی بود و نمیتوانستیم به کلیت برسیم.
طالب زاده در پایان بیان کرد: اعتباریات ساحتی است که به جز فهم پیشینی راهی برای شناخت عالم و همچنین عمل و اقدام نداریم.
انتهای پیام