به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه «اندیشه دینی»، مقالاتی با عناوین «انسانشناسی رمزی در داستانهای عرفانی شیخ اشراق» نوشته اسداله آژیر و آزاده الیاسی؛ «امکان خوانش توحیدی از نظریههای علمی» تالیف سیدمهدی بیابانکی؛ «بررسی امکان استقلال مسئولیت اخلاقی از اراده آزاد در رویکرد «نگرش های واکنشی»» به قلم روحاله حقشناس؛ «بررسی استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعتباوری و نقد سوسا و پاسخ پلنتینگا» نوشته مطهره شکوئی پورعالی نام و محمد کیوانفر؛ «معقولات فلسفی از منظر صدر الدین دشتکی» تالیف محمدباقر عباسی و علی رحیمی؛ «بررسی تأثیر مبانی و اندیشه های ملاصدرا بر معنای متن» نوشته سید محمدحسین میردامادی، محمد بیدهندی و مجید صادقی و «آگاهی و خود آگاهی از منظر کانت و ملاصدرا» به قلم عیسی نجمآبادی و مهدی دهباشی منتشر شده است.
انسانشناسی رمزی در داستانهای عرفانی شیخ اشراق
در چکیده مقاله «انسانشناسی رمزی در داستانهای عرفانی شیخ اشراق» آمده است شناخت انسان و درک حقیقت او از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب میشود و بههمیندلیل سهروردی آثارش و ازجمله داستانهای رمزیاش را عمدتاً زمینهای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی قرار داده است. به عقیده وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، همهویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است. هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه بهصورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای بهکاررفته در داستانهای رمزی-عرفانی شیخ اشراق را میتوان در سه دستهی کلی جهانشناسی، انسانشناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسانشناسی است. بخشی از رمزها هرچند بهلحاظ شکلی با نظام فلسفهی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا میکنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی حکمه الاشراق نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر میرسد که پیشتازی روح مکاشفهگر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظامسازش، باعث شده است تا گاهی داستانهای رمزی، از آثار فلسفیاش اشراقیتر باشند.
امکان خوانش توحیدی از نظریههای علمی
نویسنده مقاله «امکان خوانش توحیدی از نظریههای علمی» در طلیعه نوشتار خود آورده است مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریهی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. بر این اساس لازم است نشان دهیم که نظریههای علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم میشود. به علاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور میتواند متافیزیکی مبتنی بر یک هستیشناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریههای علمی را ناممکن میدانند، چراکه از نظر آنها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچیک از چالشهای یادشده نمیتوانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریههای علمی ناممکن است. بر این اساس میتوان متافیزیک علم را مبتنی بر یک هستیشناسی توحیدی شکل داد و نظریههای علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.
معقولات فلسفی از منظر صدر الدین دشتکی
در طلیعه نوشتار «معقولات فلسفی از منظر صدر الدین دشتکی» میخوانیم پیش از ملاصدرا معقولات به اولی و ثانوی تقسیم میشد. هرچند در سخنان فارابی و ابنسینا به تمایز میان معقولات ثانی منطقی و فلسفی توجه شده بود، ولی اصطلاح «معقول ثانی فلسفی» جعل نشده بود. ملاصدرا علاوه بر جعل این اصطلاح، این بحث را توسعه داد و آن را تکامل بخشید. صدرالدین محمد دشتکی که از بزرگان مکتب فلسفی شیراز است، نظر منحصر به فردی در این بحث اختیار کرده است. این نوشتار برای اولین بار، به صورت تفصیلی دیدگاه ایشان در خصوص معقولات ثانیه را با تکیه بر نسخ خطی حاشیه قدیم وی بر شرح تجرید قوشچی بررسی کرده است. معناشناسی معقولات ثانیه، انقسام معقولات به اشتقاقی و غیراشتقاقی، اتحاد خارجی قسمی از معقولات با موضوعات خود، نحوه عروض و اتصاف خارجی و ذهنی، ازجمله این بررسیها است. علاوه بر این، گزارشی که ملاصدرا از دیدگاه دشتکی ارائه کرده است، با استناد به سخنان خود دشتکی تأیید شده است.
شاخصه اصلی تفکر ایشان در این بحث آن است که مصادیق مفاهیم فلسفی را به مفاهیم مشتق و غیرمشتق تقسیم کرده و قائل به خارجیت معقولاتی اشتقاقی چون موجود و ممکن، به نحو اتحاد با موضوعاتشان شده است، درحالیکه معقولاتی غیراشتقاقی چون وجود و امکان را اعتباری قلمداد کرده است.
انتهای پیام