در حکمت شماره 94 نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ؛ ثُمَّ تَلَا: « إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا» ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ؛ نزديكترين مردم به پيامبران، داناترين آنان است، به آنچه كه آوردهاند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «همانا نزديكترين مردم به ابراهيم آنانند كه پيرو او گرديدند، و مؤمنانى كه به اين پيامبر خاتم پيوستند (سپس فرمود: دوست محمد(ص) كسى است كه خدا را اطاعت كند هر چند پيوند خويشاوندى او دور باشد، و دشمن محمد (ص) كسى است كه خدا را نافرمانى كند، هر چند خويشاوند نزديك او باشد».
این سخن علی(ع) در عین کوتاهی و ایجاز یکی از دوراندیشانهترین سخنان اوست. سخنی حکمتآمیز که سایهاش را بر سر ساحات مختلف دینداری و زعامت و حکومت در جامعه به یکسان پهن کرده و به وضوح درک و نگرانی عمیق او را از انحراف بزرگی که ادامه دین و سرنوشت امت را تهدید میکند به ما نشان میدهد. اهمیت این سخن آنجا بیشتر آشکار میشود که برای دین حضور در عرصه حکومت را به رسمیت شناخته باشیم. چنین است که این کلمات بر چنین بستری حکم آب را بر آتش مییابند و یا ستارگان هدایتی میشوند که کاروانیان را در بیابان ظلمت و خطر انحراف و کژراهی به سر منزل مقصود میرسانند. نگاهی که به آینده و مراتب اولویتبندی افراد پس از رسول(ص) میپردازد و میتواند معیار دوری و نزدیکی آنان به پیامبر باشد؛ لذا اولویت آنان را در صلاحیت بر زعامت و هدایت قوم نشان دهد. همچنین این سخن، معیارشکل بندی سخنگویان دین در آینده خواهد بود.
اما خطری که در پشت این کلمات رخ پوشانده و این چنین علی(ع) را به سخن درآورده است، موضوعی ریشه دار و آسیبی دیرپاست. دید و نگاهی نهادینه شده در ذهن و فرهنگ جامعه، آسیبی که ریشههایش در لایههای عمیق تر روانی مردم خانه دارد و تا همین امروزهنوز هم باقیست! انحراف نزدیک بینی معرفتی! و اشتباه در اولویت دادن به نزدیکان؛ مجاورت و نزدیکی نسبی را دال بر نزدیکی واقعی و حقیقی دانستن؛ امری که بیش از هر چیزاز نزدیک بینی و کوتهبینی ناشی از عدم قدرت فهم موضوعات و مفاهیم انتزاعی و تکیه بر محسوسات و عدم قدرت فراروی از آنها نشات میگیرد. این کوتهبینی میتواند خطاهای مهیب را در ادامه سرنوشت دین در جامعه رقم بزند و در کار حکومت، انحرافی بزرگ را به وجود بیاورد.
علی(ع) علیرغم این که میتواند بر این درک غلط مردم ،خانه خود را بسازد و بالا ببرد که او پسر عم پیامبر اسلام است، اما علناً با این نگاه انحرافی درافتاده و به مبارزه و روشنگری پرداخته (او به دنبال حقیقت است و همین است که مارا چنین شیفته خود کرده است). او علم را بر جای خویشاوندی و نزدیکی نسبی نشانده است. ادامه رسالت نبی(ص) با حاملان علم نبویست و نه با هم خونان و هم نژادان و نزدیکان نسبیاش. نمیتوان به اسم فامیل و تبار او دسته و جریانی راه انداخت و سرنوشت امت را در دست گرفت. باید با اهداف و علم و راهی که او آورده است قرابتت را اثبات کنی نه با دودمان و تبار و خون و نژاد. میراث پیامبران به عالمان دینشان میرسد. نمیشود در عمل میراثدار فرعون بود و در ظاهر دم از میراث موسی زد! نمیشود فرزند نوح بود و بر کشتی او سوار نشد اما ادعای هدایت مردم کرد. علی(ع) میخواهد با این سخنانش دست آیندگان فریبکار را باز کند و راه را برآنان ببند.
انحراف نزدیکبینی معرفتی به ورطه خویشاوندسالاری (Nepotocracy) حکومتی خواهد انجامید و این یعنی ذبح شایستگان و شایسته سالاری در جامعه. سازوکار معیوب و مسمومی که به استیلای ساختار الیگارشیک حکومت گروهی معدود و بسته خواهد انجامید که از طریق ازدواجهای فامیلی خویشاوند یکدیگر میشوند و دایره انتفاع از قدرت سیاسی و ثروت را در بین خود محصور میکنند. فرایندی که به تدریج به حکومت خاندانهای اشرافی مبدل میشود و ساختار امت را به حکومتی اشرافی و نهایتا سلطنتی موروثی patrimonial مبدل خواهد کرد.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام