کد خبر: 3859237
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۹
حمید پارسانیا:

عقل در غرب اثر انسان و در اسلام نوری است که هدایت می‌کند

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در جهان مدرن و غرب عقل اثر انسان است که راهی را به او نشان نمی‌دهد، اما در عالم اسلام مسئله اصلی باور و اعتقاد به وجود عقل در فرهنگ اسلامی است و دانش‌ها و علومی ذیل معنای عقل زندگی می‌کنند، هر چند محیط محدودی را در حوزه‌های علمی دارد، اما نوری است که می‌تواند ما را هدایت کند.

حمید پارسانیا

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، امروز، سوم آذر، با حضور جمعی از اندیشمندان در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزار شد.

حجت‌الاسلام حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این مراسم بیان کرد: علوم انسانی، هویت علوم انسانی و چیستی آن، پیوسته به امور متعدد و متکثری است. بنیادهای معرفتی و نحوه سلوک و زیست محیطی که این علوم در آن‌ها شکل می‌گیرند، همه در پدید آمدن یک تعیّن خاص از علوم انسانی دخیل هستند. ما در جهان امروز با صورت و تعریف خاصی از علوم انسانی مواجه هستیم و این معنا از علوم انسانی دارای قدرت و اقتدار در سطح جهانی است.

وی افزود: جامعه و محیط آکادمیک و دیگر حیطه‌های علمی، متأثر از این معنا هستند و حضور آن را درک می‌کنند. نسبتی بین علوم انسانی یا علوم اجتماعی با علوم طبیعی و نسبتی بین علوم انسانی و انسانیات امروز برقرار است. حوزه انسانیات بخشی از دانش‌های آکادمیک است، اما علم نیست. در تعریف مقبول و مورد توجه یونسکو و تقسیم‌بندی که وجود دارد، با یک معنایی از علوم انسانی مواجه هستیم.

تحولات علم و علوم انسانی

حجت‌الاسلام پارسانیا تصریح کرد: تحولات سریعی در حال رخ دادن است، اما به نظر من این تحولات که ریشه در عوامل متعددی دارد، بیش از همه در تحولات عقل و معنای عقل ریشه دارد؛ یعنی تحولات علم و علوم انسانی و یا انسانیات با وجود تفاوت‌هایی که دارند، در ادبیات ما با ترجمه هیومنیتیز (humantize) با نام علوم انسانی وارد شد و راه این تفکیک را سخت کرد؛ این مسائل متأثر از تحولاتی است که معنای عقل دارد.

وی ادامه داد: عقل در دنیای غرب و در جهان مسیحیت، مسیری را طی کرده و در اسلام نیز مسیر دیگری را طی کرده است. کار علمی متوقف بر فهم تحولات معنایی عقل به لحاظ نظری و به لحاظ اجتماعی و تاریخی است؛ یعنی باید دید که کدام معنای از عقل مقبولیت دارد؟ و چطور دانش‌های متناسب با خودش را سامان داده است؟

مسیر تحولات عقل در غرب و اسلام

پارسانیا تصریح کرد: در این جلسه، مسیری از این تحولات در جهان غرب و مسیری از تحولات عقل در اسلام را اشاره می‌کنم. اولین حادثه‌ای که در غرب و در دنیای مسیحیت رخ داد، این نتیجه را داشت که عقل تبدیل به انسان و روح‌القدس شد. جنبه تنزیهی و حقیقت قدسی خداوند سبحان مغفول قرار گرفت و عقل خود آن هستی مقدس شد و نه مخلوق. در مراحل بعدی، با تنزلات بعدی عقل مواجه هستیم. به گونه‌ای که به غلبه حس‌گرایی، عقل به عقل تجربی و ابزاری محدود می‌شود. عقل جنبه شهودی و متعالی خود را از دست می‌دهد و حالت استعلایی پیدا می‌کند و جنبه انسانی و سوبژکتیو را نیز از دست می‌دهد و جنبه فرهنگی پیدا می‌کند. همچنین هویت فرهنگی خود را نیز از دست می‌دهد و شکل ارتباطی پیدا می‌کند.

وی ابراز کرد: اندکی تأمل نشان می‌دهد که این تحولات در معنای عقل، موجب چه تحولاتی در معنای علم شده است و چطور می‌شود که هیومنیتیز «مطلق علم» می‌شود. عقل یک پدیده تاریخی برساخته اجتماعی که در ذیل دست‌وپای همه انسان‌ها شکل می‌گیرد و معرفت و علم را به وجود می‌آورد و حال آنکه سرنوشت عقل در اسلام مسیر دیگری داشت. هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ مرجعیت عملی خود در کانون‌های علمی مسیری متفاوت با غرب داشته است.

عقل به مثابه حقیقتی مجرد و فائق

پارسانیا تصریح کرد: در کتاب کلینی، کتاب عقل و جهل، مقدم بر کتاب علم است و احادیث این کتاب، فراسوی تاریخ تفکر و اندیشه فلاسفه و متفکران جهان اسلام قرار داشته است. روایتی از امام علی(ع) است که فرمود: خلقت عقل مانند فرشته‌ای است که سرهایی به عدد همه خلایق دارد و همه خلایق از آغاز تا انجام سر و سری در مسیر عقل دارند و هر سر را چهره‌ای است و هر انسانی سری از سرهای عقل دارد و اسم آن انسان و آدم در چهره آن عقل نوشته شده است و بر هر چهره پرده‌ای افکنده شده است و این پرده برگرفته نمی‌شود، تا آن انسان متولد شود و به بلوغ انسانی خود برسد. آنگاه که به بلوغ رسید تازه پرده از عقل برگرفته می‌شود.

وی بیان کرد: اینجا از عقل به حقیقتی مجرد که بر دیگر مخلوقات فائق و امری مخلوق است، یاد می‌شود؛ یعنی همان روایت «اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ» و علاوه بر این از عقل انسانی سخن گفته می‌شود و از ارتباطی که عقل انسان با آن عقل مجرد و متعالی دارد، بحث به میان می‌آید.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: اما عقل در جهان مدرن، داخل در اشیا می‌شود و کل اشیا همه عقل هستند، هستی با زمان یگانه می‌شود، ثبات و ثبوت مورد غفلت واقع می‌شود و عجیب آن است که چطور زمان درک می‌شود. این موقعیت که عقل در اسلام دارد، در تاریخ تفکر اسلامی مورد کاوش اندیشمندان قرار می‌گیرد. تأملاتی که برای حفظ تجرد عقل و حفظ عالی عقل و حفظ جنبه روشنگرانه عقل صورت گرفته، نیز قابل توجه است. در حقیقت در این نگاه، نبی(ص) عقل ناطق و شهود معقول است و او اکبر عقول هر قوم است و قتل عقل، قتل همه ابناء است، اما جهان مدرن با قتل عقل مواجه است.

وی بیان کرد: دنبال کردن این مسئله که عقل به چه سرنوشتی مواجه شده نشان می‌دهد که علم چه مسیری را طی کرده است. جهانی که در آن عقل اثر انسان باشد، راهی را به انسان نشان نمی‌دهد و در آنجا عقل‌های بسیار اسیر هوای نفسانی هستند. مسئله بحث نظری عقل نیست، بلکه مسئله باور و اعتقاد به وجود عقل در فرهنگ اسلامی است و دانش‌ها و علومی ذیل معنای عقل زندگی می‌کنند، هر چند محیط محدودی را در حوزه‌های علمی دارد، اما این نوری است که می‌تواند ما را هدایت کند.

انتهای پیام
captcha