به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ نشست علمی «نگرشهای فلسفی به جنسیت و خانواده»، امروز سهشنبه، 19 آذرماه در مرکز تحقیقات زن و خانواده برگزار شد.
زهرا داورپناه، عضو هیئت علمی مرکز زن و تحقیقات خانواده در این نشست با موضوع «تطورات جنسیتی خودآیینی از کانت تا فمینیسم» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در مباحث فلسفه جنسیت، حوزههای مشترک زیادی در فضای غربی مطرح شده است که در این زمینه فمینیستها نیز کارهایی را انجام دادهاند. آنها با بسیاری از مسائل فلسفی مواجهه زنانه داشتهاند و به سوالات فلسفی خود پاسخهایی از این زاویه دادهاند. بنابراین اگر ما نیز دغدغهمند این حوزه هستیم باید کارهایی که فمینیستها کردهاند را دنبال کنیم.
وی تصریح کرد: چیزی که واضح است اینکه «آتونومی» کلید واژه مهمی در حوزه اخلاق و فلسفه است و کانت، پدر «آتونومی» یا همان خودآیینی است. در اسناد بسیار عینی که در حوزه زنان داریم، کلمه خودآیینی را هم داریم که البته بحث خودآیینی، یک بحث بدنی است. یعنی به طور کلی این دغدغه مطرح است که زنها، آیا به حد کفایت، خودآیین هستند یا خیر. «آتونومی»، به این معنا است که یک قانونی بر زندگی حاکم است که از خودش میآید. حرف کانت این بود که آدمها عقلی دارند که میتواند خیر و شر را تشخیص دهد و بر همان مبنا حرکت کند. اما در مورد اینکه چرا انسان باید خودآیین باشد، باید گفت که، خودآیینی، یک نوع حالت واکنشی نسبت به سیطره تفکر قرون وسطایی است. اینکه انسان، قانونش را از بیرون میگیرد و حالا به نظر آمد که باید انسان قانونش را از عقل خودش بگیرد.
داورپناه در ادامه افزود: کانت میگفت، اخلاقی بودن اینطور محقق میشود و اگر بخواهید برای خدا کاری را انجام دهید، بردگی است و باید آن را هم، به مثابه شناخت و حکم عقل خود انتخاب کنید و اگر بر اساس عقل انتخاب کنید، در این صورت دیندار هستید و البته که این مسئله در دسترس همه نیست، بلکه در دسترس اعضای جامعه است. افراد جامعه دو دسته هستند، یک عده اعضا یا شهروند محسوب میشوند که میتوانند خودآیین باشند، اما یک گروه شهروند منفعل و غیرواقعی هستند و برای گذران زندگی، به شهروندان واقعی وابسته هستند. یعنی زنها و نیازمندان این طبقه را تشکیل میدهند. پس در واقع، مرد صاحب شغل و درآمد جزء کسانی است که خودآیین زندگی میکند و اگر کسی اینها را نداشته باشد، خودآیین زندگی نمیکند، اما در جامعه حضور دارد.
وی بیان کرد: این بحث در جریان تفکرات فمینیستی تبدیل شد به این سوال که انسان کیست و عقل و اراده چیست. آنها به این نتیجه رسیدند که گویی فلاسفه زنان را انسان نمیدانند و در ادامه خودآیینها تطورات زیادی داشتند. علت اینکه فمینیستها به این خودآیینی توجه کردند، این بود که مسئله واقعی بود و گویی مردها از زنان میخواهند که خودت را قربانی کن و میگویند که همسر و فرزندت مهمتر هستند و کسانی که میخواستند پاسخ دهند، میگفتند، خود زنان بودند که خودآیینی را انتخاب کردند، اما برخی دیگر معتقد بودند که دیگری، خودش را در وجود اینها قرار میدهد و این زنها به دلیل ایدئولوژی مردسالار به این سمت میروند که خودشان را با آنها تطبیق دهند.
داورپناه تصریح کرد: در اینجا انواع و اقسام بحثها مطرح شد و میتوان گفت، فمینیستها تقریباً دو مسیر کلی پیدا کردند؛ یک دسته گفتند زنان باید خودآیین شوند و این مسئله زمانی محقق میشود که مردسالاری کنار برود و اینکه این مسئله به مثابه یک ایدئولوژی باشد. ولی یک گروه دیگر میگویند که خودآیینی یک فرایند و آرمان و طیف است که در شرایط مردسالار نیز امکان تحقق دارد، اما در جامعهای که حاکمیتش دست داعش است، مقدار خودآیینی متفاوت با اندازه آن در جایی مانند ایران است.
وی در ادامه افزود: این فرایند، چند مرحله داشته است، در دهه 70، رویکرد مثبتی به خودآیینی وجود داشت، در دهه 80 منتقد آن شدند و میگفتند که عواطف برای ما مهم است نه خودآیینی و از دهه 90 به بعد، جمعی رخ داد و این حس به وجود آمد که خودآیینی، خوبیهایی دارد که زندگی زنان را از یک شرایطی تعدیل میکند و میگفتند، ما نمیخواهیم مانند مردها شویم.
داوپناه بیان کرد: فمینیستها میگفتند این خودآیینی لیبرال که فلسفه غرب میدهد، بسیار فردگرایانه است و به جامعه ارزش نمیدهد و خانواده را ارزشمند نمیداند و در این صورت عواطف کمرنگ میشود. همچنین برای آنها این سوال پیش آمد که آیا خودآیینی برای همه ممکن است؟ و کدام انسانها میتوانند به آن روی آوردند؟ اینها باعث شد که از خودآیینی بازخوانی ارائه شود که گفتند خودآیینی ارتباطی مهم است، چه اینکه علت وجود ما نیز دیگران هستند. همچنین فهم خود را از دیگری میگیریم که میگویند ما پسر یا دختر هستیم و در کشمکشها است که انتخاب معنا پیدا میکند.
وی تصریح کرد: ما خودمان نیز به مثابه زن مسلمان، مسائلی در این زمینهها داریم، چه اینکه نسبت خود را با دین هم تنظیم میکنیم، مخصوصاً در جامعه مدرن و پسامدرن که میگویند تنوع دینداری را داریم، باید ببینیم که چطور، هر کدام از ما عبد خدا و دیندار هستیم. وقتی زن هستیم، مسائل ما چندین برابر است، به دلیل محدودیتهایی که شکل گرفته، حتی خیلی اوقات نمیتوانیم صدای خود را به گوش دیگران برسانیم. بنابراین اینها سوالات و مسائلی است که ما نیز باید به آنها پاسخ دهیم و باید در این زمینه پژوهشهایی را داشته باشیم.
داورپناه در ادامه افزود: در مورد استقلال و جمهوریت صحبتهایی شده است، اما در مورد آزادی و آزادی زنان در جامعه آن قدر مطلب بیان نشده است و سوالهایی وجود دارد که نیاز داریم به صورت فلسفی به آنها پاسخ دهیم.
انتهای پیام