خورشید به کارگردانی مجید مجیدی و نویسندگی مشترک مجیدی و نیما جاویدی فیلمی اجتماعی است، این فیلم راوی داستان چند کودک کار است که عمدتاً یا پدرانشان معتاداند یا از دنیا رفتهاند و مردی به نام هاشم با بازی علی نصیریان که سردسته یک گروه تبهکار است از آنها میخواهد که گنجی را که زیر مدرسهای پنهان شده است بیابند و آنها برای تحقق این رویا با دشواری در مدرسه مذکور ثبتنام میکنند و در تلاش برای دستیابی به این هدف با اتفاقات گوناگونی مواجه میشوند. علی نصیریان، طناز طباطبایی، جواد عزتی، صفر محمدی، روح الله زمانی، علی غابشی، کورش شنتیایی در این اثر ایفای نقشه کردهاند.
خورشید با تمام اما و اگرهای رسیدنش به جشنواره توانست فروغی دیگر به روز آخر جشنواره ببخشد و با استقبال بسیاری از مخاطبان مواجه شد. این فیلم یادآور سایر آثار مجیدی همچون «بچههای آسمان»، «رنگ خدا»، «آواز گنجشکها» و… است که کودکان محور آناند. این اثر داستانی ماجراجویانه دارد و از همان ابتدا مخاطب را برای همراهی آن ترغیب میکند و البته پایان داستان برای مخاطب چندان قابل پیشبینی نیست.
مجیدی در بستر درامی که برای اثرش انتخاب کرده دغدغههای اجتماعیاش را مطرح میکند و با ترسیم اتفاقات تمامی شخصیتهایش تلاش میکند تا عمق بحران کودکان کار را با زبانی صریح روایت کند. روایت مشکلات خانوادگی و اجتماعی کودکان کار، مهاجران افغان و مشکل اعتیاد از معضلاتی است که تماشاگر با نمایی تازه با آن مواجه میشود. خورشید تنها یک روایت غمانگیز نیست و اغراق در آن وجود ندارد و به همین جهت مخاطب بدون سوگیری و یا حتی ترحم تا پایان با مسیر داستان با قهرمان همراه میشود.
بازیگران اصلی فیلم طی فراخوانی از میان کودکان کار انتخاب شدهاند، آنها به خوبی توانستهاند ایفاگر نقشهایشان باشند و بازی آنها برای مخاطب جذاب و دلنشین است، طناز طباطبایی نقش یک مادر بیمار را که در بیمارستان روانی بستری است باورپذیر ارائه کرده است و علی نصیریان هم همچون گذشته در نقشش استادانه درخشیده است و جواد عزتی هم به خوبی توانسته نقش یک ناظم دلسوز را به خوبی ایفا کند و فراز و نشیبهای او برای حل مشکلات این کودکان از نقاط قوت این فیلم است و عزتی هم به خوبی نقشش را از آب در آورده است.
خورشید یک فیلم نسبتاً بلند است که مخاطب تا نیمه آن به خوبی با اثر همراه است اما از دقایق 90 به بعد ضربآهنگ نسبتاً کندی به خود میگیرد و شاید تدوین مجدد این اثر بتواند در اکران عمومی این معضل را برطرف کند.
نورپردازی نقش بسیار مهمی در این فیلم دارد و مجیدی با ترسیم نور و تاریکی، امید را در مخاطب زنده میکند و یا تاریکی فضای استیصال را به خوبی نشان میدهد. شاید خورشید انتظار شما را به عنوان مخاطب سینمای مجیدی به صورت کامل برآورده نکند اما با این وجود این فیلم بازهم از آثار خوب جشنواره سیوهشتم است.
موسیقی رامین کوشا، در خورشید یکی از ویژگیهای جالب توجه این اثر است، که مخاطب را به خوبی با داستان فیلم همراه میکند و حلاوت شنیدن موسیقی این فیلم کمتر از تماشای آن نیست.
آخرین اثر مجید مجیدی، دکوپاژ و فضاسازی زیبایی دارد و شاید به ندرت در دیگر از آثار فیلمسازان اجتماعی دیده شده باشد. خورشید همانگونه که از نام آن هویداست ترسیم نوری در میان تاریکیهاست و برخلاف بسیاری از آثار این روزهای سینمای ایران تلخی بیحد به کام مخاطب نمینشاند و همین بازی با نور ناخواسته مخاطب را به یافتن دریچه تازه ترغیب میکند.
پایان بندی داستان هم با وجود تلخیاش، امیدی را در مخاطب برمیانگیزد و صحنه به صدا درآمدن زنگ خراب مدرسه و بردن شرطبندی با معاونی که پیش از بقیه مدرسه را ترک کرده بیانگر آن است که جنگ شخصیت اصلی داستان برای مبارزه با دشواریهای زندگی پایان ندارد و مسیر او با تمام دشواریهایش رو به نور است.
یادداشت مینا حیدری
انتهای پیام