روشنفکری به سبک چمران
کد خبر: 3905631
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰
یادداشت /

روشنفکری به سبک چمران

شهید چمران روشنفکری را فقط در انتقاد نمی‌دید، بلکه او رسالت خود را آگاهی، تعهد و مسئولیت می‌دانست و هیچ‌گاه اسیر شهرت‌طلبی، قدرت‌طلبی و سیاست‌زدگی‌های روزمره نشد.

روشنفکری به سبک چمران

شهید مصطفی چمران را بیشتر یک چریک و فرمانده دوران جنگ می‌شناسند، تا یک روشنفکر دینی، فیزیک‌دان ممتاز فارغ‌التحصیل شده از دانشگاه برکلی آمریکا و یک انسان عارف و هنرمند؛به این دلیل که در همه این سال‌ها، یعنی از زمان شهادت چمران در 31 خرداد سال 60 و تاکنون، رسانه‌ها تنها در مقطع سالگرد شهادت او، چهره‌ای گزینش شده از چمران ارائه کرده و او را بیشتر در قامت یک چریک و فرمانده جنگ در جنوب لبنان، جنبش اَمل، پاوه، سوسنگرد و دهلاویه معرفی کرده‌اند و کمتر درباره چمران پیش از انقلاب و ابعاد متنوع شخصیت وجودی او حرف زده‌اند. اصولاً در همه این‌ سال‌ها درباره اینکه چمران از نوجوانی و جوانی پای ثابت جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت و درس‌های فلسفه و منطق شهید مطهری در دانشگاه تهران بوده، در دانشکده فنی دانشگاه تهران شاگرد مهندس بازرگان بوده و در درس ترمودینامیک از او نمره 22 گرفته است، عضو  نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی و نهضت آزادی بوده، علاوه بر امام خمینی، از تأثیر پذیرفتگان اندیشه و منش دکتر شریعتی و امام موسی صدر بوده؛ در دانشگاه برکلی آمریکا در رشته فیزیک پلاسما با رتبه ممتاز دکتری گرفته و سازمان ناسا به دنبال استخدام او بوده؛ در آمریکا با یک زن مسلمان آمریکایی به نام «تامسن هیمن» و یا پروانه ازدواج کرده؛ با ابراهیم یزدی و قطب‌زاده انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه را در آمریکا راه‌اندازی کرده‌اند؛ نقاش متبحر و با ذوقی بوده؛ قلمی شیوا و دلنشین در نگارش دل‌نوشته‌های ادبی و عرفانی داشته؛ منش عارفانه داشته و به مولانا ارادت می‌ورزیده و .... کمتر حرف زده‌اند. شاید این‌ها برای نسل جوان امروز تعجب‌برانگیز باشد که چطور انسانی، چنین تجربه‌ها و استعدادهایی داشته و از شخصیت متنوع و چند بُعدی برخوردار بوده است و در عین حال در ذهن او این سؤال تداعی ‌شود که چرا چنین شخصیت‌هایی، گزینش شده معرفی می‌شوند!؟

چمران روحیه و تمایلات عارفانه داشت. کسانی که مشی و مرام عارفانه دارند، معمولاً انسان‌های کم حرف، ساکت، درون‌گرا، خودساخته، اخلاقی و در عین حال با ذوق و شوق باطنی هستند. چمران نیز چنین اوصاف و روحیاتی داشت که پرتوی از آن در نیایش‌ها و دل‌نوشته‌های عرفانی او متجلی شده است. چمران به رغم زندگی چندین ساله خود در آمریکا و تحصیل در یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌های آن در مقطع دکتری و رشته فیزیک پلاسما، نگاه و رویکردی مادی‌گرایانه به عالم نداشت، یعنی دنیا را فقط از زاویه اتم، الکترون و ماده نمی‌دید، و از طرف دیگر به تعلقات دنیا دلبستگی پیدا نکرد، بلکه هماره در جستجوی معنا و تحکیم اندیشه و منش خداباورانه خویش بود و در افق گسترده‌تری از هستی سیر می‌کرد. چمران در کتاب «انسان و خدا» که مجموعه‌ای از چهار سخنرانی علمی و فلسفی او در سال 59 است که در کانون توحید تهران ایراد شده، و درباره شناخت انسان و رابطه او با خدا و همچنین مکاتب فکری معاصر بحث می‌کند، علم انسان را در شناخت ماورای علم و متافیزیک محدود می‌داند و معتقد است برای شناخت خدا، راه و روش علمی و همچنین عقل و منطق کافی نیست، بلکه شناخت خدا ابتدا از مسیر شناخت انسان و سپس از راه کشف و شهود قلبی می‌گذرد. 

چمران با همه تمایلات و روحیه عارفانه‌ای که داشت، یک روشنفکر بود. او از جوانی پای ثابت جلسات تفسیر قرآن روحانی محبوب و نواندیش، آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت بوده است و همان‌طور که خود او می‌گوید طالقانی در شخصیت وی تأثیرگذار بوده و در زندگی خود از او بهره‌های زیادی کسب کرده است. چمران در زمره روشنفکران دینی که دغدغه بازگشت به قرآن و احیای اندیشه دینی را داشتند، قرار می‌گیرد. او روشنفکری آگاه، دردمند، مسئول، زمان‌شناس و با تمایلات ملی‌گرایانه بود و در عین حال که روحیه آرمان‌گرایانه‌ داشت، واقع‌بین نیز بود. چمران روشنفکری بود که رسالت روشنفکری خود را فقط در انتقاد کردن و نق زدن‌های روزمره و پُز روشنفکری دادن نمی‌دید، بلکه او روشنفکری بود که رسالت خود را در آگاهی، تعهد و مسئولیت می‌دید. از این رو، او علم را با عمل و تقوا را با تخصص درآمیخته بود و هیچ‌گاه اسیر شهرت‌طلبی، قدرت‌طلبی و سیاست‌زدگی‌های روزمره نشد، بلکه او مرد میدان عمل و روزهای سخت بود. چمران مبارزه در جبهه‌های نبرد را عین رسالت روشنفکری خود می‌دید و ابایی از آن نداشت که دیگران درباره او چگونه قضاوت کنند.

چمران با اینکه دانش‌آموخته علوم جدید در آمریکا بود و در مراکز علمی از جمله ناسا و موسسه علمی برکلین، فعالیت‌های علمی داشت، ولی هیچ‌گاه مفتون علم‌زدگی و علم‌‌گرایی مفرط و عقلانیت مدرن و به تعبیری عقلانیت ابزاری نشد، بلکه نوعی از عقلانیت دینی مبتنی بر جهان‌بینی توحیدی را در اندیشه خود پروراند که در آن علم با عمل، و تقوا با تخصص در کنار هم قرار می‌گیرد. در شخصیت چمران روشنفکری، هنر، عرفان، علم، سیاست، مبارزه و نظامی‌گری تجمیع می‌شود، ولی او به همه این عرصه‌ها با نگاهی انسان‌مدارانه، اخلاق‌مدارانه و در نهایت توحیدی نظر می‌کند. چمران معتقد بود انسان به عنوان اشرف مخلوقات، دارای کرامت ذاتی است و نباید کرامت او خدشه‌دار شود و از همین منظر، رعایت اخلاق فردی و اجتماعی را یکی از مؤلفه‎های حفظ کرامت انسانی می‌دانست.

چمران نمونه یک انسان باتقوا و متخصص بود، چنان که همیشه دغدغه داشت که به بهانه تقوا نباید تخصص را نادیده گرفت، او هر چند تقوا را برتر می‌دانست، ولی در عین حال معتقد بود که اگر کسی مسئولیتی را برعهده بگیرد که در آن تخصص نداشته باشد، انسان بی‌تقوایی خواهد بود. چمران از اینکه برخی متخصصان را تنها به دلیل اینکه در غرب تحصیل کرده‌ بودند، طرد می‌کردند، گلایه‌مند بوده و معتقد بود که ما در برابر غرب، باید جنبه‌های مثبت آن را که مربوط به علم و تکنولوژی است، فرا بگیریم و از این طریق بر دشمنان خود پیروز شویم.

چمران نمونه یک انقلابی راستین بود. او انقلابی‌گری را نه هدف، بلکه راهی برای رسیدن به حقیقت می‌دانست و معتقد بود انقلابی‌گری باید بیش از هر چیز آمیخته با تقوا، ایمان، اخلاق، صداقت و دغدغه‌مندی برای حفظ مصالح عمومی باشد و از همین منظر معتقد بود که منفعت‌طلبی‌های فردی، جناحی و گروهی و همچنین تفرقه و تشتت در جامعه، عامل گسست اجتماعی و مانع حرکت جامعه می‌شود و انقلاب و ارزش‌های آن را به لبه پرتگاه می‌کشاند. او در نوشته‌های خود بیش از هر چیز از مدعیان به ظاهر انقلابی و مدعی تقوا گلایه می‌کند و دردمندانه می‌گوید: «بعضی افراد ادعای انقلابی‌گری دارند، فکر می‌کنند از انقلاب ایران طرفداری می‌کنند و پیروزی انقلاب ایران وابسته به وجود آن‌هاست، در حالی که به سهولت می‌توان دید ایشان بیش از هر دشمنی لطمه به انقلاب زده‌اند. انقلاب ایران را به لبه پرتگاه سقوط کشانده‌اند، همه مردم را از انقلاب زده کرده‌اند، که هرج و مرج و آشوب و بی‌نظمی در نظر آنان انقلاب معنی می‌دهد و تصور می‌کنند با بی‌برنامگی و شعارهای تند و احساسات کور و کارهای غیر منطقی می‌توانند انقلاب را به پیروزی برسانند» و یا «کسانی ادعای تقوا می‌کنند که در نظر من بی‌تقواترین آدم‌ها هستند، اسم اسلام و انقلاب را ضایع می‌کنند، دروغ، تهمت، شارلاتانی، زدوبند و حقه‌بازی، لجن‌مال کردن مردم بی‌گناه، شایعه دروغ ساختن و مخالفین خود را با قلدری و زرنگی از میدان به در بردن؟! ... این‌ها متقی نیستند».(حماسه عشق و عرفان، مصطفی چمران، ص 85).

چمران همچنان ناشناخته و مظلوم است و برماست که در شناخت او گام برداریم، زیرا او در قامت یک عارف عاشق، دانشمند متخصص، روشنفکر مسئول و زمان‌شناس، مجاهدی مخلص، سیاست‌مدار و انقلابی با اخلاق و عمل‌گرا و هنرمندی متعهد، در این برهه از زمان می‌تواند الگویی برای روشنفکران، نظامیان، سیاست‌مداران، انقلابیون، جویندگان علم و دانش، هنرمندان و در نهایت الگویی برای سالکان وادی عشق و معنویت باشد.

بهنام افشار 

انتهای پیام
captcha