کد خبر: 3913501
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۴

حکمت اشراق؛ میراثی برای پاسخ به پرسش‌های فلسفی عصر

عضو ‏هیئت ‌علمی دانشنامه جهان اسلام با بیان اینکه امروز در مقابل میراثی غنی از فلسفه اشراق مواجه هستیم، اظهار کرد: غفلت از این میراث، غفلت از اندیشه عقلی است که امروزه به عقل نیازمندیم. می‌طلبد ادوار و نسل‌های مختلف کمک کنند تا اندیشه عقلی زنده باشد و چراغ تفکر فلسفی همواره در ایران و اسلام زنده باشد تا بتوانیم در هر دوره پرسش‌های فلسفی مطرح شده را با تکیه بر سنت فلسفی خودمان پاسخ دهیم.

به گزارش ایکنا، نشست بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی، امروز، هشتم مردادماه، به صورت مجازی و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. آنچه در پی می‌آید، متن صحبت‌های حسن سیدعرب، عضو ‏هیئت ‌علمی دانشنامه جهان اسلام، است به ریشه‌های حکمت اشراق و فرجام میراث آن می‌پردازد؛

منزلت شیخ اشراق در تاریخ فلسفه اسلامی قابل ارزیابی و اهمیت ویژه است. در قرون میانی تاریخ فلسفه اسلامی، اندیشه‌های مؤسس این فلسفه، یعنی فارابی و ابن‌سینا و حلقه شاگردان ابن‌سینا متداول بوده و این جریان فلسفی به‌رغم مخالفت‌های بسیار سهمگین ابوحامد غزالی به حیات عقلی خودش ادامه داده بود.

ساختار فلسفه اشراق جایگاهی را به خودش اختصاص داد که به نظر می‌رسد، فارابی و ابن‌سینا به دنبال تحکیم اندیشه‌های عقلی در این تاریخ بودند و قصد داشتند فلسفه اسلامی را به عنوان ماهیت عقلی پرسش‌های فیلسوفان مسلمان و به تعبیری انسان مسلمان در آن دوره مطرح کنند و به آن پاسخ دهند.

این جنبه از تاریخ فلسفه اسلامی در حقیقت ناظر به بحث‌هایی از فلسفه یونان است، اما تمام این اندیشه متأثر از یونان نیست. بررسی مقایسه‌ای و سطحی متافیزیکی ارسطو و الهیات شفای ابن‌سینا، این ادعا را اثبات می‌کند که نوآوری‌های بسیار زیادی در اندیشه‌های بوعلی در مورد مسائل فلسفی است که این مسائل و اصول در فلسفه یونان به ویژه در دوره ظهور اندیشه‌های ارسطو وجود نداشته است.

شکل‌گیری اصول اندیشه‌های سهروردی بر اساس حکمت مشاء

تاریخ فلسفه اسلانی همواره با ابداع فلاسفه مسلمان مواجه بوده است و پرسش‌هایی که از این حیث مطرح کرده‌اند، جزو ماهیت این اندیشه محسوب می‌شود. این جریان بدیع ادامه داشت تا به سهروردی رسید. شیخ اشراق به عنوان دومین مؤسس حوزه فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی، یعنی فلسفه اشراق در عهد میانی این تاریخ ظهور کرد. فلسفه اشراق او در سنت فلسفی تاریخی فلسفه اسلامی ظهور کرد و او اصول اندیشه خودش را در بررسی‌هایی که از حکمت مشاء به معنای عامش که شامل تفکر فارابی و به خصوص بوعلی می‌شود، به دست آورد.

نمی‌توان بدون سیر در سنت تاریخی فلسفه، به تأسیس حوزه‌ای جدید در فلسفه دست یافت و به همین دلیل سهروردی بررسی بسیار وسیعی در اندیشه‌های ابن‌سینا و فارابی کرد و ضمن بررسی انتقادی و تحلیل پاره‌ای از مسائل متداول در این فلسفه توانست به فلسفه اشراق دست پیدا کند. همچنین باید اشاره کنم که تردید بسیار جدی در این بررسی تاریخی است که بگوییم ابن‌سینا و فارابی فیلسوف مشائی هستند. تمایلات اشراقی بسیار بسیار قوی در اندیشه‌های این دو فیلسوف بزرگ مسلمان وجود دارد که از این دیدگاه تاکنون بررسی نشده‌اند. نوشته‌هایی مانند بخش‌های پایانی الهیات شفای ابن‌سینا این ادعا را اثبات می‌کند.

سهروردی و پایه‌ریزی حکمت اشراق پس از بررسی‌های فلسفه مشاء

اما سهروردی پس از بررسی‌های فلسفه مشاء، شروع به پایه‌ریزی نهاد فلسفه اشراق کرد و اصول و فلسفه خودش را بر این اساس طرح و استوار ساخت. ما امروزه فلسفه اشراق را بر اساس این پیشینه تاریخی و تلاش سهروردی می‌شناسیم. بعد از وی، جریان تاریخی اشراقیان به سیر تاریخی خودش ادامه داده است و شخصیت‌های بزرگی در تاریخ فلسفه اسلامی، با عنوان مفسر و تحلیلگر اندیشه‌های سهروردی، بخش عمده‌ای از تاریخ فلسفه اشراق را به خوشان اختصاص دادند.

نخستین فیلسوف که اندیشه‌های او را شرح کرد، شهرزوری است که هم مورخ تاریخ فلسفه اسلامی است و هم شارح بزرگ سهروردی محسوب می‌شود. اندیشه‌های او کاملاً فلسفی است و توانسته با شرحی که بر حکمةالاشراق نوشته، میراث اشراقی وی را به نسل‌های بعد منتقل کند. پس از او قطب‌الدین شیرازی نیز به عنوان یک عالم مسلمان که به معنای امروزی عالم طبیعی است و هم اندیشه‌های او از علم تا فلسفه تداوم و گسترش داشته است، حکمةالاشراق سهروردی را شرح کرده است.

پس از وی میراث حکمت اشراق به این دو فیلسوف رسید و آنها توانستند اندیشه‌های سهروردی را به حوزه شیراز منتقل کنند که دارای فلاسفه بزرگی است که شروح قابل توجه و مهمی به آثار سهروردی نوشته‌اند و اکنون در دسترس است و نشان‌دهنده این تأثیر تاریخی است که چطور اندیشه سهروردی توانسته در ادوار تاریخی پس از او رسوخ کند.

شاید بتوان بعد از حوزه فلسفه شیراز، بزرگ‌ترین مفسر اندیشه‌های سهروردی را ملاصدرای شیرازی بدانیم. وی به شرح قطب‌الدین شیرازی و حکمةالاشراق تعلیقه نوشته و تاریخ فلسفه اشراق، او را به عنوان یکی از شارحان بزرگ سهروردی محسوب می‌کند. تعلیقه ملاصدرا تصحیح و منتشر شده است و بسیاری از مفسران اندیشه سهروردی با تفسیر ملاصدرا، اندیشه‌های او را دنبال می‌کنند. در حقیقت تعلیقه ملاصدرا به حکمةالاشراق، رویارویی دو فیلسوف مسلمان، یعنی سهروردی و ملاصدراست.

ملاصدرا به ضرورت به بررسی اندیشه‌های سهروردی و پیش از او ابن‌سینا پرداخت. الهیات شفا را شرح کرد و تعلیقه به حکمةالاشراق نوشت و بر این اساس، تاریخ فلسفه اسلامی را ناظر به اندیشه‌های خودش کرد که امروزه نام این اندیشه‌ها حکمت متعالیه است.

تداوم تاریخی فلسفه اشراق پس از ملاصدرا

جریان تاریخی فلسفه اشراق پس از ملاصدرا تداوم یافت و در بین شارحان حکمت متعالیه، تمایلاتی به اندیشه‌های اشراقی سهروردی دیده می‌شود، به ویژه ملاهادی سبزواری که در آثار خودش مخصوصاً منظومه، تمایلش به فلسفه اشراق را نشان داده است و این جریان تاریخی علاقه به اندیشه سهروردی، تاکنون و در عصر حاضر ادامه داشته و اندیشه‌های شیخ اشراق به اهتمام شارحان و مفسران او به نسل و اندیشه امروز ما منتقل شده است و امروز در مقابل میراثی غنی از فلسفه اشراق مواجه هستیم که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم اساس اندیشه سهروردی و اصول و مسائل فلسفی آن را درک کنیم و در تفسیر آن بتوانیم بنیان‌های تفکر او را به خوبی دریابیم.

غفلت از این میراث، غفلت از اندیشه عقلی است که امروزه به عقل نیازمندیم و غفلت از عقل خسارت‌های جبران‌ناپذیری خواهد داشت که ادوار و نسل‌های مختلف را می‌طلبد که کمک کنند تا اندیشه عقلی زنده باشد و چراغ تفکر فلسفی همواره در ایران و اسلام زنده باشد تا بتوانیم در هر دوره پرسش‌های فلسفی مطرح شده را با تکیه بر سنت فلسفی خودمان پاسخ دهیم.

انتهای پیام
captcha