کد خبر: 3913503
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۹
استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد:

حکمت اشراق؛ مبتنی بر قرآن، سنت نبوی و علوی و رهیافت مفید برای انسان

سهروردی در خلقت و آفرینش بیان کرده است که انوار را دارای طبقات مختلف می‌داند که از نورالانوار شروع می‌کند تا به تاریکی می‌رسد، آنچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم. بنابراین فلسفه سهروردی هم مبتنی بر قرآن و سنت نبوی و علوی است و هم مبتنی بر یک رهیافت مفید برای انسان. امروز اثبات اینکه کدام مکتب صحیح و غلط است، دشوار است، اما اثبات اینکه کدام مکتب مفیدتر بیشتر قابل بحث است.

به گزارش ایکنا؛ نشست بزرگداشت شیخ شهاب‌الدین سهروردی، امروز، هشتم مردادماه، به صورت مجازی و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های احمد تمیم‌داری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، را می‌خوانید؛

بحث در مورد یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های فلسفه و عرفان ایرانی، یعنی شیخ اشراق است که در قرن ششم زندگی می‌کرد، اما زندگی بسیار کوتاهی داشت که بنا بر فتوای برخی از افراد متعصب به قتل رسید. این دانشمند بزرگ ایرانی و اسلامی، دارای مختصات و ویژگی‌هایی است که با بسیاری از دانشمندان دیگر متفاوت است.

سهروردی فیلسوفی مؤسس و مبتکر

برخی از دانشمندان مؤسس هستند، اما برخی از دانشمندان متبکر هستند و یک فلسفه جدیدی را بیان می‌کنند و سهروردی یکی از آن کسانی است که می‌توانم بگویم هم مؤسس و هم مبتکر است. مؤسس از این حیث که از آثار پیشینیان استفاده کرده و مبتکر از این حیث که نظریه‌ها و تئوری‌های تازه‌ای را بیان کرده است.

یکی از کارهای وی تلفیق حکمت افلاطونی، خسروان، نوافلاطونی و به یک معنا حکمت‌های قدیمی است و در عین اینکه از این فلسفه‌ها به صورت غیرمستقیم استفاده کرده، اما خودش دارای یک استقلال فکری و فلسفی در پایه‌گذاری مکتب خودش است.

برای کشف حقیقت و معرفت پیدا کردن نسبت به عالم، هستی، مبدأ، معاد و آنچه در خارج از وجود ماست، چند طریقه وجود دارد. مردم عادی از مکشوفات حسی خود استفاده می‌کنند. یک مرتبه بالاتر کشف نقلی است، یعنی آنچه را که وعاظ، دانشمندان و حکما نقل می‌کنند را مردم فرامی‌گیرند. مرحله بعد، مرحله کشف عقلانی است که انسان با توجه به استدلال، عقل و منطق‌های گوناگون پیرو یکی از منطق‌های عقلانی می‌شود، اما یک مرحله دیگر، کشف قلبی است؛ یعنی با توجه به درون و درونیات انسان است که او در درون خودش چه چیزی را حس می‌کند و با قلب خودش چطور کشف می‌کند و در حقیقت یک نوع کشف درونی و حالت «سوبژکتیو» است.

حکمت استدلالی و ذوقی دو پایه مهم فلسفه شیخ اشراق

حکمت ذوقی، کشف قلبی و به اصطلاح سهروردی حکمت اشراقی، عبارت از همین کشف است. همچنین مراتب ادراک بسیار مهم است و اینکه شیخ نه‌تنها در حکمت اشراق، تسلط پیدا کرده، بلکه به حکمت‌های پیشنی نیز تسلط دارد، اما معتقد است ادراک حقیقت صرفاً از راه عقل ممکن نیست، بلکه از راه حکمت ذوقی و عرفانی ممکن است. بنابراین، دو پایه مهم فلسفه سهروردی عبارت از حکمت علمی و استدلالی است و دوم حکمت ذوقی و فکری است که در قرآن نیز به آن اشاره شده و در آیه فطرت آمده است.

نکته دیگر در مورد شیخ اشراق اینکه بنای فلسفه‌اش بر نور و نورانی است. شما وقتی در کتب فلسفه مراجعه می‌کنید که در مورد تاریخ فلسفه حرف می‌زنند و یا مکتب‌های فلسفی را معرفی کرده‌اند، در مورد آفرینش، تفسیرها و توجیه‌های مختلفی می‌بینید، برخی می‌گویند انسان از گیاه خلق شده و یا مبنای جهان آتش و یا آب است. این تفسیرهای مختلف که صورت گرفته است را نمی‌خواهیم بررسی کنیم، بلکه مبنایی که ما برای برتری دادن برخی از فلسفه‌ها داریم این است که برای زندگی انسان کدام مفیدتر است و شیخ معتقد به فلسفه نور است و آغاز آفرینش را از نورالانوار می‌داند که یک نور با شعور است.

مبتنی بر قرآن و سنت نبوی و علوی

اگر فرض کنیم نور مادی دارای عقل و شعور نباشد، اما نورالانوار که مبدأ نورانیت است، داری شعور کامل و علم مطلق است، اما این عقیده که بگوییم انسان از یک ماده کور و کر به دنیا آمده و ... ، بهتر است یا اینکه انسان معتقد باشد به اینکه از نور آفریده شده است و تمامی خلقت و هستی دارای نور است و هستی دارای مراتب نورانی است؟ سهروردی یکی از کسانی است که یک نظم و ترتیبی در خلقت و آفرینش بیان کرده است که انوار را دارای طبقات مختلف می‌داند که از نورالانوار شروع می‌کند تا به تاریکی می‌رسد.

در حقیقت، مراتب نورانی ضعیف‌تر می‌شود، تا اینکه به تاریکی منجر خواهد شد و انسان در این مراحل نورانی قرار دارد و آنچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم، این فلسفه سهروردی، هم مبتنی بر قرآن و سنت نبوی و علوی است و هم مبتنی بر یک رهیافت مفید برای انسان است. این رهیافت مفید از این جهت مهم است که اگر امروزه اینکه بخواهیم اثبات کنیم کدام مکتب صحیح است و کدام غلط دشوار است، اما اثبات اینکه کدام مکتب مفیدتر است بیشتر قابل بحث است.

ما اگر روی افاده مکاتب فکر کنیم، متوجه می‌شویم که اعتقاد به فلسفه خلقت نورانی، آن هم نوری که دارای شعور و فهم است و انسان را کامل می‌کند بهتر است. نور دارای هدایت است و روشنی‌بخش است و راه را به انسان نشان می‌دهد و بر این اساس، پیامبران همه نور هستند و اوصیا و علما از یک مرحله و مرتبه نورانی برخوردار هستند و به انسان نور می‌بخشند و عالم، عالم نوربخشی است و اگر این تصور را در زندگی خودمان از فلسفه شیخ اشراق بگیریم، در برخوردمان با عالم و طبیعت تجدیدنظر می‌کنیم.

دانشمندان ما در ذات مسائل بحث می‌کنند، اما در مورد فواید آنها که در زندگی اجتماعی ما و در تهذیب اخلاق و خورد و خوراک و پوشاک و رفتار ما نور چه تأثیراتی دارد، بحث نمی‌کنند. عالم تماماً نور، شعور، فکر و اندیشه است و مولانا نیز همین نکته را مطرح کرده است.

اهمیت فلسفه شیخ اشراق برای زندگی انسان‌ها

بنابراین، فلسفه شیخ اشراق با توجه به ابعاد مختلفی که دارد، به ویژه در کاربرد اخلاقی و زندگی برای انسان بسیار مهم است و همین نور فیزیکی که در طبیعت می‌بینیم نیز می‌تواند در درون نور متافیزیکی قرار گیرد. تدریجاً از برزخ به نور می‌رسیم و بعد به نورهای بالاتر می‌رسیم تا اینکه به حکمت اشراقی دست پیدا می‌کنیم. از نکات دیگری که در مورد سهروردی می‌توانم بگویم این است که هم به زبان عربی می‌نوشت و هم به زبان فارسی تسلط داشت. یکی از مختصات او این است که در بیان فلسفه اشراقی و نورانی خودش سعی می‌کند از تمثیل استفاده کند و این بسیار مهم است.

همچنین حکمت اشراق، حکمت استدلالی و ذوقی را باهم آمیخته و واسطه‌ای بین حکمت ابن‌سینایی و حکمت صوفیانه محض ابن‌عرفی است. دکتر نصر نیز یک کتابی به نام سه حکیم مسلمان نوشتند، اما چرا این سه را چرا انتخاب کردند؟ برای اینکه بوعلی نماینده تمام مشائیان و حکمای استدلالی و علمی است، سهروردی نماینده حکمت ذوقی، قلبی و عقلانی است و ابن عربی نماینده حکمت صوفیانه محض است. تا می‌رسیم به ملاصدرا که سعی کرده بین سهروردی، ابن‌سینا و غزالی جمع کند که به فیلسوف پایه‌گذار وحدت و اصالت وجود معروف شد. بنابراین حکمةالاشراق واسطی بین حکمت مشائی و صوفیانه محض است و دست‌مایه مهمی برای حکمت ملاصدرا قرار می‌گیرد که حکمت تلفیقی است.

انتهای پیام
captcha