جاودانگی شجریان در فرهنگ ایران‌ / استاد به نیک‌زیستی جامعه کمک کرد
کد خبر: 3928666
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۶
علی صاحبی در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد:

جاودانگی شجریان در فرهنگ ایران‌ / استاد به نیک‌زیستی جامعه کمک کرد

علی صاحبی، مدرس دانشگاه سیدنی استرالیا، معتقد است که استاد شجریان ردپای خودش را برای همیشه در فرهنگ ایران‌زمین به یادگار گذاشته و جاودانه است و اگر خواننده‌ای که این همه به نیک‌زیستی مردم خدمت کرده است مورد توجه بیشتری قرار می‌گرفت، نسل ما روسفید می‌شد.

ردپای شجریان در فرهنگ ایران‌زمین جاودانه می‌ماند / شجریان به نیک‌زیستی مردم کمک کرد

استاد محمدرضا شجریان، موسیقی‌دان، قاری قرآن،‌ استاد مسلم آواز، مدرس، مبدع ساز و خوشنویس ممتاز، اول مهر سال ۱۳۱۹ در مشهد به دنیا آمد. از آنجا که پدر او معلم و قاری قرآن بود، شجریان نیز از کودکی با قرآن مأنوس شد و از همان دوره نوجوانی قاری قرآن شد، به طوری که در سال 31 اولین بار تلاوت قرآن او از رادیو ملی پخش شد. وی علاوه بر شرکت در مسابقات ملی قرآن، در سال 57 و در مسابقات بین‌المللی قرآن نیز شرکت کرد و موفق به کسب رتبه برتر شد. ربنا معروف‌ترین تلاوت قرآنی اوست که سال‌ها در ماه رمضان از تلویزیون و رادیو پخش می‌شد و زینت‌بخش سفره افطار مردم بود. 

شجریان از دوره نوجوانی به موسیقی روی آورد و در رشته آواز از اساتید مجرب آن زمان بهره برد، به طوری که به یکی از اساتید صاحب سبک و تأثیرگذار در این هنر بدل شد که نه تنها شهرت ملی، بلکه شهرت جهانی کسب کرد. خبرنگار ایکنا در اصفهان به مناسبت درگذشت این استاد فرهیخته، مردمی و نام‌‌آشنای ایران، گفت‌وگویی با علی صاحبی، روانشناس و مدرس دانشگاه سیدنی استرالیا، داشته که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 

ایکنا ـ چه ویژگی‌هایی شخصیت استاد محمدرضا شجریان و هنر این هنرمند را از دیگر هنرمندان متمایز می‌کند و به نظر شما دلیل اهمیت و محبوبیت شجریان چیست؟  

اگر در طول تاریخ به هنرهای مختلف از جمله موسیقی، خوشنویسی، نقاشی که در ایران سابقه زیادی دارد و حتی دیگر هنرها و با همه وسعت و گستره‌ای که در فرهنگ و هنر ایران دارند،  توجه کنید، می‌بینید هیچ هنرمندی نتوانسته مثل مرحوم استاد محمدرضا شجریان چند نسل متفاوت را به هنر و شخصیت خودش جذب کند. نمونه آن خود بنده که اکنون در مرز ۵۰ سالگی هستم، یا نسل پدر من که هم سن و سال استاد شجریان است و نسل جوان‌تر مثل پسر من که ۲۲ ساله هست و از ۱۲ سالگی سه‌گاه، ماهور و افشاری شجریان را گوش می‌داد. در مراسم تشییع و تدفین نیم بند و مختصر پیکر استاد شجریان، نسل‌های مختلف یعنی پیر و جوان حضور داشتند. بنابراین یکی از ویژگی‌های استاد شجریان این است که او موسیقی خود را به گونه‌ای انتخاب کرده بود که نسل‌ها و سلیقه‌های مختلف، به معنایی در آن دست پیدا می‌کنند و این یک نوع هنر کیمیاگری است که همه کس از آن برخوردار نیستند و در طول تاریخ ایران هم سابقه نداشته است. علت اصلی این ویژگی جامع‌الاطراف بودن شخصیت شجریان است؛ چرا که او در ادبیات شاگردی کرد و با ادبا، شعرا و نویسندگان مطرح مراوده داشت. به قول هوشنگ ابتهاج(سایه)، یکی از ویژگی‌های شجریان، عشق به یادگیری است.

شجریان ادبیات کهن و جدید و ادبیات داستانی ایران زمین را به خوبی می‌شناخت و تسلط خاصی نسبت به زبان فارسی داشت. شما نمی‌توانید در بین اشعاری که استاد شجریان آن‌ها را خوانده واژه‌ای پیدا کنید که به صورت نادرست تلفظ شده باشد، بلکه او همه را به درستی و زیبایی هرچه تمام خوانده است. به طوری که خواننده‌های دیگر ما با اینکه صدای خوبی دارند، ولی باز برخی واژه‌ها را اشتباه می‌خوانند. شجریان علاوه بر اشعار مولانا، حافظ، سعدی، عطار و .... حتی در شعر نو، شعر شاعرانی همچون قاصدک اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و شفیعی کدکنی را به زیبایی هرچه تمام خوانده و ما هنرمندی با چنین تبحری سراغ نداریم.

یکی دیگر از ویژگی‌های شجریان تعلق‌خاطر و مشغولیت ذهنی او به ایران و ایرانیت بود. او خیلی به ملیت و ایران دلبستگی داشت و واقعا برای ایران می‌خواند، زیرا سربلندی ایران برای او خیلی مهم بود. همین ویژگی باعث شده که مردم او را خیلی دوست داشته باشند. شجریان جایگاه خاص خودش را پیدا کرده بود و بنابراین خودش را در جایگاه دیگران قرار نمی‌داد و اظهار نظر بیهوده نمی‌کرد و از دُر وجود خود محافظت می‌کرد.

قبل از شجریان، سبکی از موسیقی به نام سبک طاهرزاده، تاج اصفهانی، اقبال آذر وجود داشت. شجریان همه این سبک‌ها را شاگردی کرده و یا آن را هم به صورت مستقل و ترکیبی فرا گرفته بود. علاوه بر این شجریان از نادر خوانندگانی بود که شخصا آهنگ‌سازی می‌کرد. چون در نوازندگی هم تبحر داشت و بسیاری از تصنیف‌ها را خودش می‌ساخت. البته او با بزرگان و نوابغ موسیقی همچون مرحوم استاد محمدرضا لطفی، مرحوم استاد جلیل شهناز، استاد حسین علیزاده و ... مراوده داشت و با آن‌ها کار کرده بود.

شجریان شخصیتی مردمی داشت و خیلی فروتن بود و این یکی دیگر از ویژگی‌های اوست. شجریان در کنار مردم و برای حیات اجتماعی مردم فعال بود و هنرمندی نبود که در پیچ و خم‌های سیاسی هنرمند منفعلی باشد که هنر را برای هنر بخواهد. برای شجریان هنر برای هنر معنایی نداشت، زیرا به صراحت می‌گفت موسیقی برای من به مثابه اندیشیدن است و من می‌خواهم با موسیقی، مردم را به اندیشیدن سوق دهم. به همین دلیل شعرهایی که برای خواندن انتخاب می‌کرد، در مقاطع مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی معانی خاص خود را دارد، مثلا در دهه 60 «آستان جانان» و «بیداد» را ‌خواند که اشعار آن جنبه انتقاد و اعتراض دارد، یا در مقطعی که جو سنگین بوده «زمستان است». بنابراین آن مرحوم متناسب با هر مقطعی از زمان، اثر خاصی از خود به یادگار گذاشته است. در واقع انتخاب اشعار متناسب با موقعیت‌های مختلف سیاسی و اجتماعی، نشانه هوشمندی و بصیرت خاص او بود و به نظر من چنین ویژگی‌ در هنرمندان دیگر و با اینکه صداهای خوبی هم دارند، وجود ندارد. البته کسی نیست که صدایش در حد صدای شجریان باشد، ولی بودند کسانی که صداهای خوب و زیبایی داشتند، اما شعور و فهم و بصیرت انتخاب شعر برای آن موقعیت اجتماعی که بتواند دل مردم را به لرزه دربیاورد، در آنها وجود ندارد. معمولا آهنگ‌سازان متناسب با شعر یا ترانه‌ای، آهنگی می‌سازند و خواننده‌ها آن شعر یا ترانه را همراه با آهنگ می‌خوانند، ولی اینکه کسی بداند در گذرگاه‌های مهم تاریخ کشور خود چه شعری باید بخواند، تا به حال سابقه نداشته که کسی مثل شجریان بتواند چنین تشخیصی بدهد.

ایکنا ـ اشاره کردید که نسل‌های مختلف با هنر شجریان ارتباط برقرار می‌کردند. شجریان با هنر خود چه تأثیری بر روحیه و منش ایرانیان در نسل‌های مختلف به جا گذاشته است؟

بزرگ‌ترین اثر شجریان، آشنا کردن همین سه نسل و حتی چهار نسل با ادبیات است. من اگر نوه داشته باشم، او هم موسیقی شجریان را خواهد شنید. فرزند من چگونه سراغ مولانا می‌رود تا ببیند چه می‌گوید؟ وقتی شجریان شعری از مولانا را به زیبایی می‌خواند. آن وقت می‌پرسد این شعر از کیست و من جواب می‌دهم از مولانا و کتاب‌های او را برایش نام می‌برم یا وقتی شجریان شعری از سعدی می‌خواند، می‌پرسد چه کسی این شعر عاشقانه «از در درآمدی و من از خود به در شدم / گویی از این جهان به جهان دگر شدم» را این‌قدر زیبا خوانده؟  و از این طریق، علاقه‌مند می‌شود که اشعار سعدی را بخواند. بسیاری از مردم در هر نسلی با شعر حافظ آشنا نبودند و آشنایی‌شان با ادبیات، از طریق آواز و انتخاب‌های شجریان بود.

ایکنا ـ  علاوه بر اینکه صدای ایشان باعث شناخت نسل امروز و آینده با شاعران کلاسیک و معاصر ایران شده است، شجریان برای فرهنگ و هنر ایران‌زمین چه خدمات و دستاوردهایی را از خود به یادگار گذاشت؟

همان‌طور که می‌دانید، دستگاه راست‌پنج‌گاه در موسیقی ایران تقریبا مغفول مانده بود و کسی نمی‌دانست این دستگاه به عنوان یکی از دستگاه‌های هفت‌گانه موسیقی ایران چگونه نواخته می‌شود. زمانی که هوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی یک صفحه خش‌دار بسیار قدیمی در راست‌پنج‌گاه را پیدا کرده و با نبوغ بسیار زیاد لطفی آن را بازسازی می‌کنند، تنها کسی که توانست راست‌پنج‌گاه را بخواند، شجریان بود و بعد از او کسی اصلا این دستگاه را نخوانده است. در موسیقی این‌طور است که از مکتب موسیقی اقبال آذر یا تاج اصفهانی صحبت می‌کنند، ولی اکنون مکتبی به نام شجریان در موسیقی وجود دارد و نکته جالبش این است که بسیاری از مردم کوچه و خیابان نمی‌گویند موسیقی سنتی گوش می‌کنیم، بلکه می‌گویند موسیقی شجریان گوش می‌کنیم. در واقع شجریان آن‌قدر پایمردی و سخت‌کوشی در موسیقی سنتی داشته که به مکتبی در موسیقی تبدیل شده، یعنی نام وی همزاد و هم‌نام موسیقی سنتی شده است. بنابراین یکی از خدمات شجریان این است که بسیاری از گوشه‌های مغفول مانده و تحریرهایی را که کسی نمی‌دانست چگونه قرائت می‌شود، احیا کرد. اکنون هفت دستگاه با صدای شجریان موجود است و وی توانسته تمام سازهای این دستگاه‌ها را احیا کرده و با شیوه درست بخواند.

دستاورد دیگر شجریان به نظر من، آشنایی مردم با موسیقی اصیل ایرانی است. موسیقی اصیل ایرانی قبل از شجریان خیلی خمود و مجلسی بود، یک نفر ساز می‌زده و یک خواننده هم می‌خوانده است، ولی شجریان در کنار فعالیت‌هایی که با گروه چاوش، محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج و بزرگان دیگر داشت، توانست کنسرت‌هایی با گروه بزرگی از نوازندگان و ترکیب سازها با یکدیگر اجرا کند. همه ما می‌دانیم که شجریان اصلا چندین ساز ساخته و احیا کرده که با سازهای قدیم بسیار متفاوت است. علاوه بر این، شاگردان بسیار خوبی پرورش داده و توانسته تکنیک‌ها را حفظ کند. در واقع برای همیشه تکنیک‌هایی که شجریان ارائه کرده است، در موسیقی ایرانی زنده و پویا خواهد بود.

ایکنا ـ در واقع با این اوصافی که گفتید شجریان حق بزرگی بر گردن ما در عرصه فرهنگ و هنر دارد؟ 

بنا به دلایل متعددی که یکی از آنها شیوع کروناست، این امکان فراهم نشد تشییع جنازه‌ای روی شانه میلیون‌ها انسانی برگزار شود که شجریان بخش بزرگی از زندگی‌شان را کیفی کرده بود. او به نیک‌زیستی این مردم کمک کرد. بخش بزرگی از نیک‌زیستی هر ملتی این است که بتواند طرب، نشاط و تأمل داشته باشد، خوب و سالم بیندیشد و اتحاد داشته باشد. شجریان با موسیقی خود در مقاطع مختلف زندگی‌اش به نیک‌زیستی و سلامت روان مردم ایران بسیار کمک کرد. من با خودم فکر می‌کنم اگر در دهه 60 موسیقی شجریان نبود، چگونه می‌توانستیم آن فضا را تحمل و از آن عبور کنیم و بسیاری از شب‌ها و روزهای سخت را در طی زمان جنگ و بعد از آن با شجریان گذراندیم. بنابراین درخور وی بود که برای فوتش اعلام عزای عمومی کنند و مراسم تشییع جنازه خوب با فواصل اجتماعی جالب و جذاب برایش برگزار شود. این شیوه که پیکرش مستقیم از بیمارستان به بهشت زهرا، از آنجا به فرودگاه، از فرودگاه به مشهد و سپس به سردخانه و محل دفنش منتقل شود، در حد و اندازه‌های فرهنگ ایران‌زمین نیست. البته تاریخ بسیار بلند و طولانی است و این‌ها را به یاد خواهد آورد و تشییع پیکر شجریان هر طور که برگزار شد، وی ردپای خودش را برای همیشه در فرهنگ ایران‌زمین به یادگار گذاشته و جاودانه است، ولی نسل ما روسفید می‌شد، اگر خواننده‌ای که این همه به نیک‌زیستی مردمانش خدمت کرده، مورد توجه بیشتری قرار می‌گرفت.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سیاوش دوران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۰۶/۲۰ - ۰۹:۱۵
0
0
اگرچه دلها پرخون است
شکوه شادی افزون است

شجریان به ما شادی بدون آزادی آموخت.
captcha