به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد سطح خارج حوزه علمیه، دهم آذرماه، در ادامه مباحث نقد سها بر قرآن، گفت: از جمله اشکالات مطرح شده از سوی سها این است که چون قرآن در حجاز نازل شده مسائل آن سرزمین و مردم عرب را مطرح کرده که برای ما ایرانیان مطرح نیست. سروش و برخی روشنفکران دیگر هم این مسئله را بیان کردهاند؛ مثلاً میگویند که چون در آن دوره شتر بود در قرآن ابل آمده و چون نهر و آب در عربستان کم بود، برای آنها جذاب بوده و یا چون اعراب به زنان قدبلند و چشم درشت علاقه داشتند حور عین و این مثالها در قرآن برای بهشتیان بیان شده است.
وی افزود: آنان میگویند که اگر همین قرآن در استرالیا بود کانگرو مطرح میشد و چون در حجاز برف نبوده، قرآن از برف صحبت نکرده است؛ بنابراین بازتاب فرهنگی زمانه در قرآن شبههای جدی مطرح شده از سوی این افراد است. که برای پاسخ باید ببینیم آیا اساساً باید مؤلفههای فرهنگ و زمانه و شرایط و رخدادهای آن دوره در قرآن نمیآمد و اینکه آمده عیب است؟.
بنیانگذار مؤسسه معارف وحی و خرد اظهار کرد: قرآن به خاطر مصلحت قرار بوده در یک مکان و زمان نازل شود و حتی طبق آن شرایط حرف بزند، ولی طبق برخی سخنان دیگر، محیطها و شرایط و زمانههای دیگر را درنظر بگیرد. بنابراین اگر تصور کنیم پیامبر(ص) در قرن هفتم میلادی زیست میکردند آیا نسبت به اتفاقات زمانه خود بی تفاوت بودند. اگر نقشه این طور باشد که خدا برای پیامبر(ص) قرار داده چه ایرادی دارد؛ یعنی ابتدا فرمود: «وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»؛ یعنی از خانواده و اطرافیان شروع کن سپس پیام دین را به امالقری یعنی مکه برسان و بعد دامنه آن را به همه جهان و در ادامه به همه کسانی که پیام دین اسلام به آنها میرسد توسعه بدهد.
پیامی برای تمام اعصار
وی افزود: سیستم قرآن چه ایرادی دارد که پیام جهانیاش تا روز قیامت است؛ مهندسی خدا این بود که پیامبران از متن و خود مردم باشند و با زبان خود آنها با مردم سخن بگویند؛ بنابراین شروع از یک نقطه است، ولی افق نگاه دهها نسل بعد را درنظر گرفته است؛ گویا نسلهای بشری در یک سالن نشستهاند، ولی نسل اعراب آن دوره در ردیف اول هستند و خدا باید نیازهای آنها را هم برآورده کند.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: مثلاً در آیه 30 سوره انبیاء «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ»؛ فهم مردم آن دوره از این آیه این است که آسمان بسته است و بعد شکافی در آن ایجاد میشود و باران میآید که فهم سادهای از آیه است، ولی بشر با رشد علمی در سدههای بعد به این نکته میرسد که هستی درهمتنیده بود و بعداً جدا شدند و کرات ایجاد شدند و وقتی علم پیشرفت بیشتری کرد معتقد به نظریه بیگبانگ شدند.
استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر بیان کرد: اینکه قرآن حی زنده برای هر قومی است یعنی پیامها را طوری تنظیم کرده که برای همه در هر سطح علمی و در هر زمان و مکانی مفید است؛ یعنی هم عرب معاصر میفهمد و هم کسانی که امروز در سطح علمی بالا هستند؛ مثلاً آیه «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» یک مفهوم دارد که هر روستایی میفهمد؛ یعنی اگر آشپز دو تا شد آش یا شور میشود یا بینمک، ولی اگر همین آیه را از منظر حکمی و فلسفی تحلیل کنیم میبینیم که برهان تمانع در فلسفه شکل میگیرد که از دشوارترین تحلیلها و برهانهاست. ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره آن تفسیر دارند. بنابراین این هنر قرآن است که این همه جنبههای مختلف دارد و باعث زنده بودن و پویایی آن است.
انتهای پیام