روش‌های مواجهه حوزه‌های علمیه با بحران‌های اجتماعی
کد خبر: 3940215
تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۳
حجت‌الاسلام یاوری تشریح کرد:

روش‌های مواجهه حوزه‌های علمیه با بحران‌های اجتماعی

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) اظهار کرد: در طول تاریخ، علمای شیعی دائماً در جامعه حضور دارند و حوزه‌های علمیه، کارهای عام‌المنفعه در راستای حل مشکلات اجتماعی انجام داده‎اند. تأکید بر همگرایی و در برخی از موارد واگرایی و همنشینی با مخالفان و موافقان نیز نشان از حضور اجتماعی علمای شیعه است.

محمدجواد یاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم

به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «معرفت دینی و مواجهه با بحران‌ها» امروز پنج‌شنبه، 20 آذرماه از سوی دانشگاه علامه طباطبایی به مناسبت هفته پژوهش با سخنرانی اسماعیل اثباتی، مهدی اخوان، محمود تقی‌زاده داوری، صالح حسن‌زاده، سعید طاوسی مسرور، علی کربلایی‌پازوکی و محمدجواد یاوری برگزار شد. متن حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با موضوع «جایگاه حوزه علمیه در مواجهه با بحران‌ها» در ادامه می‎آید:

در تعریفی که برای بحران وجود دارد باید گفت که در دانش‌های مختلف تعبیر زیادی برای آن بیان شده است، اما به صورت کلی می‌توان گفت که بحران حیات و تداوم سازمانی را به خطر می‎اندازد. در مواجهه حوزه علمیه با بحران، این نهاد نیز همانند هر نهاد دیگری ممکن است بحران‌هایی را پیش رو داشته باشد که حیات آن را به خطر بیندازد، لذا از روز اولی که تاسیس شده سعی کرده است به این بحران‌ها توجه داشته باشد. امروزه در دانش مدیریت به مقوله قبل از بحران، حین بحران و بعد از بحران توجه می‎شود. حوزه علمیه نیز از روز اول با بحران‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و آموزشی مواجه بوده است؛ به ویژه در زمینه علمی، آموزشی و فرهنگی واکنش نشان داده است.

در جوامعی که حوزه علمیه شیعه دایر است باید در ابتدا، آسیبی که بحران به این سازمان می‎زند، رصد کند و این موضوع به صورت دقیق و منسجم باشد و برای حل آن برنامه‌ریزی کند. شاید در دوره حضور اهل بیت(ع)، بحرانی که مراکز علمی شیعه را به خطر می‎انداخت، جریان رقیب اهل تسنن و مکاتب کلامی آنها همانند معتزله بودند که می‌خواستند در جامعه رشد و نمو پیدا کنند، باید رقیب خود را از میدان بیروند کنند و در این راستا تاکتیک‌هایی داشتند و به همین دلیل منع نگارش حدیث، یکی از بحران‌های جدی حوزه علمیه بود که در دستور کار جریان رقیب قرار داشت. حوزه‌های شیعه با مدیریت اهل بیت برای مقابله با این چالش، وارد میدن شده و این میراث مکتوب امامیه را نسل به نسل حفظ کردند. این موضوع در دوره‌های مختلف وجود داشته است.

مسئله دیگری که جامعه شیعه و مخصوصأ مراکز علمی را به مخاطره انداخته بود تغییر در روش‌های اجتهادی حوز‌های علمیه است. حوزه‌ها باید این روش را تغییر می‌دادند تا بتوانند با جریان رقیب مقابله کنند. در جریان اجتهای افرادی بودند که ائمه به آنها تذکر داده و روش آنها را اصلاح می‌کردند. آسیب دیگر در بحث‌های نظری پیرامون مسائل اعتقادی است که از فقه به فراتر از فقه نگاه کرده و به مسائل معاد و معرفت شناسی بپردازند که آسیبی جدی بود و با این آسیب هم باید مواجه شده و مدیریت می‌کردند.

بحران دیگر پراکندگی جامعه شیعه از یک طرف، کمبود مراکز علمی از سوی دیگر و تلاش‌های جریان رقیب بود برای اینکه فعالیت شیعیان را اندک نشان دهند. گزارشاتی در زمان معصومین داریم که اینها روی جامعه شیعه تأثیرگذار بودند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: در دوره پدرم وضعیت به گونه‌ای بود که برخی از شیعیان همانند مردم خراسان، احکام دین و حج را بلد نبودند، چراکه برخی آنها را فریب می‌دادند. اینها همگی بحران‌هایی است که برای جنبه علمی و آموزشی شیعه پدید می‎آید.

در قرن چهارم و پنجم به ویژه در دوره غیبت صغری نیز با این مشکلات مواجه هستیم که جریان رقیب می‌خواهد بگوید حوزه علمیه شیعه غیرفعال است و چیزی تولید نکرده و به رسالت خود عمل نکرده است. حتی ادعا می‌کنند که شیعیان از معتزله اثرپذیر هستند تا در نهایت موفق شوند حوزه‌های علمیه را تعطیل کنند، اما حوزه‌ها در مقابل آنها واکنش فعالانه نشان دادند. از دوره حضرت امیرالمؤمنین(ع)، بحث نگارش کتاب رواج داشته است. حضرت امام صادق(ع) تأکید داشتند که بنویسید تا در زمان فتنه از آن استفاده کنید، چراکه باید جامعه به لحاظ میراث مکتوب تأمین شود.

مسئله نیازسنجی همزمان یعنی نیازهای جامعه شیعه و بحران‌های موجود از شیعه و سنی و معتزله و اشاعره، موضوع دیگری است که باید اشاره شود. در دوره غیبت صغری و کبری، مدیریت شیعه به سمتی می‎رود که نظام مراکز علمی تقویت شود. در این دوره امثال شیخ مفید و شیخ طوسی نمایندگانی را در مناطق مختلف دارند تا بحران پراکندگی جامعه شیعه برطرف شود. از سوی دیگر کتاب‌هایی همانند «المسائل» نگارش می‎شد که از زمان امام کاظم(ع) آغاز شد تا مسائل مردم رصد شده و امام جواب دهد سپس در اختیار مردم قرار گیرد.

تأسیس مراکز علمی جدید و توجه به نیازهای جدید در قدرتمند نشان دادن شیعه بعد از بحران، اثرگذار بوده است. اولین مدرسه علمیه شیعی را عیاشی تأسیس می‎کند تا نیازهای جامعه شیعه را تأمین کند. در این مدرسه تدریس عمومی و خصوصی و تصحیح نسخ صورت گرفته است. اولین دارالعلم‌ها و کتابخانه‌ها را نیز شیعیان تأسیس کردند.

اما نسبت به بحران‎های اجتماعی، علمای شیعی دائماً در جامعه حضور دارند و حوزه‌های علمیه، کارهای عام المنفعه در راستای حل مشکلات اجتماعی انجام داده‎اند. تأکید بر همگرایی و در برخی از موارد واگرایی و همنشینی با مخالفان و موافقان نیز نشان از حضور اجتماعی علمای شیعه است، لذا علمای شیعه، قبل از بحران سیاستگذاری کرده، در حین بحران اجرایی کرده و بعد از بحران نیز فرآیندها را تکمیل می‎کردند.

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین علی کربلایی‌پازوکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «روش‌شناسی مدیریت بحران‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با تاکید بر آموزه‌های نهج‌البلاغه» به ایراد سخنرانی پرداختن که متن سخنان ایشان نیز در ادامه می‎آید:

بنده از نهج‌البلاغه و سیره نظری و عملی امیرالمؤمنین(ع) استفاده می‌کنم تا برخی از روش‌هایی که آن حضرت برای حل بحران‌ها استفاده می‌کردند، بیان کنم. امروزه اکثر دانشمندان جهان به دنبال طراحی الگویی هستند که بتوانند بر بحران‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جهان غلبه کنند و مسلماً جامعه ما از جامعه جهانی جدا نیست و با مشکلات زیادی مواجه هستیم اما بنده معتقدم عمل کردن به سیره امیرالمؤمنین(ع) بهترین راهکار برای تبدیل این مشکلات به فرصت و برطرف کردن آنها و بالندگی جامعه دینی است. سراسر زندگی حضرت علی(ع) مدیریت بحران‌ها بوده است و آنهایی که کمترین آشنایی با این شخصیت بزرگ دارند می‌دانند که وی در طول حیات با برکت خود بحران‌های متعددی را مدیریت کردند.

این روش‌ها را در چند دوره شامل همنشینی با پیامبر(ص)، دوران خلفا و دوران به قدرت رسیدن بیان می‎کنم. اولین دوره که زمان پیامبر خدا بود شاید بتوان گفت ایشان همانند یک سرباز وفادار، فداکار، شجاع و با اطاعت مطلق و بصیرت زیاد، عمر و جان و نفس خود را وقف طاعت بر پیامبر کرد و در بسیاری از موارد که پیامبر نیاز داشت گره‌گشایی کرده و حل بحران می‌کرد که از جمله آنها حضور در جنگ‌ها و خوابیدن بر جای پیامبر بود لذا از وی با عنوان مفتاح حل بحران‌ها در زمان پیامبر نام برده می‌شود.

در دوران خلفا شاید مهمترین بحرانی که دنیای اسلام با آن مواجه بود بحران ثقیفه است. حضرت امیرالمؤمنین برای حل بحران‌هایی که در زمان خلفا شکل می‌گرفت از روش‌هایی همانند صبر، دفع تفرقه و همکاری برای وحدت جهان اسلام استفاده و آنها را مدیریت می‌کردند. بحران ثقیفه موضوع بسیار حساسی است. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید که خدا می‌داند و شما می‌دانید که جایگاه من برای حاکمیت همانند ستون وسط سنگ آسیاب است که اگر آن محور نباشد اساسا سنگ حاکمیت نمی‌چرخد و این نشانه نقش مهم من است اما از وقتی پیامبر به سرای دیگر رفت تا به امروز مرا از حقم بازداشتند و دیگری را بر من برتری داده و برگزیدند، اما اینکه سکوت را برگزیدم به این علت است که از علوم و حوادت پنهانی آگاهی دارم که اگر بازگویم همانند ریسمان داخل چاه عمیق بر خود می‌لرزید لذا حال که دنیای اسلام با چنین مصیبت خطرناکی مواجه است به این نتیجه رسیدم در این زمان تغافل و مدارا و صبر کردن بهترین کار است.

حضرت علی(ع) با صبر و تغافل چنین بحران سنگینی را از جهان اسلام دور می‌کنند. معتقدم این می‌تواند درسی برای بسیاری از مسئولان امروز نظام جمهوری اسلامی در پست‌های بالا و مدیریت‌های پائین باشد. مدیریت دیگری که امیرالمؤمنین داشتند دفع فتنه‌ها بود. یکبار ابوسفیان گفت قبیله بنی‌تمیم حق تو را خوردند لذا بیا حقت را بگیریم که حضرت علی به وی گفت آیا تو خیرخواه اسلام هستی که می‌خواهی حق من را بگیری؟ سپس خودش سخنرانی می‌کند و می‌گوید: ای مردم امواج فتنه را با سفینه‌های نجات بشکنید. لذا وی بازی نمی‌خورد و در زمین دشمن بازی نمی‌کند. متاسفانه خیلی‌ها در جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند که مشکل خود را مشکل جامعه تلقی کرده و سعی در برپا کردن فتنه داشته‌اند اما حضرت امیرالمؤمنین، مشکل خود را مشکل جامعه تلقی نکردند.

حضرت علی(ع) فرمودند که خوب می‌دانید از همه به خلافت شایسته‌ترم اما تا زمانیکه اوضاع مسلمین به سامان و مردم راضی باشند همچنان سکوت خواهم کرد. منظور وی این است که برای دفع فتنه‌ها منافع شخصی خود را قربانی می‌کنم. از جمله روش‌هایی که ایشان در مدیریت بحران جامعه اسلامی از آن استفاده می‌کردند این بود که سعی می‌کردند برای وحدت جامعه اسلامی با حاکمیتی که قبول نداشتند نیز همکاری کنند. وقتی مسلمانان دور خانه عثمان را گرفته و به مدیریت وی اعتراض داشتند و به نفع حضرت علی شعار می‌دادند، عثمان، ابن عباس را فرستاد و به حضرت علی گفت که به ینبع در بیرون مدینه برود تا مردم ساکت شوند و بعد از مدتی که بحرانی دیگر پدید آمد ابن عباس را فرستاد که حضرت علی دوباره بازگردد و وی را یاری دهد. امیرالمؤمنین می‎گوید: به خدا اینقدر از عثمان دفاع کردم که از خدا می‌ترسم بابت همه حمایت‌هایی که کردم. در وقع وی می‌ترسد که خلیفه کشی باب شود و به همین دلیل و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی حاضر شد اینقدر فداکاری کند.

از جمله بحران‌های دیگری که ایشان مدیریت می‎کند بحرانهای فرهنگی است که در این زمینه دستور به پیاده کردن کتاب خدا به مالک اشتر و موعظه کردن می‌دهد. سراسر نهج‌البلاغه امر به موعظه، تقوا و زهد است تا جامعه از لحاظ فرهنگی بازسازی شود. وی به مالک اشتر می‌گوید: بازسازی فرهنگی و اخلاقی مردم را فراموش نکن همچنین دستورهایی دیگری به محمد ابن ابی‌بکر برای بازسازی جامعه می‌دهد. پرهیز از اشرافی‌گری، ارزشی فرهنگی بود که فراموش شده بود اما حضرت امیرالمؤمنین(ع) آن را احیا می‎کند.

حضرت علی روحیه انتقادپذیری را در مردم احیا کرد؛ ارزشی که فراموش شده بود. وی می‌گفت ما من آنگونه حرف نزدید که با جباران حرف می‌زنید. به مالک اشتر گفت کسانی را به حاکمیت بگمار که از همه، حقیقت را به تو تلخ‌تر می‌گویند؛ این نشانه احیای روحیه انتقادپذیری در جامعه است. نکته دیگری که برای احیای ارزش‌های فرهنگی انجام دادند تأکید بر امر به معروف و نهی از متکر است

در مواجه با بحران‎های اقتصادی نیز به مالک اشتر گفتند در مصر دو کار مهم تو شامل جمع آوری مالیات و آباد کردن شهرها است، اما مبادا قبل از آبادانی شهرها، مالیات جمع کنی، مالیات را هم به گونه‌ای جمع کن که به نفع مالیات دهندگان باشد. ایشان می‌فرماید: همه مردم نان خور بیت المال هستند و باید نیازهای آنها تأمین شود. ایشان همچنین با متجاوزان به بیت المال به شدت برخورد می‎کردند و به برخی فرمانداران گفتند اگر مال غارت کرده را به بیت المال برنگردانید با این شمشیر شما را روانه دوزخ خواهم کرد؛ حتی اگر حسن و حسینم هم به بیت المال دست درازی کنند با آنها چنین برخوردی خواهم داشت.

انتهای پیام
captcha