یکی از شبهاتی که معاندان در لابلای متون تاریخی برای طرح ضدیت و انحراف افکار متدینین مطرح کردند، روایتی منسوب به امام مجتبی(ع) است. آنها میگویند: شیعیان میگویند امام حسن(ع) امام دوم آنها با معاویه در جنگ بوده، در حالیکه خود آنها نقل کردهاند که امام حسن(ع) میگوید: «معاویه برای من بهتر از شیعیان است».
بارها گفته شده که روش دشمن در بیان اتفاقات و روایات، انتخاب گزینشی و تقطیع روایات و بیان آن مقداری از روایت است که بدان نیاز دارد و موجب گمراهی خواننده شود. اینجا نیز گزینشی عمل کرده و تنها آن مقدار که قابل سوء استفاده بوده را بیان کرده است. لذا در پاسخ میگوییم:
مرحوم طبرسی(رحمهاللهعلیه) در خبری واحد و بدون سند از «زید بن وهب جهنی» نقل میکند که او گفت: «زمانیکه امام حسن مجتبی(ع) به مدائن رفته بود - بعد از زخمی شدن و پناه بردن به مدائن- نزد او رفتم و او بسیار ناراحت بود، سپس به ایشان عرض کردم، مردم منتظر و متحیر هستند شما چه میکنید؟ فرمود: «وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ خَيْرٌ لِي مِنْ هَؤُلَاءِ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لِي شِيعَة [1] به خدا قسم معاویه، برای من بهتر از این جماعتی است که خود را پیرو ما میپندارند، زیرا اینها میخواستند من را بکشند و خون من و اهل بیتم را بریزند».
در این فضا است که حضرت میفرماید معاویه برای من بهتر از این جماعت است، یعنی این جماعت پیمانشکن و دنیاپرست که دسته دسته به معاویه میپیوستند و حضرت را تنها گذاشتند و حتی قصد جان حضرت را کرده و به وی حمله کردند و پای حضرت را مجروح ساختند، بدتر از هر دشمنی هستند.
مشابه این تعابیر در میان مردم نیز به کار میرود، بسیاری از مردم میگویند، دشمنان قسم خورده من بهتر از این دوستان بیعرضه و خرابکار هستند، برخی میگویند ای کاش به جای فلان دوست، دشمن قسم خورده من دوستم بود و ... لذا این تعابیر بسیار بین مردم معروف و مشهور است و کنایه از این است که دوستان من، بیفایده و حتی خرابکار هستند و بهتر از دشمنان خرابکاری کرده و پشت من را میشکنند. لذا به هیچ وجه به معنای این نیست که واقعا امام حسن مجتبی(علیهالسلام) معاویه را بیشتر از دوستان و شیعیان خود میپسندید.
در رابطه با سند این روایت هم باید گفت: این روایت خبر واحد است و تنها یک سند دارد و آن هم مرسل است و معلوم نیست مرحوم طبرسی آن را از چه کسی شنیده و واسطه او تا گوینده روایت چه کسی بوده است، زیرا در کتاب احتجاجات آمده «عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ الْجُهَنِيِّ قَالَ»؛ یعنی تنها یک راوی در سند وجود دارد و حال آنکه «زید بن وهب» از یاران امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) بوده است و در جنگهای صفین و نهروان و در سپاه امام حسن مجتبی(علیهالسلام) حضور داشته و با حضرت که مجروح شده بود به مدائن رفت،[2] لذا بین او و مرحوم طبرسی که در قرن ششم میزیسته است، باید افراد زیادی واسطه باشند، اما طبرسی بدون واسطه از زید نقل میکند که به این معناست که افرادی بودهاند که از سند حذف شده و دال بر ضعف سند است.
از طرف دیگر این روایت تنها در کتاب احتجاجات مرحوم طبرسی وارد شده و در هیچ کتاب قبل از ایشان و بعد از ایشان یافت نمیشود و بحار نیز از احتجاج نقل کرده، لذا تک روایت است و با یک منبع؛ به همین خاطر قوی نیست.
بنابراین اولاً: سند روایت ضعیف است؛ ثانیاً: این روایت کنایه است از اینکه یاران امام حسن مجتبی(علیهالسلام) که برای جنگ با معاویه آماده شده بودند، بسیار انسانهای سست عنصر، بیدین و نالایقی بودند که حضرت میگوید دشمنش معاویه از آنان بهتر است.
محمد فرضی پوریان
پینوشت
[1]. «عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ الْجُهَنِيِّ قَالَ: لَمَّا طُعِنَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع بِالْمَدَائِنِ أَتَيْتُهُ وَ هُوَ مُتَوَجِّعٌ فَقُلْتُ مَا تَرَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّ النَّاسَ مُتَحَيِّرُونَ؟ فَقَالَ أَرَى وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ خَيْرٌ لِي مِنْ هَؤُلَاءِ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لِي شِيعَةٌ ابْتَغَوْا قَتْلِي وَ انْتَهَبُوا ثَقَلِي وَ أَخَذُوا مَالِي وَ اللَّهِ لَئِنْ آخُذُ مِنْ مُعَاوِيَةَ عَهْداً- أَحْقِنُ بِهِ دَمِي وَ أُومَنُ بِهِ فِي أَهْلِي خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَقْتُلُونِي فَتَضِيعَ أَهْلُ بَيْتِي وَ أَهْلِي وَ اللَّهِ لَوْ قَاتَلْتُ مُعَاوِيَةَ لَأَخَذُوا بِعُنُقِي حَتَّى يَدْفَعُونِي إِلَيْهِ سِلْما» طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403 ق، ج2، ص 290.