کد خبر: 3945522
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۴
یادداشت/

کثرت آیات منسوخ؛ فضلی بر قرآن، نه نقصی در آن

مدرس و پژوهشگر مؤسسه فقاهت و تمدن‌سازی در یادداشتی به کارکرد تربیتی نسخ پرداخته است. وی ضمن پذیرش کثرت نسخ معتقد است نسخ ولو به مقدار زیاد در قرآن، دلیل نقص نیست بلکه نشانه فضل روش‌های تربیتی قرآن است.

کثرت آیات منسوخ؛ فضلی بر قرآن نه نقصی در آنبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام محمد امین امامی‌پناه، مدرس و پژوهشگر مؤسسه فقاهت و تمدن‌سازی در یادداشتی به تبیین این دیدگاه خود پرداخت که کثرت آیات منسوخ به مثابه فضل بر قرآن است و نه نشانه نقصی نیست. متن یادداشت وی به شرح زیر است:

«نسخ، روشی تربیتی جهت ابلاغ احکام است. روشی که جهت نهادینه کردن برنامه‌های اسلام، کارساز و مهم است. در واقع نسخ را باید در فضای تربیتی دید و با توجه به کارکردهای تربیتی آن، قضاوت کرد، نه صرفا از جنبه فقهی. غفلت از جنبه تربیتی نسخ سبب شده که امروزه شاهد باشیم برخی از بزرگان، بعضی از آیات منسوخ قرآن را انکار کرده و گمان کنند که این عیب و نقصی بر قرآن است! گویا چنین تصور می‌شود که منسوخ یعنی حکم و آیه‌ای که به برداشته شده و دیگر اکنون کارایی ندارد و وقتی چنین چیزی بی فایده است پس نباید در قرآن زیاد شاهد آن بود. همین تلقی و اشباه آن، موجب می‌شود بسیاری از آیات منسوخ قرآن را انکار کنند و برای هر کدام جهاتی بسازند تا آن را از منسوخ بودن نجات دهند.

به عنوان مثال آقای خوئی ره از میان تعداد زیاد آیات منسوخ قرآن تنها آیه نجوا را می‌پذیرد و سایر موارد را قبول نمی‌کند. تمام سعی ایشان این است که با احتمال‌سازی‌های گوناگون، مقصودِ هر یک از موارد ناسخ و منسوخ را با یکدیگر متفاوت جلوه دهد و از این رهگذر تناقض و تعارض میان آن‌ها را از بین ببرد. از میان موارد متعددی که به تصریح روایات، نسخ نامیده شده‌اند، ایشان تنها یک مورد را می‌پذیرد و آن هم آیه نجواست. البته ایشان منکر نسخ و احکام منسوخ اسلام نیست اما نسبت به قرآن حساسیت ویژه‌ای دارد و در اکثر قریب به اتفاق، آیات منسوخ را انکار می‌کند. اصرار شدید ایشان به انکار آیات منسوخ، این تلقی را در ذهن تداعی می‌کند که ایشان کثرت آیات منسوخ در قرآن را که کارایی فقهی خاصی ندارند، نقصی بر قرآن می‌داند. قرآنی که عظمت خاصی دارد و معجزه پیامبر خاتم (ص) است، کتابی که فرازمانی و مکانی بوده و قرار است برنامه‌های آن برای همیشه تاریخ، کارکرد داشته باشند.

این در حالی است که نگاه درست به موضوع نسخ، مهارت تربیتی خداوند متعال را در قرآن نشان می‌دهد. در واقع هر اندازه که یک مربی، ماهرتر باشد به صورت متعدد و در جای جای زندگی انسان از سبک و روش‌های گوناگون تربیتی استفاده می‌کند تا مسیر رشد متربی را هموارتر سازد و چه روشی تربیتی‌تر از فرایند نسخ. در ادامه سه نمونه از کارکردهای تربیتی نسخ را بیان می‌کنیم:

یک: نسخ جهت ابلاغ تدریجی احکام

آیا تا به حال توجه کردید که اگر شما قصد داشته باشید یک تکلیف سنگین را به صورت تدریجی به عهده شخصی بگذارید تا سنگینی تکلیف، یکباره کمر او را خم نکند، چه فرایندی را باید طی کنید؟! از شما تقاضا می‌کنم به داستان حرمت شراب از این زاویه بنگرید: جامعه عرب زمان پیامبر (ص) تاب تحمل تکلیف به منع استعمال شراب را نداشتند چرا که با آن خو گرفته و حساسیت ویژه‌ای در این زمینه داشتند. اگر از همان ابتدا، منع تحریمی می‌شد مخالفت‌های عمومی شکل می‌گرفت و بستری جهت مقبولیت آن در آینده باقی نمی‌ماند.

پس رسول اکرم ص بنای به تدریج در ابلاغ حکم خدا گذاشت. ابتدا با بیان عمومی که نشان‌دهنده قبح آن است یک نوع فرهنگ سازی در ترک آن ایجاد کرد که در شراب منافعی هم وجود دارد اما مفاسد و مضرات آن بیشتر است؛ و بعد، از استعمال آن در هنگام نماز منع کرد و نسبت به استعمال آن در سایر اوقات سکوت کرد و بیانی نداشت. اما زمانی که بستر فراهم شد و زمینه پذیرش مهیا گشت، پا را فراتر گذاشت و «تکلیف کامل» را بیان کرد بدین مضمون: «شراب چیز پلیدی است و باید از آن به صورت کلی اجتناب کنید تا مورد رحمت خدا قرار بگیرید».

این بیان جدید چون دربردارنده تکلیف کامل و بالاتر است، نسخ کننده و از بین برنده آن تکلیف ناقص و پایین تر قبلی است. در واقع پروژه بیان‌های تدریجی تکالیف، رقم زننده عنوان «ناسخ و منسوخ» است. بیان قبلی، منسوخ و بیان جدید، ناسخ است و این فرایند، پدیده‌ای به نام «نسخ» را پدید می‌آورد. پس نسخ یک حکم فقهی و حقوقی خشک نیست بلکه روشی است تربیتی که متناسب با ظرفیت و پذیرش مخاطب، به صورت پلکانی جلو می‌رود و ابتدا با توجه به ظرفیت متربی، بخشی از حکم را ابلاغ می‌کند و در انتها که آمادگی لازم فراهم شد، حکم نهایی و کامل را طلب می‌کند که به طور طبیعی حکم نهایی نسخ کننده حکم ابتدایی است.

دو: نسخ، جهت امتحان و سنجش ایمان متربی

یکی از آثار تربیتی مهمی که به واسطه نسخ در احکام رقم می‌خورد این است که ابتدا حکمی سنگین ابلاغ می‌شود تا به واسطه آن مکلفین مورد امتحان قرار گیرند و ایمان افراد و صداقت آنان سنجیده شود و سپس که غرض از آن حکم امتحانی حاصل شد، برداشته می‌شود؛ چرا که چنین حکمی از ابتدا عند الله مطلوبیت واقعی و جدی نداشت بلکه صرفا امتحانی جهت غربال‌گری مومنین واقعی از مدعیان ظاهری است. به عنوان مثال خداوند متعال در قرآن کریم برای رسوا کردن منافقین اطراف پیامبر (ص)، حکم وجوب صدقه در ملاقات با ایشان را ابلاغ کرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ».

افراد زیادی که ایمان به قلب آن‌ها نفوذ نکرده بود و به صورت ظاهری اسلام آورده بودند، سختشان آمد که زیر بار تکلیف صدقه در هر بار ملاقات بروند. از این رو نزد رسول اکرم حاضر نشدند و این تنها حضرت علی (ع) بود که 10 بار همانند قبل محضر ایشان حضور پیدا کرد و در هر بار یک درهم صدقه پرداخت. زمانی که غرض از این تکلیف امتحانی حاصل شد، دیگر وجهی برای ابقای آن وجود نداشت از این رو خداوند متعال در آیه‌ای دیگر که نسخ کننده حکم پرداخت صدقه بود ایشان را سرزنش کرد و فرمود: آیا ترسیدید پیش از ملاقات با رسول خدا صدقه بدهید و بدین جهت به محضر ایشان حضور نیافتید؟«أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْکُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ».

در واقع این‌جا حکمی دائمی در لوح محفوظ نسبت به دیدار پیامبر (ص) وجود ندارد اما به خاطر کسب مصلحت تمایز میان منافقین و مومنین، این دستور موقتی صادر می‌شود و زمانی که غرض از آن امتحان حاصل شد، دیگر نیازی به ادامه آن حکم وجود ندارد و برداشته می‌شود. این مدل از نسخ، خود یک سبک مهم تربیتی است که از دل آن، پدیده‌ای به نام «نسخ» پدید می‌آید.

سه: نسخ، جهت سبک نشان دادن تکلیف اصلی

یکی از روش‌های تربیتی این است که قبل از آن که مخاطب را با حکم واقعی و اصلی آشنا کنیم، حکم سنگین تر و سخت‌تری را به دوش او می‌گذاریم و بعد از مدتی، به عنوان «تخفیف» حکم اصلی و واقعی را که از اول مد نظر بود و سبک تر است، مطرح کرده تا متربی احساس خوشی نسبت به این تخفیف و رهایی از آن تکلیف سنگین داشته باشد و راحت تر بتواند با آن حکم واقعی کنار بیاید و عمل کند. در حالی که اگر از همان ابتدا، حکم واقعی بیان می‌شد، پذیرش و عمل به آن به این راحتی رقم نمی‌خورد.

خداوند متعال از همین روش تربیتی در بیان برخی از احکام استفاده کرده است. به عنوان مثال در بحث جهاد، ابتدا آیه نازل شد که هر یک نفر در مقابل 10 نفر باید ایستادگی کند. «اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق کن! هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر غلبه مى‏کنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند، پيروز مى‏گردند؛ چرا که آنها گروهى هستند که نمى‏‌فهمند! (الانفال:65)». اما بعد تخفیف داده شد و تقابل یک نفر در مقابل دو نفر واجب شد. «هم اکنون خداوند به شما تخفيف داد، و دانست که در شما ضعفى است؛ بنا بر اين، هر گاه يکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دويست نفر پيروز مى‏‌شوند؛ و اگر يک هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! و خدا با صابران است!( الانفال:66)».

فرض کنید از همان ابتدا این چنین گفته می‌شد که اگر تعداد نیروهای دشمن حتی دو برابر تعداد مسلمین باشد باز هم مسلمانان باید میدان جنگ را رها نکنند و به مقابله بپردازند، در این صورت همین حکم نیز سنگین و کمر شکن به نظر می‌رسید چرا که از یک مسلمان به اندازه تلاش و تحمل سختی دو نفر توقع می‌رود. اما زمانی که به صورت ابتدایی عدد سنگینی تعیین شود، آن چنان وحشت و نگرانی وجود آنان را فرا می‌گیرد که با اندک تخفیفی، آرام می‌گیرند و احساس خوشحالی می‌کنند. با این‌که حکم تخفیفی دوم هم به صورت اولیه حکم سخت و سنگینی است اما چون بعد از آن درد عظیم ابتدایی بود باز هم آرام‌بخش است.

در ضرب‌المثلی آمده که «به مرگ گرفته تا به تب راضی بشه»، یعنی در ابتدا با گذاشتن شرایط سخت و سنگین، طرف را می‌ترسانی به گونه‌ای که به شرایط مطلوب و دلخواهی که مد نظر توست راضی شود و قبول کند. این روش در جایی استعمال می‌شود که حدس زده می‌شود، متربی در پذیرش و قبول و انجام فلان تکلیف مخالفت کند، پس در ابتدا تکلیف سنگینی را به دوش او می‌گذاری تا در پذیرش تکلیف دلخواه مربی آماده شود و قبول کند.

موضوع «نسخ» در این فرایند تربیتی شکل می‌گیرد. در واقع لازمه این روش تربیتی این است که دو بیان وجود داشته باشد. بیان ابتدایی که بیانگر تکلیف سنگین است و بیانی متأخر از آن که حکم تخفیفی را بیان می‌کند. به بیان ابتدایی «منسوخ» و بیان متأخر«ناسخ» گفته می‌شود. در واقع حکم تخفیفی می‌آید و حکم ظاهری ابتدایی را نسخ می‌کند.

لذا زمانی که با واقعیتی در آیات و روایات مواجه می‌شویم، بهتر است سعی کنیم به جای انکار، فلسفه وجودی آن را کشف کنیم تا بتوانیم واقعیت خارجی را درست تحلیل کنیم و از آن بهره ببریم. شاید یکی از جهاتی که خدای حکیم آیات منسوخ را که امروزه کارایی فقهی محسوسی برای ما ندارد، در کتاب ابدی خویش نگه داشته است، این باشد که به ما نشان دهد، این یک سبک و روش مهم تربیتی است که در مسیر تربیت انسان ضرورت دارد و می‌تواند یک الگوی بسیار کارآمد برای فقیه و مربی دینی باشد.»

یادآور می‌شود،‌ اختلاف آرا در زمینه اصل و ماهیت نسخ در قرآن به ویژه در دوره متأخر بسیار زیاد است و انتشار این یادداشت دلیلی بر رد یا تأیید آن از سوی خبرگزاری ایکنا نیست.

انتهای پیام
captcha