از دیرباز سؤالی در میان محققان علوم قرآنی مطرح بوده است که آیا ترتیب حاضر را رسول اکرم(ص) معین کرده است، بهطوری که تخلف از آن جایز نیست؟یا اصحاب خود به چنان چینشی دست زده و نهایتاً بر آن اتفاق کردهاند؟ به اصطلاح آیا این ترتیب، توقیفی است یا اجتهادی؟
در این خصوص، سه عقیده کلی وجود دارد:
1- توقیفی بودن ترتیب سورهها
2- اجتهادی بودن ترتیب سورهها
3- قول به تفصیل که چینش عمده سور را توقیفی میداند و اجتهاد و نظر صحابه را تنها در تنظیم چند سوره، دخیل معرفی میکند.
بیشتر بخوانید:
طرفداران هریک از این سه نظریه، در اثبات اعتقاد خویش به نقضهای گوناگون پرداختهاند تا مدعای خویش را به کرسی بنشانند. دلایلی که درباره هرکدام از نظرات بالا ارائه شدهاند، سخت محتاج بررسیاند که در جای خود باید دقیقاً پیگیری شوند، اما هماکنون آنچه را از این بحث موردنظر داریم و در واقع چنان مدخلی برای ورود به بحث تناسب سورهها بهشمار میرود، دلایلی است که به اجتهادی بودن ترتیب سورهها حکم میکنند؛ نظریهای که از دیدگاه ما به واقعیت امر نزدیکی بیشتری دارد.
در مقابل نظریههای توقیف و تفصیل در ترتیب سور «نظر و رأی اکثر عالمان، اجتهاد در ترتیب سورهها است.»
یکی از محققان مینویسد: «در ترتیب سور، توقیفی از جانب پیامبر(ص) وجود نداشته، بلکه رأی صحابه به سورهها چنین نظمی بخشیده است.»
در این زمینه گفتنی است طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سور، نظریه خویش را به دلایل روشنی متکی دانستهاند که توجه به آنها راهگشا به نظر میرسد. این ادله به شرح زیر است.
قاطعترین دلیلی که در این عرصه به چشم میخورد، اختلاف «مصاحف» نخستین در ترتیب سورهها است. این اختلاف، در سطح مصاحف علی بن ابی طالب(ع)عبداللّه بن مسعود، ابیّ بن کعب، ابن عباس و امام صادق(ع) قابل رؤیت است.
در انکار این دلیل گاه ممکن است گفته شود که این قبیل بزرگان، پیش از آگاهی یافتن از وجود توقیف در خصوص ترتیب سور، به مرتب کردن تنظیم مصاحف خود دست زدهاند و بر این اساس اجتهادی بودن ترتیب، از درجه اعتبار ساقط است. در پاسخ باید گفت: اینان به جز امام صادق(ع) از بزرگترین یاران پیامبر(ص) بوده و برخی از آنان از ملازمت با آن حضرت(ص)نیز سود جستهاند.
با این حال، چطور ممکن است از این موضوع که اگر صحت داشت و قاعدتا خبر آن در هر سو میپیچید، آگاهی نیابند؟! خبر توقیف، به اصحاب هم که نمیرسید، بیشک به دوران صحابه و تابعان گزارش میشد تا جعفر بن محمد الصادق(ص) از آن اطلاع یابد و مصحف خویش را چنان منظم کند که باید!
انتساب جمع فعلی به عثمان که در تاریخ و روایت از شهرت قابل تأملی برخوردار است، خود نشانهای است که اجتهادی بودن ترتیب سورهها را تأیید میکند.
علاوه بر اینها، مسئله نبود هماهنگی ترتیب کنونی سورهها با ترتیب نزول آنها میتواند بهعنوان علامتی برآورد شود که اجتهادی بودن ترتیب سور را تأیید میکند.
به هر حال، باید توجه داشت که مصحف فعلی در زمانی متأخر از روزگار نزول و بهویژه در عهد خلیفه سوم مرتب شده و نوع قرار گرفتن سور در مصحف هیچ جنبه توقیف شرعی نداشته است.
بیهیچ ابهامی روشن است که اعتقاد به وجود تناسب میان سورهها منوط است، بهپذیرش نظریه توقیفی بودن ترتیب آنها در مصحف. بر همین اساس، همواره تنها کسانی از تناسب سور سخن گفته که به توقیفی بودن چینش همه آنها یا دست کم اکثریت قریب به اتفاقشان اعتقاد داشتهاند، زیرا فقط با این فرض است که میتواند از وجود مناسبتهای واقعی سخن گفت. جالب توجه است که دکتر صبحی صالح معتقد است: «ایمان به توقیفی بودن تنظیم سورهها نیز لزوما به این معنا نیست که بین هر سوره همجوار، رشتههای پیوند وجود داشته باشد.»
در مقابل اگر نتوان قبول کرد که سازمان یافتن سور، دستی از توقیف دخیل بوده است، به کدامین روی میتوان گفت: میان آنها ارتباط و تناسب وجود دارد؟!
در هر صورت، محققانی که در این باره قلم زدهاند، پیش از وارد شدن به میدان بحث، ابتدا بر این نکته پای فشردهاند که نظر به اعتقادشان دائر بر توقیفی بودن ترتیب سورهها، به وجود ارتباط میان آنها قائل شدهاند.
اما ما که در این مطلب، ترتیب سورهها را به اجتهاد صحابه متکی میدانیم، طبیعی خواهد بود که برای اینگونه تناسبهای ادعا شده، اصالتی قائل نباشیم.
در این جهت، نشانههای دیگری نیز قابل ارائه است؛ اینکه از جانب شرع مقدس جائز است سورههای قرآنی را جابهجا تلاوت نمود و در قرائت پیروی از تربیت آنها الزامی نیست، خود نشانهای است بر اینکه میان سورهها ذاتاً تناسبی وجود ندارد.
سورهها هرگز تعلقی به سور قبل از خود ندارند، بلکه هر یک موضوع یا موضوعات مستقل و جداگانهای را به بحث میگذارند که جدای از سوره قبلی قابل بررسیاند.
گذشته از اینها به نظر میرسد اصلیترین اشکالی که بر اینگونه تناسبهای ادعا شده وارد بوده این است که به هیچ روی قابل اثبات نیستند و در حقیقت به اصول پذیرفته شدهای اتکا ندارند که بتوان آنها را با دلیل و شاهد قبول کرد. به بیان دیگر، بنا بر وضعیتی که هست، دست ارزیابی و سنجش به این قبیل تناسبها نمیرسد.
همچنین باید افزود با نگاهی که طرفداران این نظریه به قرآن دوختهاند، کتاب مسلمانان به صورت صحیفهای بهنظر آمده است که با «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین» آغاز میشود و با «من الجنة والناس» ختم میشود و «بسم الله الرحمن الرحیم» در همه جا به جز در اول قرآن برای رفع خستگی و یا دلایلی از همین دست که میان سورههای مرتبط و بههم پیوسته، فاصله انداخته است. بهراستی اگر چنین باشد، جستوجو کردن هدف یا اهدافی کلی برای هر یک از سورهها و مرتبط انگاشتن اول و آخر آنها به هم، چه معنایی خواهد داشت.
به هر تقدیر، این گروه از معتقدان، ارتباطات سورهها را بر دو نوع اصلی تقسیم کردهاند:
ارتباط فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد از خود، ارتباط مضمونی میان سورههای پی در پی. گفتنی است که در این باب، توجه برخی بیشتر به یافتن شباهتهای محتوایی و گاه ظاهری میان آغاز انجام سور همجوار معطوف شده است، اما در نگاه برخی دیگر قرآن مجموعهای سخت به هم پیوسته جلوهگر شده که شباهتهای مضمونی، یکایک سورههای همسایه را پوشانده است و این گروه، با قطعی دانستن باور خویش گاهی از دایره خلاصهگویی پا را فراتر نهاده و به اطناب و قلم فرسایی نیز در افتادهاند.
منابع: کتب حقائق هامه حول القرآن الکریم، مباحث فی علوم القرآن و ensani.ir
انتهای پیام