کد خبر: 3980314
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۷
سیدمحمدرضا بهشتی تبیین کرد؛

فهم حرکت ضابطه‌مند و قانون‌مند؛ ویژگی اندیشه شهید بهشتی

سیدمحمدرضا بهشتی با تأکید بر جایگاه والای حرکت قانون‌مند در اندیشه شهید بهشتی بیان کرد: یکی از مسائلی که عمق دریافتش در اندیشه شهید بهشتی دیده می‌شود، فهم حرکت ضابطه‌مند، قانون‌مدار و التزام به چنین حرکتی بود. قانون صرفاً چیزی نیست که مصادر قانونی صادر می‌کنند، بلکه برای رسیدن به فهم قانون باید بالغ شد.

به گزارش ایکنا، نشست «رمزگشایی از اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهید بهشتی و دلالت‌های آن برای خروج از بحران‌های موجود در کشور»، امروز، 6 تیرماه، به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان سیدمحمدرضا بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، را می‌خوانید؛

مرحوم شهیدبهشتی در یکی از سلسله گفتارهایی که در آلمان داشتند و ذیل عنوان کتاب محیط پیدایش اسلام منتشر شد، به طرح این مسئله می‌پردازند که نهضت پیامبر(ص) در آن محیط با چه مسائلی رو‌به‌رو بود و یک نگاه جامعی را به سرزمین پیدایش اسلام می‌اندازند؛ یعنی به دورتادور این سرزمین مانند امپراطوری‌های ایران، روم و ... توجه دارند و این نهضت را بررسی می‌کنند. در پایان این بررسی در یک جلسه‌ای، جمع‌بندی‌هایی دارند.

ایشان در پایان این بحث، به عوامل موفقیت پیامبر(ص) می‌پردازد و در آنجا چند مورد را مطرح می‌کند که البته به منزله احصای همه موارد نیست؛ یکی از آنها در مورد کسانی است که حاملان این نهضت هستند؛ به ویژه شخص پیامبر(ص) و نقش ایمان قاطع پیامبر(ص) به آنچه که به عنوان مضمون وحی دریافت کرده و در عمق جانش نشسته و شاهد تأثیر این ایمان عمیق در لحظاتی که بحرانی هست هستیم که بسیار برجسته است و این ایمان نقش تعیین‌کننده دارد و ایشان به این مورد پرداخته است.

همچنین این نهضت، یک خلأ سیاسی، فرهنگی و فکری در سرزمین حجاز در حال پاگیری است و البته کاستی‌ها و مزایایی نیز وجود دارد و لوازم خودش را آشکار می‌کند. سومین نکته‌ای که ایشان بدان توجه دارد این است که شخص پیامبر(ص)، گذشته از مسئله رسالت خود که سر جای خود باقی است، دارای توانایی‌ها، مدیریت‌ها و لیاقت‌هایی است و در چند مورد نشان داده شده که چطور در اوقات حساس، مدیریت و لیاقت پیامبر(ص) در راهبری این مجموعه خودش را به نحو تعیین‌کننده‌ای نشان می‌دهد.

یکی از دلایل موفقیت این نهضت این بود که کسانی که با او همراه می‌شدند، احساس می‌کردند که این اندیشه و این مکتب و حرکت در مواجهه با مسائل و مشکلات جامعه‌ای که افراد در آن بودند توان این را دارد که آن‌ها را دریابد و به حل مشکلات بپردازد. این دریافت موفقیت در حل مسائل و دیدن درست مسائل، دور نزدن و محو نکردن صورت مسائل و کوشش برای حل آن‌هاست و این جزو عوامل موفقیت‌آمیز بود که موجب تثبیت این نهضت شد.

شهید بهشتی می‌گویند که هر اندیشه، مکتب و تفکری، وقتی وارد عرصه اجتماعی می‌شود، اگر افراد احساس کنند که مسائلی که این جامعه دارد را می‌بیند، درست درک می‌کند و بعد این توان را در خود دارد یا می‌تواند ایجاد کند که از عهده این مسائل برآید، یک چنین حرکتی می‌تواند موفق باشد، والا این حرکت توفیقی نخواهد داشت. با توجه به آنچه که در پشت سر داریم، از زمان شکل‌گیری اندیشه انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت، معیار و محک ما برای اینکه بتوانیم ببینیم، آیا اندیشه‌های ما در پیش از پیروزی انقلاب، آغاز انقلاب و در شرایط پس از پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نهادهایی که بتوانند این اندیشه‌ها و ارزش‌ها را محقق کنند، چطور بوده و اینها را ارزیابی کنیم که تا چه حد توفیق داشتیم، به نظرم یکی از معیارها این است که ببینیم در حل مشکلات و مسائل تا چه اندازه موفق بودیم.

در اینکه در شرایط کنونی در جامعه با سختی‌هایی روبه‌رو هستیم که برخی از آنها صورت بحران نیز به خود گرفته است، کمتر کسی تردید دارد و اگر تردید داشته باشد از نوعی است که تکیه بر واقعیت‌های اجتماعی ما ندارد و ترسیم تصویری است که با آنچه واقع است فاصله دارد. سؤال اصلی این است که اگر ما دچار این وضعیت هستیم، این وضعیت ناشی از چیست؟ آیا ناشی از اصل اندیشه‌ها، ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های کلی است که در جهت ایجاد یک جامعه‌ای که در آن انسان‌ها بتوانند بر پایه معیارهای دینی و انسانی زندگی خوبی داشته باشند ناموفق بوده‌ایم؟ یعنی آیا ما نقاطی داشتیم که آنها را مورد بررسی قرار نداده‌ایم؟ یا مشکل در کم‌توجهی به این اندیشه‌ها و ارزش‌ها بوده است؟ آیا در خود اندیشه و در جهت‌گیری‌های فکری اصلی دچار مشکلاتی بودیم یا در جریان نحوه تحقق بخشیدن به آن؟

حتی یکی از محورها نیز این است که تا چه میزان ملتزم به این اندیشه‌ها بودیم و ماندیم و آیا یک حرکت ضابطه‌مندی را داشتیم که الآن در اینجا ایستاده‌ایم یا با یک حرکت کم‌ضابطه مواجه بودیم؟ یکی از چیزهایی که در اندیشه شهید بهشتی عمق دریافتش را می‌دیدم، فهم حرکت ضابطه‌مند و قانون‌مند و التزام به چنین حرکتی بود. کسانی که در زندگی راهی را در پیش می‌گیرند و لوازم این را قبول می‌کنند تا به جایی برسند، یک وقت ممکن است بفهمند جهت‌گیری را درست انتخاب نکرده‌اند، اما چنین افرادی امید دارند از وضعیت خود خارج شوند، اما کسانی که پیوسته حرکت‌های بی‌نظم و ... را دارند، هیچ وقت مشکل را پیدا نمی‌کنند.

دکارت، یک مثالی را دارد و می‌گوید که اگر شما در جنگلی قرار گرفتید که راه را گم کردید، یک مسیر را در پیش بگیرید و مستقیم بروید و بدانید بالاخره خارج می‌شوید، ولو که طولانی‌ترین مسیر باشد. حال باید یک مسیر را در پیش بگیرید و به لوازم آن ملتزم باشید و می‌بینید که خارج می‌شوید، اما کسانی که یک قدم به جلو برمی‌دارند و بعد یک قدم به عقب می‌گذارند، هرگز موفق نمی‌شوند. شهید بهشتی در مورد حرکت جهت‌دار می‌گفت که هر حرکتی که تلاش نیست. گاهی اوقات تقلاست و فرق بین حرکتی که تلاش است و تقلاست و هردو با یک تحرکی از جانب یک فردی همراه است، از زمین تا آسمان است. گاهی اوقات نیز نه فقط تقلا بلکه حاکی از یک نوع تخمیر است. در تخمیر نیز حرکتی هست، اما ناشی از تجزیه است.

بنابراین این درک مفهوم حرکتِ منضبط، قانون‌مند و ضابطه‌مند را باید دریافت کرد و برای رسیدن به فهم قانون باید بالغ شویم. وجه جامعی که بین همه ماست قانون است و قانون هم صرفاً چیزی نیست که مصادر قانونی صادر می‌کنند، بلکه بلوغی که نسبت به آن پیدا می‌کنیم اهمیت دارد؛ یعنی باید دید چه چیزی را دارد صادر می‌کند. قانون چیزی است که در کل جامعه دارد حکم‌فرما می‌شود. اگر چنین نباشد، این قانون به منزله یک دستورالعملی است که افرادی برای افراد دیگر وضع کرده‌اند، بدون اینکه جامعیت قانون را فهمیده باشند.

کانت در داستان اخلاق، چند صورت‌بندی از حکم ‌اخلاقی دارد و در ذیل یکی از صورت‌بندی‌ها می‌گوید که فرض کن که یکبار رئیس و یکبار مرئوس هستی و قانونِ تو باید طوری باشد که وقتی رئیس و مرئوس هستی، به این نتیجه برسی که فلان کار را باید انجام بدهی و ضرورت انجام آن صرفاً به زمان ریاست تو منحصر نباشد. در صورت بلوغ فهم قانون است که حرکت‌های ما ضابطه‌مند می‌شود و در این صورت می‌شود سنجید که اگر به اشکالاتی برخورد می‌کنیم، این اشکالات از کجاست. آیا دلیلش این است که از اندیشه دور شدیم، یا در اندیشه با مسائلی روبه‌رو بوده‌ایم که توفیق نداشتیم؟

یکی از نکات قابل توجهی که برای بنده در این سال‌ها مطرح بوده، سخن از آشنایی مجدد با اندیشه‌های شهید بهشتی است که در نسل جوان این آشنایی مجدد در حال شکل‌گیری است و دارند می‌کوشند تا با اندیشه‌های شهید بهشتی وارد هم‌اندیشی شوند و سعی کنند از افقی که او دیده فراتر بروند. البته علی‌رغم اینکه توجه به احساسات و عواطف اهمیت بالایی دارد، اما لازم است فارغ از اسطوره‌پردازی‌ها به اندیشه‌های شهید بهشتی پرداخته شود.

انتهای پیام
captcha