به گزارش ایکنا، مسلم نادعلیزاده، استاد دانشگاه و عاشوراپژوه، در سلسله درسگفتارهای «ناشنیدههایی از حسین(ع)» که در استودیو مبین سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد به تشریح بخشهایی از بیانات امام حسین(ع) به ویژه خطبه منا و تحلیل این بیانات در راستای شناخت بیشتر سیدالشهدا(ع) پرداخته است که بخش نهم آن در ادامه میآید:
شیعیان کوفه در منزل سلیمان بن صرد خزاعی، اجتماعی کردند و نامهای را خطاب به امام حسین(ع) نوشتند و از آن حضرت دعوت کردند تا به کوفه بیاید. متن این نامه را سران شیعه کوفه امضا کردند. این نامه علی رغم کوتاهی، در بردارنده مسائل بسیار مهمی است که فهم شیعیان را از مسائل سیاسی و اجتماعی نشان میدهد؛ نامهای که به امضای حبیب بن مظاهر، سلیمان ابن صرد خزاعی، مسلم ابن عوسجه و جمعی دیگر از شیعیان رسیده است.
در این نامه خطاب به امام نوشته شده که معاویه مُرد در حالی که بر مردم، بدون رضایت آنها حکومت میکرد. اکنون یزید حاکم شده و شیوه پدرش را ادامه میدهد و اموال عمومی را تبدیل به گویی کرده است که بین عدهای معدود دست به دست میشود. در واقع جامعه به دو دسته شامل اقلیت برخوردار و اکثریت بیبهره و نابرخوردار تبدیل شده است.
امام حسین(ع) محتوای این نامه را تأیید میکنند و میفرمایند حاکم جامعه نمیتواند بدون رضایت مردم بر آنها حکومت کند؛ همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) 25 سال سکوت کردند چون مردم از ایشان نخواستند که حکومت کنند. امام حسین هم ده سال سکوت کردند و زمانیکه مردم از ایشان خواستند، حرکت کردند. هنگامی که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به عراق رسیدند با سپاه حرّ مواجه شدند. سپاه حرّ جلوی سپاه امام را گرفت و برخی از یاران امام عرض کردند که یا اباعبدالله، جمعیت سپاه دشمن کم است و حدود هزار نفر همراه حرّ هستند و اگر ما بر آنها بتازیم، میتوانیم آنها را برانیم و تار و مار کنیم اما اگر اجازه دهیم جمعیت آنها افزوده شود مقابله سخت خواهد شد. امام فرمودند ما هیچگاه آغاز کننده جنگ نیستیم.
امام حسین(ع) به حرّ بن یزید ریاحی فرمودند که مردم شهر شما برای من نامه نوشتند و از من خواستند که به میان آنها بیایم. حرّ اظهار بیاطلاعی کرد و حضرت نامهها را در مقابل او به زمین ریخت و انبوه نامهها را نشان داد و فرمود اگر مردم شهر تو الان از نامهها و درخواست خودشان پشیمان هستند من به شهر خودم برمیگردم چون امام حسین(ع) حاضر نبودند به هر قیمتی برای کسب قدرت بجنگند.
حر بن یزید ریاحی، بنا به سفارش عبیدالله بن زیاد مانع بازگشت امام حسین(ع) شد و امام تا روز عاشورا بارها این درخواست را داشتند که اگر من را نمیپذیرید و با من همراه نمیشوید من درصدد تحمیل خودم بر شما نیستم و هیچگاه نیز پای حکومت یزید را امضا نخواهم کرد و حکومت مستبد او را تأیید نمیکنم اما شما هم اجازه ندارید حق حیات را از من بگیرید بنابراین به من اجازه دهید به شهر خودم یا هر جای دیگر بروم.
امام حسین(ع) فرمودند؛ حاضرم هر جایی زندگی کنم اما حکومت مستبد یزید که بدون رضایت مردم و با زور، غلبه، اتکای به نیروی نظامی و ایجاد خفقان در جامعه حاکم شده است را تأیید نکنم لذا بر خلاف کسانیکه تصور میکنند امام حسین(ع) سودای به حکومت رسیدن داشتند و گویی آن حضرت میخواستند برای کسب قدرت نزاع کنند چنین مطلبی از تاریخ و عبارات اباعبدالله الحسین(ع) برداشت نمیشود.
امام حسین(ع) ابتدا با درخواست مردم و سپس با رویگردانی مردم از درخواست خودشان مواجه شدند و آنگاه که آن حضرت خواستند به دیار خود بازگردند مانع وی شدند و به او گفتند یا باید حکومت را تایید کنی یا کشته شوی و اینجا بود که امام، کشته شدن را بر تایید حکومت یزید ترجیح دادند و به آیندگان آموختند که هیچگاه و به هیچ قیمتی حکومتهای ظالم و مستبد را تایید نکرده و اگر میخواهید حسینی باشید پای حکومت یزید را امضاء نکنید.
انتهای پیام