به گزارش ایکنا، در دهمین شب از جشنواره فیلم فجر دو فیلم سینمایی «ضد» و «خائن کشی» روی پرده سینما رفت. این دو فیلم از جمله آثار خوب این دوره جشنواره بودند که سینمای واقعی در آنها معنا پیدا کرده بود.
هنر هفتم برای خود اصولی دارد یعنی وقتی کاری در این عرصه تولید می شود حتما باید آن فیلم از قاببندی، سناریو، میزانسن، دکوپاژ، بازی و ... حرفهای بهره برده باشد؛ اتفاقی که در سینمای فعلی ما معمولاً رخ نمیدهد، چراکه عادت کردهایم دوربینی در یک خانه بگذاریم و عدهای را وادار به گفتن دیالوگ کنیم!
اما دو فیلم شب گذشته (20 بهمن) چنین نبودند و میشد حس سینما را از آنها گرفت. فیلم اول «ضد» ساخته امیرعباس ربیعی بود. تهیهکنندگی این کار را محمدرضا شفیعی برعهده داشت. در این فیلم روایت بمبگذاری گروهک مجاهدین خلق در واقعه هفتم تیر را شاهد هستیم، اما با این تفاوت که قصه از زاویه دید منافقان روایت میشود اتفاقی که تا به حال در سینمای ما رخ نداده است.
بازیگر نقش اول (مهدی نصرتی) جوانی است از نیروهای گروهک تروریستی منافقین که توانسته در ابتدای پیروزی انقلاب خود را مسئول حفاظت دفتر حزب جمهوری اسلامی کند و در ترور شهیدان آیت الله بهشتی و رجایی نقش دارد. این فیلم در نوع خود، فرم جدیدی در ساخت فیلمهای سیاسی بود.
نکته دیگر در این فیلم، کارگردان قضاوتش را به صورت اعیان در کار نشان نمیدهد، بلکه صحبت های طرف مقابل را هم در کارش میآورد تا تماشاگر خود قضاوت داشته باشد که حق با کدام است. البته پرواضح است فیلمساز تلاش میکند تماشاگرش را به سمتی که میخواهد سوق دهد اما این امر به هیچ وجه شکلی شعارگونه به خود نمیگیرد.
شخصیت پردازی خوب فیلم در غنای فیلمنامه است. حسین ترابنژاد نویسنده کار، قصه ای پر کشش و جذاب را روایت میکند که به هیچ وجه مخاطب نمیتواند پایان آن را حدس بزند. همچنین بازیهایی که در فیلم میبینیم بسیار خوب از کار درآمده است به ویژه مهدی نصرتی در نقش نخست فیلم یکی از اتفاقات منحصر به فرد فیلم است.
«خائنکشی» دومین فیلم شب دهم جشنواره بود؛ اثری دیگر از فیلمساز قدیمی کشورمان مسعود کیمیایی. کیمیایی سالهاست در جشنواره فجر با دو رویکرد متفاوت مواجه است. ابتدا گروهی که همیشه کارهای او را دوست داشته و نگاهی ستایشگونه به کیمیایی دارند به نحوی که حتی آثار ضعیفی چون «متروپل» را کاری خوب قلمداد میکنند. در مقابل گروهی دیگر نیز هستند که به مسائل فنی آثار کیمیایی کاری ندارد. آنها به واسطه اینکه دنیای کیمیایی را دوست ندارند همه آثار او را میکوبند و از ابتدا با این نیت به تماشای آثار او می روند تا بتوانند بدترین هجمهها را به آن داشته باشند.
اما در فیلم خائنکشی، اتفاق خوبی را شاهد هستیم. فیلم به صورت محترمانه در سالن نمایش روی پرده رفت و عدهای که همیشه درصدد هستند سالن نمایش آثار کیمیایی را بر هم بزنند به دلیل جذابیت فیلم و عدم همراهی تماشاگران در کار خود ناموفق شدند. این موضوع نشان میدهد کیمیایی در ساخت خائنکشی، توانسته جمعیت بیطرف سینما و حتی مخالفان خود را هم جذب کند هر چند مطمئنم هنوز عدهای چشم به روی نقاط قوت کار میبندند.
خائنکشی یک نمایش باشکوه از سینمای کلاسیک است که حتی گرایشهای وسترن هم ملموس است. قصه فیلم روایتگر بخشی از تاریخ معاصر کشورمان است. فیلم به مقطعی از دولت مصدق توجه دارد، اما روایت کارگردان از اتفاقات آن دوره در قالب یک داستان سرقت رخ میدهد. این موضوع بر جذابیتهای بصری کار افزوده است.
جدا از تمام نقاط مثبت، انتقاداتی به خائنکشی وارد است. ابتدا اینکه کارگردان باید در تدوین مجدد ۱۵ دقیقه فیلم را کم کند تا قصه شکلی روانتر به خود گیرد، همچنین بازیهای فیلم تراز نیست یعنی حضور با قدرت مهران مدیری، سارا بهرامی، امیر آقایی و پولاد کیمیایی به هیچ وجه با بازیهای ضعیف نرگس محمدی، رضا یزدانی و حتی سام درخشانی همسو و روان نیست. البته در این فیلم برای معدود دفعات بازی خوبی از علی اوجی را شاهد هستیم. نقد دیگری هم به کار وارد است آن هم شخصیتپردازی نامنسجم برای برخی نقش هاست. البته این اتفاق تا اندازهای طبیعی است چون فیلم هایی که تا به این اندازه پرسوناژ دارند عموماً در شخصیتپردازی لنگ میزنند.
درباره مسائل فنی، باید به کارگردانی، موسیقی، تصویرپردازی خوب کار هم اشاره کرد در انتها باید گفت قطعاً خائنکشی جز کارهای خوب جشنواره چهلم است، هرچند مشخص است عموماً هیئت داوران فیلم فجر نگاهی ناعادلانه به کارهای کیمیایی دارند!
انتهای پیام