به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین کاظم قاضیزاده، استاد سطح خارج حوزه علمیه 31 فروردین ماه در ادامه سلسله مباحث «لزوم رعایت امر پدر و شوهر و اذن آنها در فقه»، گفت: در روایات گذشته به بحث اینکه پدر حق دارد بدون اذن فرزند از مال او بردارد اشاره شد و اینکه چند دسته روایت در این زمینه هست؛ اول اینکه به اندازه نیاز حق دارد بردارد، دوم اینکه به صورت مطلق هر مقدار بخواهد میتواند بردارد و روایت سوم اینکه به مقدار نفقه احسن حق برداشت دارد و برخی روایات بین مادر و پدر فرق گذاشته و اینکه مادر باید قرض بگیرد ولی پدر خیر و برخی روایات هم مادر و پدر را یکی میداند.
وی با بیان اینکه باید بین این روایات جمع کنیم، افزود: با توجه به قیودی که در برخی روایات وجود دارد ما باید از روایات مطلق دست برداریم؛ مثلا اینکه پدر هر مقدار مال بخواهد از خانه فرزندش بردارد درست نیست. در روایاتی که بیان شده «انت و مالک لابیک» گفته شده که برای پدر محصنی است که همسرش فوت کرده و پدر از مالی که به فرزند ارث رسیده برای خود و فرزندش خرج کرده است و پسر بزرگ شده و نزد پیامبر(ص) اعتراض کرده که پدرم مال مرا خرج کرده است و پیامبر(ص) نمیتواند این پدری که الان مالی ندارد را حبس کند بنابراین فرموده انت و مالک لابیک؛ یعنی قصد دارد بگوید این روایت پشت زمینهای دارد.
وی اضافه کرد: حال اگر از روایات مطلق به صورت کلی دست برداریم نوبت به دو نوع روایت دیگر میرسد؛ یعنی روایات مؤید برداشتن در حد اضطرار و دیگری برداشتن در حد نفقه است و حتی برداشتن برای حج. برخی علما مانند شیخ طوسی و صاحب وسائل نظر آخر که از همه ضیقتر است را مدنظر قرار دادهاند و آن را قرض و یا در موارد حاجت شدید جایز دانستهاند.
رئیس مؤسسه فهیم بیان کرد: در نگاه این فقها یک قاعده کلی الناس مسلطون علی اموالهم وجود دارد و هیچ کس حق ندارد مالی را از دیگری بدون اذن او بردارد مگر پدر و مادر محتاج که فرزند باید نفقه بدهد و اگر فرزند محتاج است پدر باید نفقه را در حد اضطرار بدهد؛ حتی روایاتی هست که اگر فرزند زندگی پدر را به خوبی تامین میکند پدر حق ندارد از مال او بردارد.
استاد سطح خارج حوزه علمیه با طرح این سوال که اگر فرزند دختری پول داشته باشد و پسر نداشته باشد آیا این حکم فرق دارد، گفت: ظاهرا تفاوتی نیست همچنین بین صغیر و کبیر فرقی وجود ندارد اما مطلب مهم اینکه این روایات تا جایی نافذ است که پدر در حد شان خود بردارد مثلا اگر پدری بخواهد مالی را از یک فرزندش بگیرد و در اختیار فرزند دیگری قرار دهد جایز نیست.
وی افزود: براساس این روایات پدر میتواند بدون اذن فرزند دختر یا پسر از او مالی بردارد حال اگر پدر امر کند که مثلا یک گونی برنج برای من بیاور به طریق اولی فرزند باید اطاعت کند و وجوب اطاعت دارد. نکته دیگر اینکه این روایات درباره مال است ولی آیا در فعل هم جایز است یعنی پدر میتواند به دختر و یا پسرش بگوید خانه مرا جارو کنید و لباس برای من بدوزید و برای من کشاورزی کنید؟ به نظر میرسد که قابل توسعه به افعال هم هست و پدر اجازه دارد.
قاضیزاده اضافه کرد: در برخی روایات اشاره شده که فرزند چون از صلب پدر است و به زبان عامیانه تکهای از تن پدر است تصرف در افعال او هم برای پدر جایز است. البته جواز در افعال هم باید مطابق شئون است. پدر میتواند با تصرف در این مال، آنرا برای ازدواج فرزند دختر یا پسر صغیر خودش بدهد که باز بحث خاص است. دختری که ازدواج اول نداشته و باکره است باید با اذن پدر ازدواج کند ولی اگر بالغ نباشد آیا دختر حق دارد مخالفت بکند؟ در اینجا دو نظر مخالف وجود دارد که برخی گفتهاند دختر نمیتواند استنکاف کند و برخی گفتهاند میتواند.
وی افزود: البته با الزامات حقوق بشری امروز ازدواج در سن قبل از بلوغ مباحث خاص خود را دارد ولی در روایات با توجه به شرایط زمان صدور چنین چیزی پذیرفته شده است. در صحیحه محمدبن اسماعیل که کلینی نقل کرده آمده است؛ پدر دختر صغیرش را به ازدواج دیگری درآورد و خودش مرد، دختر بزرگ شد و قبل از اینکه عروسی کنند این بحث مطرح است که آیا امر پدر نافذ است؟ این روایت میگوید با اینکه پدر از دنیا رفته و دختر هم هنوز عروسی نکرده باز حکم پدر نافذ است یعنی ولایت پدر بر ازدواج دختر به صورت مطلق وجود دارد چه دختر بعد از بزرگ شدن بخواهد یا نخواهد.
قاضیزاده بیان کرد: روایت دیگری بیان کرده است که به ابوجعفر ثانی نامه نوشتند در مورد دختری که عمویش او را به ازدواج با دیگری درآورده است، وقتی بزرگ شد آیا این حکم نافذ است که پاسخ این است که عمو چنین ولایتی ندارد و دختر میتواند سر باز بزند البته گفته نشده که اصل ازدواج با موافقت عمو باطل است.
استاد سطح خارج حوزه علمیه تصریح کرد: در روایت دیگری بیان شده که اگر پدری برای پسرش (قبل از بلوغ) دختری را به عقد درآورد پسر بعد از بزرگ شدن صلاحیت تصمیمگیری دارد ولی در ازدواج دختر، دختر صلاحیت تصمیمگیری ندارد. از این روایت میفهمیم که ولی برای پسر هم ولایت دارد ولی اگر پسر بعد از بلوغ نخواست به آن عقد تن بدهد حق رد کردن دارد ولی دختر حق ندارد.
قاضیزاده اظهار کرد: در صحیحه ابی یعفور هم آمده است که دختران بکر باید با اذن پدر ازدواج کنند که این فتوای مشهور فقهای ماست. آیتالله مکارم و برخی فقهای دیگر معتقدند اینکه در روایت به «ابکار» اشاره شده یعنی دخترانی که در سنین ابتدایی جوانی هستند (16 ساله و 17 ساله) ولی اگر دختری مثلا 35 و 40 سال سن دارد و باکره است و الان خودش استاد دانشگاه و دارنده یک شرکت و ... است دیگر اذن پدر لازم ندارد.
وی افزود: برخی هم باب دیگری مطرح کرده و میگویند اگر در مواردی چیزی به مصلحت دختر نیست و ممکن است اگر به عهده خود دختر باشد دچار رنج و گرفتاری شود باید اذن پدر باشد ولی مواردی هست که دختر علاوه بر زندگی خود زندگی پدرش را هم میگرداند در این صورت نیازی به اذن ندارد.
انتهای پیام