به گزارش خبرنگار ایکنا، احمدرضا اخوت، مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در ششمین جلسه دوره توحید در مراتب رشد از سلسله جلسات «در محضر قرآن کریم» ویژه مربیان، کادر، فعالان فرهنگی، فارغالتحصیلان، دانشجویان و دانشآموزان پایه دهم به بالای مساجد که شب گذشته، پنجم شهریورماه برگزار شد، گفت: انسان در دوره دوم (بعد از بلوغ) عبودیت میکند و در اثر عمل به حکم، شناخت برای او حاصل میشود.
وی ادامه داد: نباید انتظار داشته باشیم در دوره دوم شناخت خیلی عمیق باشد. در دوره سوم که میخواهیم سوره یوسف را برای آن بخوانیم و بفهمیم، انسان مستعد میشود تا موضوعی به نام توحید را به صورت عینی ببیند.، میتواند خدا را با چشمش ببیند، خدا وعدهای میدهد و وعدهاش را محقق میکند.
اخوت اظهار کرد: برخی از افراد نمیتوانند خد را از دورهای خارج کنند. کسی که در دوره اول توحید مانده است از همه چیز احساس ناامنی دارد و خدا را ارحم الراحمین نمیبیند، کسی که حکم غیر خدا را میپذیرد در دوه دوم مانده است.
وی افزود: در سوره یوسف، قصهای مطرح میشود، قصه برشی است از زندگی که در آن فراز و فرود وجود دارد. کودکی خواب میبیند که ماه و خورشید به او سجده کردهاند. از ابتدای سوره، کودکی را میبینید که پر از توحید است و در انواعی از اتفاقات قرار میگیرد. همه سوره یوسف همین است که همه به جز حضرت یعقوب(ع) میخواستند یوسف را از رتبهاش پایین بکشند ولی هر کسی هر کاری کرد او بالاتر رفت.
این معلم قرآن با بیان اینکه در سوره یوسف خدایی معرفی میشود که ارادهاش غالب است، گفت: در سوره نشان میدهد که خدا هست و همه خدا را میبینند. خدا را با چشم سرشان میبینند و رؤیت خدا در سوره دیده میشود و فرد باید خدایی که در زندگی میبیند را اطاعت کند و بپرستد.
اخوت بیان کرد: داستان سیر در زمین برای رؤیت خدا از همین سن آغاز میشود. وعدههایی که تحقق پیدا کرده است ببیند و قبول کند که وعدهها تحقق پیدا خواهند کرد. خاصیت وعده این است که میتوانی برگردی و وعدههای قدیمی را ببینی. در سوره یوسف گفته میشود که بدون خدا هیچ چیزی نیستی.
وی با تأکید بر این جمله که بپذیر، وقتی میگویی خدا، گاهی ممکن است با دنیای تو نسازد، گفت: اساس نذر این است که شما باید و نبایدهایی از جانب خدا دارید و یک سری باید و نبایدها که واجب نیست. انسان متعالی امرخواه میشود و دنبال راهی میگردد که واجباتش را بیشتر کند، چون وجوب امر دلالت بر ظرفیت دارد. اگر کسی واجب خدا را عمل نمیکند، یعنی کوچک است و ظرفیت ندارد. انسانی که بزرگ میشود از قاعده نذر استفاده میکند تا واجبات الهی بر آنها زیاد شود. این نذر بعداً تبدیل به داد و ستدهای ما شد در حالی که نذر این طور است که با هر اتفاقی به دنبال امری میگردد تا برای او واجب شود.
اخوت ادامه داد: نذر برای دوره رشد ششم و دوره بلوغ لبّی (دوره مدیریت و تعهد) است. نذرهای قبل از آن اشکالی ندارد، ولی خاستگاه و دلیل نذر این است که فرد نیاز دارد که خدا به او امر کند، و حتماً کسی که میخواهد نذر کند، احکامش را ببیند و با علم نذر کند.
وی عنوان کرد: دیدن خدا در دوره سوم با وعدههای الهی که رخ داده است، شکل میگیرد، همچنین عدم تساویها محل رؤیت خداست. زندگی حضرت یوسف(ع) با زندگی برادرانش مساوی نبود، بایستی امتداد زندگی را دید، جهان با دیدن یوسف برای یعقوب زیباست. چشم حضرت نابینا شد، ولی در متنش این است که کور است چشمی که ولیّ و امام را نمیبیند. سوره میگوید هر جایی حرام است، پا نگذار حتی اگر ضرر مادی کردی، خدا جبران میکند. همه این مطالب مربوط به دوره سوم است.
مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران با بیان اینکه مبنای سن مبنای متغیری است، اظهار کرد: همانطور که میشود دوره رشد پنج یا هفت باشد، میتواند نه سال به نه سال هم باشد. اقلیم، شرایط آموزشی و اجتماعی در تأخیر بلوغ اثر دارد، برخی از اقلیمها بلوغ دیررس و برخی زودرس دارند.
وی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران با این مضمون که چگونه میشود از سورههای قرآن برای برطرف کردن نواقص قبلی استمداد طلبید؟ گفت: جبران کردن خلاء با سورهها نیاز دارد تا اولاً فرد سورهای که مربوط به نقصش است، بفهمد و ثانیاً بر روی آن مداومت داشته باشد. در طبع قرآن جبران هست، ولی باید عدهای سؤال داشته باشند تا این بارش اتفاق بیفتد.
اخوت اظهار کرد: خواب دیدنهایی مثل خواب حضرت یوسف(ع) شاید در زندگی هر کسی فقط یکبار اتفاق بیفتد. هر کسی در رزق زندگیاش یکی دو تا از این خوابها دارد که چشماندازی است. در اقلیمهای ما خوابهای دوربرد در سن حدود 18 سالگی رخ میدهد و نوعاً هم تعبیر نمیشود که این تعبیر نشدن هم اهمیتی ندارد، در مقدرات خود چنین خوابهایی را تجربه میکنید. درواقع در خواب مرگ را تجربه میکنید.
مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران گفت: فرد در دوره سوم باید محسن شود. محسن کسی است که جلوه حسن او عیان است و این صفت یوسف(ع) است. جلوه حسن در هر کسی یک بازتابی دارد، جلوه حسن در برادران یوسف تبدیل به حسد شد و از حسد برادران، حسن یوسف نمایان میشود. کسی که محسن میشود، حتما حسود خواهد داشت. انسان مضطر با دیدن فرد محسن یاد حوائج خود میافتد، در سوره، برادران را در نقش حسد نشان میدهد. برادران کسانی هستند که قرین شیطان دارند و کسی که قرین شیطان دارد در مواجهه با محسن سعی میکند، مانع او شود.
وی افزود: آدم محسن وقتی با محسن مواجه میشود حمد در آنها فعال میشود، محسن کسی است که حسنش جلوه میکند و کسی که قرین شیطان دارد در خدا حسن نمیبیند بلکه به خدا سوء ظن دارد، کسی که ایمانش ناقص است خدا را همیشه محسن نمیداند و یا خدا را برای همه محسن نمیبیند. شما نسبت به خدا حسن ظن داشته باش. خدا همیشه برای همه محسن است، ایمان وقتی کامل میشود مثل حضرت یوسف(ع) میشود، در هر مشکلی منتظر یک خیر بالاتر است، در این حالت حس فرد به خدا دهندگی مطلق و بالابرندگی کامل است. در دوره سوم فرد بایستی خدا را محسن بیابد و خود محسن شود.
اخوت عنوان کرد: علم به غیب و ایمان به غیب دو مقوله مختلف هستند. علم به غیب یعنی شناخت مسائل غیبی و ایمان به غیب یعنی با توجه به غیب بودن موضوع آنقدر آن موضوع برای فرد واضح است که میتواند به آن به طور کامل اعتماد کرده و اطمینان داشته باشد. زمان شکلگیری ایمان به غیب دوره نوجوانی است. در دوره نوجوانی فرد خیلی پیچیدگی ندارد و کافی است صدق فردی را که به او اعتماد دارد، بپذیرد، به همین دلیل است که فرد در این دوره فریب هم میخورد، به دلیل عدم پیچیدگی ذهن و نداشتن تجربههای کافی از زندگی سن ایمان به غیب همین دوره است. اگر در این دوره با متن و افراد محکم مواجهه شود، ایمانش فعال میشود. در این دوره کافی است کسی حکمتهای نهجالبلاغه را بخواند، تضمین میکنم طبق تحقیقات میدانی در زندگی شکست نخورد.
وی ادامه داد: حضرت امیر(ع) میفرمایند هیچ چیزی را کسی نمیتواند مخفی کند، مگر اینکه در وجهش یا اضطرابهای کلامش آشکار میشود. امیرالمؤمنین قاعدهها را به شما میدهند و این خیلی به شما مهارت میدهد. در عالم بشریت هیچ حکیمی این همه حکمتپراکنی نکرده است. اگر این قواعد را در این سن نخوانی چیزهای دیگر جای آن را پر میکند و تو آنها را باور میکنی. فرد باید خدا را در لابلای قاعدهها و ایمان به غیب ببیند. سن باورهای به غیب این دوره است که در آن شکوفا میشود.
اخوت با بیان اینکه حکمتهای نهجالبلاغه باید خیلی در دست و بال ما باشد و نیاز به آن باید در ما فعال شود، چون خواندن این حکمتها یعنی اینکه میخواهید خدا را ببینید، گفت: فرد در این دوره باید به محکم مراجعه کند تا ایمان در او راسخ شود. مشکل انسان این است که وقتی سنش میگذرد نمیداند که مشکلش کجاست؟ البته مسیرهای جبران وجود دارد و انشاءالله که فراهم شود.
این معلم قرآن اظهار کرد: خواندن حکمتها به منظور رؤیت خداوند باشد. خیلی فرق است که حکمت را برای یاد گرفتن قاعده میخوانی یا برای رؤیت خدا، شیوه دیدن توحید در هر دورهای به شکلی است. برای جلسه بعد به صورت تصادفی هر کسی یک حکمت نهجالبلاغه را انتخاب کند و بعد ببینید میتوانید آن را عملی کنید؟ در سوره یوسف در مورد خدا حرفهای باشکوهی زده شده است از اول سوره آیاتی که در مورد خداست بررسی کنید.
وی اظهار کرد: باید دید که خداوند چگونه در لابلای یک زندگی خود را نمایان میکند. از سوره یوسف چگونگی توصیف کردن خدا را یاد بگیرید. افعال، اسماء و توصیفات خدا در این حالت ظهور پیدا میکند و این کار بزرگی است که میتوان خدا را توصیف کرد و این سوره این موضوع را به انسان یاد میدهد.
انتهای پیام