نظر علامه طباطبایی درباره اخباریون؛ صدها روایت درباره عقل را کنار گذاشتند
کد خبر: 4101834
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۵
رضا میرزایی تبیین کرد:

نظر علامه طباطبایی درباره اخباریون؛ صدها روایت درباره عقل را کنار گذاشتند

دکترای مبانی نظری اسلام و مدرس حوزه گفت: علامه معتقد است که اخباریون عقل را در فهم دین کنار گذاشتند و سراغ اخبار رفتند و مستمسک آنها هم برخی روایات است؛ ایشان پاسخ داده است که اینها دو روایت آورده‌اند که فرموده به عقل تکیه نکنید و صدها روایت دیگر برای تکیه‌کردن به عقل و تایید آن را نفی می‌کنند.

رضا میرزاییبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین رضا میرزایی، استاد حوزه، امروز دوم آذرماه در نشست علمی «جایگاه عقل در تفسیر المیزان» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با تجلیل از مقام علامه طباطبایی گفت: علامه طباطبایی دو خلا مهم در حوزه را شناسایی کرد و برای رفع آن قدم برداشت؛ یکی تفسیر قرآن و دیگری فلسفه و موفق شدند در بیست سال 20 جلد تفسیر وزین المیزان را بنویسند.

وی تاکید کرد: ایشان در دوره حیاتشان به بسیاری از شبهات فکری دوره خود پاسخ داد و شاگردانش هم راه ایشان را ادامه دادند؛ به تعبیر علامه مصباح یزدی «میزان شبهاتی که بعد از انقلاب تولید شده بیشتر از 1400 سال قبل است» و اگر شاگردان علامه نبودند معلوم نبود چه کسانی می‌خواستند آنها را پاسخ دهند بنابراین هنوز هم ما بر سر سفره علامه نشسته‌ایم.

میرزایی با اشاره به جایگاه والای عقل در روایات، گفت: امام کاظم(ع) فرمود خداوند دو حجت بر مردم دارد؛ یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی و عقل، حجت باطنی است لذا دین دو ابزار یعنی عقل و نقل را در اختیار دارد.

تقابل عقل و دین در اسلام بی‌معناست

وی ادمه داد: از این رو به تعبیر علامه جوادی آملی رابطه دین و عقل حرف غلط و بی‌معنایی است زیرا تقابلی بین عقل و دین در اسلام وجود ندارد و اگر تقابلی بوده در مسیحیت بوده است. عقل و نقل دو حجت خدا و ابزار در خدمت دین هستند و ما مباحث توحید و معاد و .. را از این دو به دست می‌آوریم.  

میرزایی بیان کرد: مهمترین کتب حدیثی شیعه، اصول کافی است که وقتی وارد آن شویم اولین بحث، بحث عقل و جهل است؛ در قرآن کریم هم تعابیری چون؛ افلا یتفکرون؛ افلا یعقلون و ... زیاد بیان شده است؛ برخی این همه هجمه می‌کنند که عقل، ضد دین است در صورتی که خدا فرموده بدترین کسان در پیشگاه خدا افرادی هستند که کر و لال‌ هستند و تعقل نمی‌کنند «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ».

این پژوهشگر با بیان اینکه برخی افراد از جهت تفکر از حیوانات پایین‌تر هستند، افزود: قرآن کریم فرموده است: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ. نفرموده مانند حیوانات می‌خورند و می‌خوابند بلکه فرموده درک و شعور و فهم آنها از حیوانات پایین‌تر است.

وی با بیان اینکه در المیزان به مباحثی مانند؛ تعریف عقل، حجیت عقل، ارتباط بین تقوا و عقل پرداخته شده است، اضافه کرد: از منظر علامه، در اصطلاح قرآن، افراد بی‌تقوا، شعور و عقل هم ندارند زیرا عقل چیزی است که «عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» است  اگر عقلی باشد که فقط به لذات دنیا فکر کند عقل نیست. 

2 معنای عقل از منظر علامه

میرزایی افزود: علامه طباطبایی در بحث حجیت عقل، هم به نگاه پوزتیویست‌ها جواب دادند و هم به نظر اشاعره در رد عقل و برخی نقدها را هم به افکار معتزله وارد کردند. علامه دو تعریف برای عقل فرموده است؛ در یک تعریف بیان کرده عقل مبدایی است که تصاویر کلی و احکام عمومی به آن منتهی می‌شود و تردیدی وجود ندارد که چنین نیرویی در انسان وجود دارد. همچنین او در تعریف دوم خود؛ معنای واژه عقل را بستن و گره‌زدن می‌داند و معتقد است که به ادراکات درونی و قلبی انسان همچنین مدرکات آدمی هم عقل گفته می‌شود.

وی افزود: ایشان عقل را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده است و از منظر وی، آن که حق و باطل را درک می‌کند عقل نظری و آن چیزی که خیر و شر را درک می‌کند عقل عملی است همچنین در قرآن کریم در برابر عقل به این معنا، جنون، حماقت، سفاهت و جهالت استفاده شده است یعنی کسی که عقل ندارد سفیه است «وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ». کسی که از دین ابراهیم تبعیت نکند سفیه است یعنی عقل ندارد.

وی ادامه داد: علامه ملاک تمایز انسان با حیوان را در قوه مدرکه و تشخیص حق و باطل می‌داند.  علامه می‌گوید انسان سالم انسانی است که غرایز و امیال او که اقتضای مادیت و بدنی دارد در حالت اعتدال باشد ولی اگر برخی از این غرایز تشدید و پررنگ شوند جلوی رشد عقلی انسان گرفته شده و به سمت خطا خواهد رفت مانند یک قاضی که براساس شواهد نادرست و خطا قضاوت می‌کند.

غارت بیت‌المال نشانه بی‌عقلی است

این کارشناس مبانی نظری اسلام تصریح کرد: عقل، ابزاری برای سعادت انسان و خیر و شر اوست ولی اگر انسان همه قوای خود را در راه دنیا به کار برد در این صورت آدم‌کشی و غارت بیت‌المال را هم به عنوان حق خودش توجیه خواهد کرد. بنابراین علامه چنین افرادی را بی‌عقل‌ترین افراد می‌داند.

وی در ادامه بیان کرد: در روایت آمده که برخی گفتند معاویه خیلی باهوش است ولی حضرت علی(ع) فرمود این عقل نیست بلکه شیطنت و مکر است. بنابراین اگر عینک حرص و بخل و تکبر و خشم و شهوت بر چشم انسان زده شود در این صورت او با وجود عقل، قضاوت به خطا خواهد کرد زیرا عقل او سالم نیست، بنابراین اگر کسی صرفا دنبال مادیات و شهوات باشد در لسان قرآنی، عاقل نیست.

نقش تقوا در فهم عقلانی انسان

میرزایی تصریح کرد: از منظر علامه طباطبایی، مراد از عقل، ادراکی است که با سلامت فطرت برای انسان دست دهد. تقوا هم در اینجا خودش را نشان خواهد داد؛ قرآن فرموده خدا برای اهل تقوا فرقان و مخرج (راه خروج از بن‌بست) اعطا خواهد کرد؛ برخی می‌گویند برای برهان آوردن و استدلال عقلی که تابع یک منطق ذهنی است دینداری و بی‌دینی چه تاثیری دارد؟ ولی علامه فرموده است فرقش این است که در چنین افرادی غرایز و امیال، پوشش و حجابی در برابر او قرار می‌دهند و او نمی‌تواند حکم منطبق بر فطرت خود را داشته باشد یعنی منافع زودگذر و مصالح کوچک را بر مسئل بزرگ ترجیح می‌دهد و حیات آخرت خود را بر دنیا خواهد فروخت و به تعبیر خودمانی؛ «نقد را بچسب».

وی با تاکید بر اینکه علم هم دینی و غیر دینی دارد، اظهار کرد: برخی چون عقلانیتشان همراه سلامت فطرت نبود در تشخیص حق اشتباه کردند درست مانند قاضی‌ای که براساس پرونده دستکاری شده قضاوت کند و تقوا از منظر علامه، همان حالت تعادلی است تا انسان تحت تاثیر امیال و غرایز خود تصمیم نگیرد. علامه فرموده ما نمی‌گوییم تقوا مسیری برای فهم است بلکه تقوا کمک می‌کند انسان از مسیر سلامت فطرت خارج نشود و سلامت فطرت باعث می‌شود عقل هم درست حکم کند.

وی افزود: علامه فرموده است معارف حقه و علوم نافع برای کسی حاصل نمی‌شود مگر آنکه الگوی خود را اصلاح و فضایل ارزشمند انسانی را کسب کند و تقوا اخلاق پسندیده و علوم نافع و فضایل را در انسان حفظ می‌کند.

میرزایی با بیان اینکه علامه در المیزان به شبهات زیادی پاسخ داده است، افزود: از منظر ایشان در بین متاخرین برخی دانشمندان، حس‌گرا هستند لذا حجیت عقل را نمی‌پذیرند، اینها تنها معیار ارزیابی بین واقعیت و غیر آن را در حس می‌دانند و می‌گویند عقل اشتباهات زیادی دارد همچنین مدعی هستند که احکام عقل، کلی هستند ولی حس در امور جزئی می‌تواند ورود پیدا کند پس عقل، حجیت ندارد.

پاسخ علامه به حس‌گرایان

وی گفت: جواب علامه این است؛ معیارهایی که اینها آورده‌اند خودش گزاره‌های عقلی است؛ اینکه گفتند عقل در بسیاری از موارد خطا می‌کند خودش یک حکم عقلی است پس از مقدمات عقلی استفاده می‌کنند تا بگویند عقل ناکارآمد است و حجیت ندارد و این خطاست. دلیل دیگر علامه این است که می‌گویند در عقل خطا زیاد است، مگر در حس خطا نداریم، مثلا آیا پدیده سراب اشتباه حسی نیست؟ 

میرزایی بیان کرد: جواب دیگر علامه این است که حتی در علوم حسی هم برای ارزیابی صحت و سقم چیزی نیازمند عقل هستیم، مثلا ما با حس خودمان تندی فلفل را حس می‌کنیم و وقتی چندبار خوردیم نتیجه می‌گیریم که تندی، اثر دائمی فلفل است و این حکم، خودش عقلی است نه حسی.

وی ادامه داد: جواب دیگر علامه این است که شما علوم حسی را به وسیله تجربه تعیین می‌کنید مثلا جوشش آب در صد درجه با ابزار تجربه انجام می‌شود ولی نتیجه‌گیری آن با عقل است از این رو از منظر علامه، برای اینکه ما در علوم پیشرفت کنیم عقل باید یکسری گزاره‌های کلی در اختیار ما قرار دهد.

میرزایی تاکید کرد: علامه فرموده است انسان قوه‌ای به نام عقل دارد که وظیفه آن تشخیص حق و باطل است؛ حال آیا ممکن است چنین ابزاری به انسان داده شود ولی بگویند این عقل، حجیت ندارد و یا در بسیاری از احکام خودش دچار اشتباه می‌شود؟ آیا چنین موضوعی قابل پذیرش است؟

رد عقاید اخباریون

این کارشناس افزود: علامه معتقد است که اخباریون عقل را در فهم دین کنار گذاشتند و سراغ اخبار رفتند و مستمسک آنها هم برخی روایات است ولی علامه پاسخ داده است که شما دو روایت آوردید که فرموده به عقل تکیه نکنید و صدها روایت دیگر برای تکیه کردن به عقل و تایید آن را نفی می‌کنید؟ از دید ایشان یکی دو روایت نافی تکیه بر عقل، برای آن بوده که جریان قیاس و ابوحنیفه مسدود شود از این رو روایات زیادی در نفی قیاس داریم.

وی تاکید کرد: قیاس دو نوع است، قیاس در منطق و فقه و منظور روایت عدم قیاس فقهی است نه منطقی، اولین قیاس غلط در تاریخ را شیطان کرد ولی مراد امام از نفی قیاس در این روایات، قیاسات فقهی است. 

انتهای پیام
captcha