سعید بیابانکی، شاعر و پژوهشگر ادبی در هفتمین برنامه «چشمه حکمت» که از سوی ایکنا به مناسبت ماه مبارک رمضان تهیه شده، با عرض ارادت به عزیزان روزهدار و امید به آنکه طاعات و عبادات تمامی مردمان مسلمان در ماه صیام مورد رضای حضرت حق تعالی قرار گرفته باشد گفت: در این گفتار بناست تا به اختصار در باب «ایمان» در بطن و متنِ ادبیات عرفانی ایرانزمین سخن بگوییم.
وی در ادامه با اشاره به آنکه در کتاب «کشفالمحجوب» اینگونه آمده است که «ایمان از روی لغت، تصدیق باشد و مردمان را اندر اثبات حکم آن در شریعت سخن بسیار است» افزود: در کتاب «شرح التعرف» آمده «مراد از ایمان، خویشتن سپردن است و چون دل را از غیر او مسلم کند و به وی سپارد، «ایمان قلب» حاصل آمد؛ و آن نبود مگر تصدیق. و چون زبان را از غیر او مسلم کند و به او سپارد، «ایمان زبان» نیز حاصل آمد. و چون جوارح را مسلم کند و به خدمت او مشغول گرداند و از خدمت غیر او مبرا نماید، «ایمان جوارح» نیز حاصل آمد.»
به گفته این منتقد ادبی؛ در کتاب «تمهیدات» درباره ایمان آمده، «ایمان، فعل دل و نعمت باطن است. چون ایمان به خدا و پیغامبران و فرشتگان و کتابهای او بهروز قیامت و آنچه بدین ماند.»
بیابانکی سخنان خود در باب «ایمان» در آثار ادبیات عرفانی و معنوی را با خواندن ابیاتی از مثنوی معنوی و دیوان شمس هر دو از آثار گرانسنگ مولانا به پایان برد.
چونکه ایمان برده باشی زندهای
چونکه با ایمان روی پایندهای
کفر و ایمان هر دو خود درمان اوست
کوست مغز و کفر و دین او را دو پوست
تازه کن ایمان نه از گفت زبان
ای هوا را تازه کرده در نهان
تا هوا تازهست ایمان تازه نیست
کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست
در دیوان شمس مولانا اینگونه به ایمان نگریسته:
جان من و جانان من، کفر من و ایمان من
سلطان سلطانان من، چیزی بده درویش را
تا آمدی اندر در برم، شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من، وی روی تو ایمان من
انتهای پیام