کد خبر: 4146779
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۰
حجت‌الاسلام شبیری زنجانی تشریح کرد:

چرا فتوای آیت‌الله سیدموسی شبیری زنجانی درباره فطریه با سایر فقها تفاوت دارد؟

حجت‌الاسلام سید محمدجواد شبیری زنجانی با بیان اینکه در بحث اندازه‌گیری‌های فقهی ابهام بسیاری وجود دارد که باید رفع شود، گفت: محاسبات آیت‌الله العظمی شبیری بر مبنای محاسبات والتر هینتس است که براساس گندم متوسط حساب می‌شود؛ یعنی یک صاع آن 3 کیلو و 600 گرم است یا ایشان مد را 900 گرم در نظر می‌گیرند و علت تفاوت فتاوای ایشان به سبب مبنای محاسباتی والتر هینتس است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدجواد شبیری زنجانی، استاد درس خارج حوزه قم، در نشست علمی «درآمدی بر جنس و مقدار زکات فطریه»، که از سوی مدرسه فقهی امام باقر(ع) در قم برگزار شد، به ایراد سخنانی پرداخت که متن آن به شرح زیر است:

بحث ما دو محور دارد؛ یکی جنس زکات فطره و دیگری مقدار آن؛ اصل بحث که در ماه رمضان امسال بروز بسیاری داشت از آنجا ناشی شده است که فتوای آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی در این زمینه تفاوت زیادی با سایر مراجع و فقها دارد. معمولاً آقایان پرداخت نان برای زکات فطره را جایز می‌دانند، ولی اخیراً حاج آقای والد ما جایز نمی‌دانستند. همچنین در مقدار، فقها معمولاً سه کیلو در نظر می‌گیرند، ولی ایشان در مورد گندم سه کیلو و 600 گرم را لحاظ می‌کنند.

اینکه تفاوت این دو حکم از کجا ناشی می‌شود یا می‌توان نان را به عنوان زکات فطره بدهیم، بحثی قدیمی است و شافعی و ابوحنیفه در این زمینه اختلافاتی داشتند و در خلاف شیخ طوسی هم آمده است و تا قبل از ابن ادریس، فتوای صریحی در مورد کفایت نان نداریم. شیخ طوسی، نان را به عنوان قیمت کافی می‌د‌اند نه به عنوان اصل زکات.

اولین فردی که می‌گوید نان را می‌توان به عنوان زکات پرداخت ابن ادریس بود. در معتبر هم تصریح می‌کند که نان اصل نیست و از باب قیمت می‌تواند پرداخت شود. علامه حلی هم در کتبش فتاوای مختلفی دارد؛ در یکسری کتب نان را به عنوان قیمت و در مختلف، منتهی المطلب، نان را به عنوان قیمت تعیین کرده است. اولین کسی که در این زمینه بحث استدلالی دارد مرحوم محقق در معتبر است. شبیه بحث نان در مورد آرد هم هست؛ گرچه اولین بار ابن شجاع می‌گوید آرد اصل است و نان به عنوان قیمت پرداخت می‌شود. مرحوم محقق حلی هم در مورد نان بحث کرده و استدلال‌های عامه و خاصه را آورده و در مورد نان همین استدلال‌ها را از جمله از ابوحنیفه آورده است.

نظر صاحب تذکره

بعد از آن در مختلف و تذکره هم بحث شده و صاحب تذکره پذیرفته است که نان می‌تواند به عنوان اصل زکات فطره پرداخته شود؛ ایشان می‌گوید اگر گندم را به عنوان زکات فطره بدهیم فرد می‌تواند آن را نگهداری کند و بعد بخورد و مقداری که به فقیر داده می‌شود 4 کیلو است و با کفاره که مد طعام یعنی یک‌چهارم صاع است تفاوت دارد. مرحوم علامه حلی اشکال کرده است که من نفهمیدم چرا چنین اشکالی دارد؛ او گفته است: غایت ذاتیه حاصل است به امر عرضی، اعتباری نیست؛ یعنی به سبب تفاوتی که بین فایده گندم و نان وجود دارد و نص هم مبتنی بر گندم است ما زمانی می‌توانیم از گندم عدول کنیم که نان هم خواص گندم را داشته باشد. بنابراین بین عرض و ذات فرق وجود دارد.

علامه در مختلف بحث را متفاوت دنبال و تأکید می‌کند که از کفایت گندم نمی‌توان بر کفایت نان استدلال کرد چون فایده این دو  مختلف است. نکته‌ای که به ذهن بنده می‌رسد این است که ولو از گندم، نان تهیه می‌شود، ولی همیشه این‌طور نیست؛ یعنی گندم می‌تواند برای حلیم و سوپ و... هم کاربرد داشته باشد. بنابراین تا قبل از ابن ادیس حلی، کسی نان را برای زکات فطره کافی نمی‌دانست. معتبر هم نان را از باب قیمت جایز می‌داند و نه اصل برای پرداخت فطریه. در کلام محقق اردبیلی تعبیری هست که مسیر بحث را عوض کرده است؛ در قدیم فقها عمدتاً فطریه را مخصوص اجناس خاصی می‌دانستند که معمول آن 7 جنس است؛ از دوره محقق اردبیلی این بحث مطرح شد که فطریه، قوت غالب است و اختصاص به جنس خاصی ندارد؛ وی می‌گوید که اگر ما قائل به اجناس مخصوصی باشیم، نان از نظر قیمت و اصل کفایت نمی‌کند، چون چیزی برای قیمت کافی است که در هم و نقد باشد.

ملازمه میان نان و قوت غالب وجود ندارد

عمده فقها تصور می‌کنند که اگر قائل به کفایت قوت غالب در زکات فطره باشیم، لازمه‌اش این است که نان هم کفایت کند، در حالی که این دو ملازمه ندارند و درست نیست؛ احمدبن جنبل گفته است مقدار زکات فطره، صاع است و صاع، پیمانه و کیل است و نان مکیل نیست و بین نان و آرد تفاوت وجود دارد. همچنین اندازه‌گیری نان با حجم نیست؛ یعنی یا عددی و با وزنی بوده است. نان چون کیل نیست، اگر به قوت غالب قائل باشیم، باز باید چیزی قوت غالب باشد که بتوان آن را پیمانه کرد نه اینکه آن کالا تعدادی و کیلویی فروخته شود.

یکسری مباحث در کفاره هم شبیه با این مباحث وجود دارد و افضل کفاره نان بیان شده است که روایاتی هم در این باره وجود دارد، ولی بزرگان درست نفهمیده‌اند که الان قصد ورود نداریم، ولی نتیجه اینکه نان از نظر قیمت و اصل نباید در فطریه لحاظ شود؛ روایت داریم که آرد را می‌توان به جای گندم داد. البته عمدتاً آن را از باب قیمت می‌دانند، ولی آقای خویی آن را از باب اصل جایز می‌داند. برخی آقایان می‌گویند که کیل اماره بر اصل است، ولی درست نیست؛ آقای منتظری مطرح کرده که اصل کیل، وزن است، ولی بدون دلیل مطلق است.

تفاوت فطریه در فتوای آیت‌الله شبیری

تعبیر آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی این است که فطریه از گندم 3 کیلو و 600 است؛ یعنی قید گندم را دارند، زیرا گندم از جو سنگین‌تر است و اگر همه را یک صاع بدانیم، وزن‌های مختلفی دارند. همچنین بحث کیل و وزن در فقه مهم است و خلطی در کلمات آقایان اعم از عامه و خاصه مشاهده می‌شود؛ مثلاً ابن قدامه در مغنیه گفته است صاع را که اندازه گرفته‌اند برای گندم متوسط است. وی در غسل هم بیان کرده که برای غسل یک صاع آب کافی است، در حالی که یک صاع آب از گندم سنگین‌تر است. مالک و اصولاً اهالی مدینه، صاع را 5 رتل و یک‌سوم از گندم در نظر می‌گرفتند، ولی قطعاً همین مقدار برای آب خیلی بیشتر خواهد شد و فقهای ما مرتکب این اشتباه شده‌اند. البته در رساله ایشان بحث اندازه اشیاء بسیار فرق دارد.

صاحب جواهر در تعبیری بیان کرده که رفتار ائمه(ع) براساس علم عادی و نه عصمت بوده است. لذا از این نظر، این نوع حساب و کتاب‌ و ریاضی را بلد نبودند؛ البته ایشان قصد اهانت به ائمه(ع) را ندارند، بلکه تصورشان این بود که دانستن ریاضی نیازمند علم غیب است. این مطلب صاحب جواهر برای سردار کابلی سنگین بود؛ می‌گوید متوسل شدم و فردی درهمی برای من آورد که مربوط به دوره امام کاظم(ع) بود و سبب گشایش در این بحث شد. به همین دلیل محاسبات سردار کابلی درباره کر با محاسبات مشهور تفاوت زیادی دارد؛ فقها کر را 380 در نظر گرفته‌اند، ولی کابلی کمی بیش از 462 محاسبه کرده است؛ یعنی کر او 80 کیلو سنگین‌تر است؛ والد ما معتقد است که این محاسبه اشتباه است، زیرا سکه آن هم ساییدگی دارد و در طول زمان این ساییدگی تأثیر گذاشته است و نمی‌توان همه محاسبات را براساس درهمی که پیدا کرده‌ایم ملاک قرار دهیم.

حاج آقا به بنده امر فرمودند که این نوع محاسبات را با دقت دنبال کنم و بنده هم در یک ماه رمضان همه فعالیتم را در یکی از سال‌های دهه 70 بر این مسئله متمرکز کردم؛ در همان زمان کتابی از پرفسور والتر هینتس، ایران‌شناس آلمانی، به نام اوزان و مقیاس‌ها در اسلام منتشر شد و بنده آن را مطالعه کردم و کتاب سرداب کابلی و العقد المنیر را هم در دست داشتم.

نکته‌ای در کتاب والتر  هینتس آمده که می‌گوید کلمه درهم و دینار مشترک لفظی بین دو چیز یکی مسکوک خاص و دیگری وزن خاص است؛ او کر را 485 کیلو یعنی از سردار کابلی بیشتر می‌داند. بنده این موضوع را از طریق سکه‌های ایران باستان که الان در موزه‌ها موجود است دنبال کردم و به این نتیجه رسیدم که وزن سکه‌ها خیلی با هم فرق دارند و متوسط آنها را که حساب کردم شبیه حساب و کتاب مرحوم کابلی است.

سنجه‌المیزان‌هایی در آمریکا

در قدیم سنجة‌المیزان‌هایی وجود داشت که در درون شیشه نگهداری می‌شود و وزن را با آن سنجه می‌کردند؛ الان برخی از آنها در موزه‌های آمریکا نگهداری می‌شود و نماینده مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی که جلسه‌ای با بنده داشت می‌گفت براساس این سنجه‌ها میزان محاسبات آیت‌الله شبیری که در رساله بیان شده بسیار دقیق است و تا دو رقم اعشار دقت هم لحاظ شده است. از مهمترین مشکلات ما در محاسبات فقهی، محاسبه دقیق میزان درهم است و از این مشکل‌تر آن است که تشویش عجیبی بین کیل و وزن در کلمات لغویون وجود دارد. بنده در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که «رتل» مشترک لفظی است؛ یعنی هم پیمانه و هم وزن مشخصی بوده و بی‌توجهی به همین مسئله سبب شده است تا مشکلاتی ایجاد شود.

در کتب عامه بحثی قدیمی درباره صاع پیامبر(ص) داریم؛ مالک آن را 5 رتل و یک‌سوم و ابوحنیفه آن را 8 رتل می‌دانست. همچنین عمده فطریه‌ای که در مدینه در دوره مالک داده می‌شد خرما بود نه گندم. بنابراین محاسبات رتل خودش منشأ یکسری از همین تشویش‌‎هاست و باید از هم جدا شوند. وقتی رتل را هم کیل و هم وزن بدانیم، باید در روایات دقت کنیم که کجا مراد از رتل، وزن و در کجا کیل است. مثلاً روایتی در کافی، کر آب را 1200 رتل(لیتر) قرار داده است. 

نقاط ابهام در اوزان فقهی

در بحث اندازه‌گیری‌های فقهی ابهام زیادی وجود دارد که باید حل شود؛ البته در منابع ما اطلاعات بسیاری وجود دارد، ولی باید با دقت آن را بررسی کنیم. البته یکسری مسائل برای ما روشن و مسلم است؛ مثلاً صاع، 7 مد و 9 رتل بغدادی و 6 رتل مدنی است، ولی اندازه‌گیری به اندازه‌های امروزی نیازمند دقت است. البته محاسبات آیت‌الله شبیری بر مبنای محاسبات والتر هینتس است که براساس گندم متوسط است که یک صاع آن 3 کیلو و 600 گرم است. به همین دلیل بین فتوای حاج آقا در میزان مد و صاع تفاوت وجود دارد؛ فقها مد را 750 گرم و آیت‌الله شبیری آن را 900 گرم در نظر می‌گیرند.

انتهای پیام
captcha