به گزارش ایکنا، دومین شب مراسم سوگواری ایام محرم با سخنرانی سیدمجتبی حسینی با محوریت زیارت جامعه کبیره در دبیرستان صدیقین برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید.
«و بکم اخرجنا الله من الذل و فرج عنا غمرات الکروب و انقذنا من شفاجرف الهلکات و من النار» به وسیله شما خداوند ما را از ذلت بیرون آورد و از غبارهای هلاکتها آزاد کرد و ما را از لب پرتگاه افتادن در هلکات و از افتادن در آتش نجات داد.
قرآن میفرماید عزت برای خدا و رسول و مؤمنین است. از این طرف ما در تاریخ ادیان مؤمنین بسیاری داشتیم که عزتی نداشتند یا ائمهای داشتیم که در طول زندگی در زندان یا محاصره بودند. پس اینها کجا عزت داشتند؟ حقیقت این است که ما داریم اشتباه میکنیم. ما تصور میکنیم اگر مردم بگویند شما خیلی آدم خوبی هستی این عزت است و اگر مردم بگویند تو آدم خوبی نیستی ذلت است. ما خیال میکنیم اگر وضعیت مالی طرف خوب باشد یا ... نشانه عزت است.
حضرت در این بیان میفرمایند «و بکم اخرجنا الله من الذل» یعنی خدا به وسیله شما ما را از ذلت خارج کرد، گویی ما در وضعیت ذلت بودیم و به وسیله اهل بیت(ع) از ذلت خارج شدیم. اینطوری نگاه ما از ذلت و عزت بالاتر میرود. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) داریم که فرمودند در ولایت ما نیستی مگر اینکه اگر همه مردم گفتند تو آدم خوبی هستی فریب نخوری و اگر همه مردم گفتند تو آدم بدی هستی اندوهگین نشوی. ولایت که فقط با داد زدن نیست، ملاک دارد. اولین کسی که این ملاک را دارد خود امیرالمؤمنین(ع) است. تو چه ملاکی برایت مهم است؟ ملاک اینکه خودت را قبول داری یا قبول نداری چیست؟
البته در دنیای امروز ملاک همین است و دنبال این هستند نظر مردم را جلب کنند و آنها را جمع کنند ولی اگر میخواهی در ولایت اهل بیت(ع) قرار بگیری ملاک همان است که گفتم. در کنار این بحث، یک بحث لطیفی است و آن اینکه در روایت دیگری داریم عنوان نامه عمل شخص این است که مردم درباره او چه میگویند. این را چکار کنیم؟ چطور این دو روایت را با هم جمع کنیم؟ شما از یک طرف میگویی به حرف مردم کار نداشته باش ولی از این طرف روایت میگوید عنوان نامه عمل انسان، حرف مردم است.
منظور این روایت دوم این است که مثلاً مردم میگویند فلانی عاشق اهل بیت(ع) است یا مسجدی است. این عنوان، عنوانی است که روز قیامت با آن محشور میشوی. پس ببین روز قیامت با کدام عنوان محشور میشوی. اگر خودت بخواهی برای خودت یک عنوان بگذاری، چه عنوانی میگذاری؟ اگر کسی بداخلاق است عنوان نامه عملش همین بداخلاقی است، اگر کسی مهربان است، اگر کسی سفرهدار است، اگر کسی اهل غیبت است، همینها عنوان نامه عملش قرار میگیرد و نامه اعمالش در آن طبقه قرار میگیرد.
پس عزت و ذلت به حرفهای ظاهری نیست و اگر حرفهای ظاهری ملاک باشد در تاریخ داریم که یزید به حضرت زینب(س) گفت دیدی خدا با شما چه کار کرد. فهم یزید را از عزت یاد نگیر، فهم حضرت زینب(س) را یاد بگیر که در پاسخ فرمود «ما رایت الا جمیلا». حضرت خودش را در شکست میدید ولی در ذلت نمیدید. پس مفهوم عزت و ذلت را درست در خودمان ایجاد کنیم و الا در اثر اشتباه مفهومی، مسیر اشتباه میرویم.
از این منظر مهمترین ذلت، ذلت شرک است. کسی که به خدا اعتقاد دارد یک پشتوانه دارد و حتی اگر عصبانی میشود یکی را دارد که عصبانیتش را به او بگوید و نهایتاً کفر میگوید. همین کفر گفتند نشان میدهد طرف به خدا اعتقاد دارد. اگر کسی به خدا اعتقاد نداشته باشد حتی در هنگام عصبانیت نمیداند به چه کسی فحش دهد! اصلا شخصیت هر کس تحت ارتباطی است که با مبدأ دارد. پس تو با اعتقاد به توحید از بیهویتی و بلاتکلیفی نجات پیدا کردی.
اساساً اهل بیت(ع) با ذلت مخالف بودند. کسی خدمت امام حسین(ع) رسید تا پولی از ایشان بگیرد، ایشان از پشت در به فقیر پول داد. پرسیدند چرا این کار را کردید؟ فرمودند میخواستم خجالت نکشد. در موردی دیگر کسی خدمت حضرت رسید و گفت همه اموالم را فروختم بدهیهایم را بدهم و دیگر هیچ چیز ندارم و فقط مقداری آبرو دارم که میخواهم به تو بفروشم و حضرت نیز در عین حفظ آبرو، خواسته ایشان را برآورده کرد. دیشب گفتم که حضرت در روز عاشورا فرمودند هرگز زیر بار ذلت نمیروم و خدا و رسول(ص) این ذلت را از ما نمیپذیرند.
در روایت داریم درخواست کردن از مردم نوعی ذلت است. البته اینکه انسانها از همدیگر چیزی بگیرند قرض است، ذلت نیست ولی در برخی گرفتنها و دادنها داری خودت را میدهی. متأسفانه دنیای امروز ارزشی برای شخص و شخصیت و عزت تو قائل نیست. در دنیای امروز تو مهرهای هستی که میخواهی میان دیگر مهرهها موفق باشی و همه راههای موفقیت را پیش روی تو میگذارند ولو عزتت را از بین ببرند.
انتهای پیام