به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محسن قنبرینیک، استادیار ارتباطات دانشگاه معارف اسلامی، 5 مهرماه در نشست علمی «بررسی ریشههای بیحجابی در جوامع مدرن و ایران» که توسط انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی و آکادمی اخلاقپژوهی روشمند برگزار شد، با اشاره به آیه 36 سوره مبارکه احزاب «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا»، گفت: حجاب یکی از چالشهای اساسی جامعه ما در این چند سال اخیر بوده است و به صورت متعدد مقاله و نشست و سخنرانی ارائه شده است؛ حجاب پدیده مجزا از سایر پدیدههای فرهنگی و اجتماعی نیست و برای رصد علل باید نگاه جامع داشته باشیم و نمیتوان «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» باشیم؛ آنچه در لایحه عفاف و حجاب قرار است به مرحله آزمون برسد، برخی از ابعاد فرهنگی و اجتماعی را مغفول گذاشته است لذا آشفتگیهایی ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: ما وقتی نظام جمهوری اسلامی را برپا کردهایم، باید بدانیم اگر در این نظم اجتماعی، اخلال ایجاد شود مقداری از آن به خاطر عدم تعریف و تبیین درست این نظم است و اگر تبیین هم درست انجام شده باشد، بخشی از ساختار تکالیف خود را به درستی انجام نداده یا قانونگذار در جایی غفلت و کوتاهی کرده است یا سیاستگذار و یا مجری غافل بوده است و اگر نگاه نظام اجتماعی بخواهیم داشته باشیم، باید کمترین سهم را به مخاطب خود یعنی بدحجاب بدهیم.
قنبرینیک با بیان اینکه این بدحجاب ممکن است کمترین شناخت را نسبت به حجاب داشته باشد، گفت: عمدتاً پژوهشها به نوعی دوگانگی و تقابل رفتار افراد جامعه را به تصویر کشیده و دوقطبی ایجاد میکنند؛ مثلاً یک بخش از جامعه را به غربگرایی و انقلابی و یا دیندار و ضعف دین تقسیم میکنیم؛ مباحثی چون کمبود و افراط محبت و ... هم در برخی پژوهشها ذکر شده است. همچنین دستهای از تحقیقات اشاره به عواملی دارند که کلی و به نوعی روشن است مانند عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ...؛ در حوزه فرهنگی گفته میشود جامعهپذیری ما ضعیف است یا انتقال میراث اجتماعی و فرهنگی در ما ضعیف است و یا رسانهها فراگیر شده است. در حوزه اجتماعی هم میگوییم تعلق افراد نسبت به هنجارها کمتر شده و بحرانهای اجتماعی و نظام طبقاتی در کشور ایجاد شده است.
استادیار ارتباطات و تبلیغ فرهنگی دانشگاه معارف اسلامی با اشاره به علل بیحجابی از منظر فرهنگی، تصریح کرد: بنده بیحجابی را یک پدیده فرهنگی تلقی میکنم؛ هر عنصر فرهنگی حداقل دارای 4 لایه است؛ فرهنگ شامل دستهای از ارزشها، کنشها، هنجارها و رفتارها است و حجاب باید در ذیل این چهارگانه تعریف واضح و شفافی بشود یعنی ببینیم حجاب چه مبنا و پشتوانهای دارد یعنی آیا در لایه باور تعریف میشود یا یک هنجار و ارزش فرهنگی است؟
عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه ادامه داد: باورها، سطح نهادینهشده فرهنگ جامعه است و در فرهنگ اسلامی، حجاب خودش تابعی از یک باور است نه اینکه ذیل هنجارها تعریف شود؛ ما ابتدا انسان توحیدی را تعریف میکنیم سپس برای او یکسری خصوصیات و ویژگی قائل هستیم. در تقسیم دیگر، حجاب را یک ارزش اجتماعی و دینی قلمداد میکنند. در تعریف ارزش گفته میشود ارزش چیزی است که تصور ذهنی اکثر افراد جامعه و آرمان و مطلوب جامعه و درونی است. اولین سؤال ما این است که ما چه تعریفی از حجاب بیان و ارائه کردهایم؟ غیر از تعریف شرعی که در رسالهها آمده و گاهی مبنای قانونگذاری است و در لایحه اخیر هم حجاب را از عفاف جدا کرده و تعریف پوشش را برای آن قرار داده است. پس یکی از دلایل بیحجابی عدم تعریف درست به عنوان یک ارزش است.
وی افزود: اگر مخاطب به شناخت درست و صحیح و تصویر ذهنی خوب از یک هنجار رسید منتظر است تا قاعده عملی و باید و نباید آن ارزش را هم تعیین کنیم؛ گرچه به صورت کلی هنجارهایی در حوزه حجاب از گذشته تاریخی و دینی وجود داشته و دارد ولی این هنجارها تجمیع و یکدست نشده است و در یک قالب نظام فرهنگی منسجم و مقبول جامعه قرار نگرفته است لذا دینداران قواعد هنجاری خود را مبنای امر به معروف و نهی از منکر قرار میدهند و دسته دیگر هم هنجارهای دیگری را که مقداری با هنجار دینی و شرعی متفاوت است، تعریف میکنند و آن را حجاب میدانند.
استادیار ارتباطات و تبلیغ فرهنگی دانشگاه معارف اسلامی با بیان اینکه نباید اینقدر هنجار متضاد و متعارض در بحث حجاب باشد، تصریح کرد: وقتی برای لایه ارزش و هنجار فکر مناسبی صورت نگرفت و هنجار متناسب با مخاطبان متنوع تعریف نشود، در این صورت رفتارهای متعارض نسبت به یک عمل را شاهد خواهیم بود و اگر قرار است برای حجاب به عنوان یک پدیده فرهنگی راهکار بدهیم، صرفاً نباید سراغ نمادهای بیرونی برویم زیرا علت اصلی در لایههای زیرین است.
عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه با بیان اینکه اگر بدحجابی را یک کنش ارتباطی بدانیم یعنی این کنش معنادار است و این معنا را به مخاطب منتقل میکند، افزود: حجاب یک نماد و کنش معنادار از نظام فرهنگی و اعتقادی حاکم بر این جامعه است؛ بخشی از جامعه ما آن پوشش و لباس و انتقال معنا را نادیده گرفته و به نمادهای دیگری رو آوردهاند. بخش عمده مخاطب امروز ما با ابزارهایی که ما به وسیله آن تبلیغ میکنم بیگانه است یعنی مثلاً فرد ممکن است در مجالس مذهبی ما و مسجد و هیئت و پای تلویزیون حضور ندارد لذا باید ابزار مناسب انتخاب شود. همچنین سهم خانواده و مدرسه و دانشگاه و .. در حجاب کمرنگ شده است و بازار و محیط اجتماعی و گروه همسالان نقش بیشتری ایفا میکنند.
قنبری نیک در جمعبندی مطالب خود گفت: اگر بخواهیم عوامل بیحجابی را در ایران بیان کنیم به طور کلی مهمترین عوامل آن داخلی است؛ در حوزه فرهنگ، تصویری روشن به عنوان یک ارزش اجتماعی از حجاب نداریم. ما هنجار متناسب با ارزش حجاب را نداریم همچنین ضمانتهای قانونی، شرعی و حتی اجتماعی وجود ندارد و نظارتها کم شده است. در بخش ارتباطات هم با ضعف در 4 رکن مواجهیم که بیان شد. یعنی گوینده و مبلغ حجاب یا متخصص نیست و یا اگر متخصص است متعهد نیست و متون پیامی ما هم عرفی و وسیع و ابزارها هم کمکارکرد و بیکارکرد هستند و مهمترین عامل هم این است که مخاطبشناسی درستی برای این ارزش اجتماعی نداریم.
انتهای پیام