کد خبر: 4195015
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
در صحبت قرآن/ 316

قصه اصحاب فیل و عاقبت آنها

واقعه ابرهه در سال 570 میلادی رخ داده که آن را عام الفیل می‌خوانند و چون پیامبر اکرم(ص) در عام الفیل به دنیا آمده است بعضی این واقعه را طلایه ظهور پیامبر(ص) دانسته‌اند که براعت استهلال بر ظهور پیامبر حق و غلبه او بر باطل است. 

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و شانزدهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «قصه اصحاب فیل» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾
تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾ 
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾( فیل) 

آیا ندیدی که پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد(1) آیا کید و مکر ایشان را تباه نساخت(2) و خیل مرغان ابابیل را بر هلاک آنان نفرستاد(3) تا ایشان را با گدازه‌های دوزخی ستگباران کردند(4) و جمله را چه علفی جویده در هم شکستند(5) 

داستان اصحاب فیل چنانکه در تفاسیر عامه و خاصه آمده است به اختصار چنین است: مردی به نام ابرهه که لشکریان و ساز و برگ فراوان داشت در عربستان قصد خانه کعبه کرد بدین نیت که آن خانه را ویران کند اما در دل‌ نگرانیها و تشویش‌ها داشت از اینکه مبادا حمله به این خانه مقدس بلایی بر او نازل کند. پس با لشکریان نیرومند و فیل‌های بسیار در نزدیکی مکه خیمه زد تا در این اقدام بیندیشد و در دل با خود می‌گفت که اگر بزرگان این شهر بیاند و شفاعت کنند از این حمله منصرف خواهم شد. از آن طرف مردم مکه از این خطر با خبر شده بودند و تاب مقابله نداشتند و سخت نگران بودند.

در این میان عبدالمطلب گفت که من به نزد پادشاه می‌روم تا از او تقاضایی کنم. ابرهه گفته است: «وقتی از دور چشمم بر عبدالمطلب افتاد چنان بزرگ و محتشم در نظرم جلوه کرد که با خود گفتم این مرد هر تقاضایی داشته باشد برآورده خواهم کرد اما وقتی نزدیک آمد و گفت آمده‌ام تا از تو تقاضا کنم شتران مرا در حوالی مکه از تعرض معاف داری، ناگهان همه هیبت و احتشام عبدالمطلب از دیده‌ام محو شد و او را مردی حقیر یافتم زیرا منتظر بودم تقاضایی بزرگ که همان انصراف از حمله به خانه کعبه است داشته باشد» این احساس ابرهه چندان قوی بود که بالاخره از عبدالمطلب پرسید: تو چگونه در حالی که بزرگترین معبد شما در خطر است تنها به حفظ شتران خود می‌اندیشی؟ عبدالمطلب گفت: «همانا که خانه کعبه را صاحبی است که خود از آن حفاظت خواهد کرد و من تنها صاحب شتران هستم» بعد از این گفتگو ابرهه عزم بر حمله کرد اما چنانکه معروف است در راه پرندگان بسیاری که قرآن آنها را ابابیل خوانده است با سنگ‌ریزه‌هایی که در منقار داشتند به لشکر ابرهه و فیلها و ساز و برگ او حمله کردند و آنها را به صورت علفهای خشک نیم‌جویده نقش زمین ساختند.

خداوند در این سوره با اشاره به این واقعه رسول خود و همه مومنان را در همه زمان‌ها قوت قلب می‌دهد که بدانند دست خداوند بر فراز همه دست‌هاست و کسی بی‌مشیّت او در جهان کاری نمی‌تواند کرد بنابراین مومنان باید ایمان داشته باشند که اگر بر خدا توکل کنند و سعی و کوشش خود به جای آرند خداوند یار آنها خواهد بود و ایشان را از کید دشمنان خواهد رهانید. 

واقعه ابرهه در سال 570 میلادی رخ داده که آن را عام الفیل می‌خوانند و چون پیامبر اکرم(ص) در عام الفیل به دنیا آمده است بعضی این واقعه را طلایه ظهور پیامبر(ص) دانسته‌اند که برائت استهلال بر ظهور پیامبر حق و غلبه او بر باطل است. 

بعضی توجیهات علمی نیز از این واقعه کرده‌اند از جمله آنکه ابابیل جمع آبله است و لشکر ابرهه به بیماری آبله هلاک شده‌اند. به نظر نگارنده داستا‌ن‌های قرآن رمزی است و بیش از توجیهات علمی نیاز به رمز‌‌گشایی دارد که بدان اشاره شد.

 

انتهای پیام
captcha