کد خبر: 4193210
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۶
در صحبت قرآن/ 311

فرشتگان نجواهای ما را می‌شنوند و می‌نویسند

ما در این عالم تنها نیستیم و خداوند فرشتگانی را قرین زندگی ما کرده است و هم هر لحظه ما را یادآوری می‌کند که مراقب آنچه می‌گوییم و می‌کنیم باشیم.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و یازدهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «فرشتگان نجواهای ما را می‌شنوند و می‌نویسند» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
 
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿زخرف۸۰﴾
 
آیا مردمان گمان برند که ما آنچه را که پنهان در ضمیر خود می‌گویند و آنچه را آهسته در گوش هم نجوا می‌کنند نمی‌شنویم؟ بلی، می‌شنویم و رسولان ما از فرشتگان نزد ایشان حاضرند و همان دم هر آنچه گویند می‌نویسند(80). 
 
در روایت‌های منسوب به ابوسعید ابوالخیر آمده است که روزی شعر زیر را در مجلسی فرو خواند و پرسید که این شعر به کدام آیت الهی اشاره می‌کند: 
 
صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی
تا جمله مرا هستی یا عهد شکستی 
 
و چون هیچ کس پاسخ نداد خود آیت فوق را فروخواند. 
 
این آیت هم بشارت است بر اینکه ما در این عالم تنها نیستیم و خداوند فرشتگانی را قرین زندگی ما کرده است و هم هر لحظه ما را یادآوری می‌کند که مراقب آنچه می‌گوییم و می‌کنیم باشیم، زیرا کاتبانی هستند در کنار ما که آن را می‌نویسند و هیچ کس نمی‌تواند دعوی کند که: من از خدا سخن می‌گویم و برای خدا سخن می‌گویم و عهد خدا را نمی‌شکنم، و در عمل وکیل شیطان باشد و پرونده‌های او را دنبال کند.
 
زیرا علاوه بر فرشته که حقیقت را ثبت خواهد کرد خود شیطان نیز او را ریشخند خواهد نمود: 
 
خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش
همچو گل بر خرقه، رنگ می‌، مسلمانی بود؟ (حافظ) 
 
در ادبیات انگلیسی نیز شاعران شهودی اغلب با الهام از عارفان ایرانی از حضور فرشتگان کاتب خبر می‌دهند:
 
این ادهم، که خاندانش فزون باد
شبی از رویایی ژرف، که عالم صلح و سلام بود، بیدار شد 
و در نور مهتاب که اتاقش را
چون خرمنی از شکوفه‌های سفید سوسن نقره‌فام کرده بود
فرشته‌ای دید که در دفتری زرین کلماتی می‌نوشت.
آرامش ژرف اتاق ابن‌ادهم را گستاخ کرد و پرسید:
«چیست که در این دفتر می‌نویسی؟»
ادهم مشتاقانه پرسید: «آیا نام من هم در شمار آنان هست؟»
فرشته گفت: «نه، نامت را در این میان نمی‌بینم» 
ادهم، با صدای همچنان مشتاق اما آهسته‌تر، گفت: 
«پس نام مرا در شمار آنان بنگار که بندگان خدا را دوست دارند»
فرشته این بنوشت و ناپدید شد.
شب دیگر باز فرشته، با آن فروغ شکوهمند و بیدار کننده، پدیدار شد
و نام آنان را که از عشق خداوند سعادت ابد یافته بودند،
در طوماری طلایی به ابن‌ادهم نشان داد.
و ادهم با حیرت و شعف دید که نامش سرآغاز نامهاست.
 
ابن‌ادهم همان ابراهیم ادهم صوفی مشهور است که تخت و دیهیم پادشاهی را رها کرد و در دامن درویشی گریخت و از پادشاهی عاریت به سلطنت حقیقی رسید و هم تخت و تاج و هم ملک و ثروت و هم نام و شهرتش بر جای ماند. 
 
پادشاهان جهان از بدرگی
بو نبردند از شراب زندگی
ور نه ادهم‌وار سرگردان و دنگ
ملک را بر هم زدندی بی‌درنگ (مثنوی)

 

انتهای پیام
captcha