کد خبر: 4195026
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۵
در صحبت قرآن/ 318

قیام شمع رسالت در تاریکی جهل

چون پیامبر(ص) چراغ شب ظلمانی عالم است باید که چون شمع، در شبستان عالم بایستد و روشنی بخشد و خطاب قرآن به همه مردمان این است که همگان در این شب تیره عالم برخیزند و به ذکر و تسبیح حق خود را از وسوسه شیطان برهانید.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و هجدهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «قیام شمع رسالت در تاریکی جهل» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿۱۷﴾
وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿۱۸﴾
فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۱۹﴾
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿۲۰﴾
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿۲۱﴾
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ ﴿۲۲﴾
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿۲۳﴾
أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ ﴿۲۴﴾
وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿۲۵﴾
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿۲۶﴾
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۲۷﴾( قلم)


يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾(مزمل) 

الا ای رسولی که در جامه(فکرت و خاموشی) خفته‌ای(1)‌، هان شب را نماز و طاعت خدا برخیز مگر اندکی(2). 

عارفان باز بنا بر سنت خویش هم تفسیر باطنی بر آیات کرده‌اند و هم آن را به همه انسانها تعمیم داده‌اند. تفسیر بدیع مولانا را بشنویم: 


خوان مُزمل نبی را زان سبب
که برون آی از گلیم ای بوالهرب
سر مکش اندر گلیم و رخ مپوش
که جهان جسمی‌ست سرگردان تو هوش 
هین مشو پنهان ز ننگ مدعی
که تو داری شمع وحی شعشعی 
هین «قُمِ اللّیل» که شمعی ای هُمام
شمع دائم شب بود اندر قیام 
بی‌فروغت روز روشن هم شب است
بی‌پناهت شیر اسیر اَرنب است 
باش کشتیبان در این بحر صفا
که تو نوح ثانیی ای مصطفی (مثنوی) 

بدین تعبیر، چون پیامبر چراغ شب ظلمانی عالم است باید که چون شمع، در شبستان عالم بایستد و روشنی بخشد و خطاب آیه به همه مردمان این است که همگان در این شب تیره عالم برخیزند و به ذکر و تسبیح حق خود را از وسوسه شیطان برهانید، و با یکدیگر از عشق و شیدایی و حکمت و زیبایی سخت گویند که: 

چه خوش یک شب بکُشی هوا را
بخلوص خواهی ز خدا خدا را (الهی قمشه‌ای) 

محمد(ص) در پی این خطاب «قم فانذر» بیست و سه سال در شب ظلمانی جاهلیت که از آن به «لیل الالیل» یعنی شبی که از شب‌های تاریک طبیعت شب‌تر است تعبیر کرده‌اند، ایستاد و نورافشانی کرد و برای آنان که چشمی داشتند صبحی طلوع کرد که غروبی در پی نداشت. سعدی می‌فرماید: 

شب مردان خدا صبح جهان‌افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست 

البته تفسیرهای باطنی مغایر با تفسیر ظاهر آیه نیست زیرا آن نیز در جای خود درست است که آدمی باید بهره‌ای از شب را در معنی الهیت و آفرینش، تفکر و تدبّر کند و به یاد و ذکر خدا دل را صفا و جلا بخشد تا در هنگام روز بتواند با دیوهای درون و بیرون به نبرد برخیزد.

فضای شب و تاریکی فراگیر و سکوت و آرامش آن بهترین زمان برای تفکر و سیر در عالم درون و دریافت اشراقات باطنی است و عارفان گاه از این تفکر شبانه به شراب خوردن و راز و نیاز کردن با معشوق تعبیر کرده‌اند که آن نیز با فضای شب مناسب است و از این شباهت میان عشقبازی عاشقان خاکی و محفل شبانه میخواران تا کی با احوال عاشقان حضرت حق و زیبایی مطلق و شراب حکمت نوشیدن و با افلاکیان و کرّوبیان عالم بالا راز گفتن سود جسته‌اند تا تجربیات باطنی خود را بیان کنند.

روز در کسب هنر کوش که می‌خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد 
آن زمان وقت می‌ صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد (حافظ) 

برخیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند 
هر جا که دری بود به شب در بندند
الا در دوست را که شب باز کنند (احتمالا از ابوسعید ابوالخیر) 

چه موجود نازنینی است شب و چه نعمت بزرگی است این سایه فراگیر که نظامی به زلف زمین تشبیه کرده است. چه زمان زرینی است که در زیر نقره‌افشان رویایی ماه، آدمیان بنشینند و به خوبی و زیبایی و دانایی بیندیشند و با لیلای لیل آفرین عالم نجوا کنند و غصه دل بگویند و قصه عشق بشنوند. همتی باید کرد تا چنین بزمی مهیا شود.

انتهای پیام
captcha