کد خبر: 4230937
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۸
بخشعلی قنبری:

اصالت در نهج‌البلاغه با اخلاق است نه سیاست

دانشیار گروه فلسفه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است که اصالت در نهج‌البلاغه با اخلاق است نه سیاست و سیاست تابع اخلاق است یعنی حتی اگر مطالب اخلاقی کمتر از سیاسی باشد باز هم اخلاق بر سیاست حاکم است.

بخشعلی قنبری

به گزارش ایکنا، بخشعلی قنبری، دانشیار گروه فلسفه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی، 19 مرداد در نشست علمی «حوزه‌های اخلاق شفقت در نهج‌البلاغه» با بیان اینکه نهج‌البلاغه یکی از آثار سترگ اسلامی است و آنقدر توانمندی دارد که باید کاری کنیم تا جامعه بشری از آن استفاده کند، گفت: این کتاب علی‌الظاهر به عنوان کتاب سیاسی مشهور شده است و هر کسی با آن مواجه می‌شود فکر می‌کند باید نگاه سیاسی به آن داشته باشد در حالی در حوزه اخلاق حرف بسیاری برای گفتن دارد و اساسا می‌توان گفت که اصالت در نهج‌البلاغه با اخلاق است نه سیاست و سیاست تابع اخلاق است یعنی حتی اگر مطالب اخلاقی کمتر از سیاسی باشد باز هم اخلاق بر سیاست حاکم است.

وی با بیان اینکه اخلاق از مطالب بسیار مهم در نهج‌البلاغه است، افزود: اولا روان‌شناسی اخلاق در این کتاب مطرح است همچنین اخلاق هنجاری و فلسفه اخلاق و... هم بیان شده است و بنده یک ترم فلسفه اخلاق نهج‌البلاغه و اخلاق شفقت را توضیح داده‌ام. اخلاق به دو صورت قابل طرح است؛ اول اخلاق حداقلی و حداکثری و دوم اخلاق ابتدایی و ثانوی و اخلاق شفقت هم جزء اخلاق حداکثری است زیرا در اخلاق حداقلی همین که ظلم نکنیم و حقوق دیگران را رعایت کنیم و عدالت در برخورداری از حق خود داشته باشیم کافی است.  

دانشیار گروه فلسفه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه اخلاق شفقت فراتر است زیرا در این نوع اخلاق صرفا دنبال رعایت عدالت در حقوق نیستیم بلکه گذشت و ایثار و مهربانی و دلسوزی  مطرح است، اظهار کرد: مثلا فرض کنید یک فردی دنبال احیای حق خود است و ما حق او را به او می‌دهیم که این اخلاق عدالت است ولی گاهی ما غمخوار او می‌شویم و از جهت عاطفی هم از او حمایت می‌کنیم. اخلاق و حقوق دو مقوله جدا از هم هستند که هیچکدام را نمی‌توان جای دیگری نشاند و البته با هم مرتبط هستند. 

 

3 بال شفقت؛ عشق و عدل و احسان

قنبری اضافه کرد: عیسی و بودا و پیامبر اسلام(ص) و ... گفته‌اند عدالت مبنای خوبی برای اخلاق نیست زیرا عدالت را با قانون هم می‌توان اجرا کرد؛ مثل اینکه مردی در خانواده حقوق همسرش را ادا کند ولی برای او دلسوزی و مهربانی و ... نداشته باشد. بنابراین شفقت و غمخواری مطرح شده است و شفقت هم اخلاق گسترده است؛ اولین فرزند شفقت، عدالت است، دومین فرزند شفقت، احسان و سومین فرزند شفقت، عشق است لذا به شفقت به همین دلیل اخلاق حداکثری گویند. 

وی ادامه داد: اخلاق شفقت، عدالت را دارد یعنی من حقی از دیگری ضایع نمی‌کنم، احسان را هم دارد یعنی من علاوه بر اینکه حق فرد را به او می‌دهم چیزی اضافه‌تر هم می‌دهم (مثلا مالی اضافه بر حق کارگری یک فرد) و عشق هم دارد و در عشق نه تنها من دیگری را به عنوان یک شخص حساب می‌کنم بلکه همانطور که برای خود دلسوز هستم برای او هم دلسوز هستم. 

قنبری با بیان اینکه در نامه 31 نهج‌البلاغه در بخش انتهایی مطلبی درباره دوستان دارد، گفت: امام علی(ع) در این بخش دقیقا اخلاق شفقت را مطرح فرمودند؛ مثلا دو نفر با هم رابطه دوستی دارند و اگر بخواهند رابطه عادلانه باشد طبیعتا حق و حقوق همدیگر را نباید تباه کنند؛ به تعبیر دیگر اگر دو نفر با هم به رستوران بروند عدالت آن است که هر کسی سهم غذای خودش را بدهد ولی اگر یک‌نفر پول غذای دیگری را بدهد احسان کرده است. یا اگر رابطه بین دو نفر خراب شد اگر یکی سلام به دیگری ندهد و او هم سلام نکند از منظر اخلاق عدالت ایرادی ندارد ولی اخلاق شفقت می‌گوید اگر دوست تو به تو ظلم کرد رابطه را قطع نکن و بر او ببخش تا برگردد و این همان اخلاق شفقت است. 

استاد دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه اگر اخلاق شفقت در جامعه پیاده شود قطعا اخلاق عدالت هم محقق خواهد شد، تصریح کرد: شفقت در عربی به معنای ترسیدن است ولی چند نوع ترس داریم؛ یکبار ترس از طرف مقابل و خطرات اوست ولی گاهی ترس ناشی از آن است که فرد دوست ندارد آسیبی به دوستش برسد و از این بابت می‌ترسد و این همان شفقت است. امیرمؤمنان(ع) در نامه 31 خطاب به امام مجتبی(ع) فرموده است که وجدتک بعضی بل وجدتک جزئی؛ یعنی من تو را همه وجود خودم یافتم. 

قنبری اضافه کرد: اخلاق شفقت همدلی و همدردی دارد و همدلی یعنی کسی از منظر دیگری فکر و نگاه کند یا چنان درد دیگری را حس می‌کند که گویی درد خود او هست. به عنوان مثال وقتی می‌بینیم که کودکی به زمین می‌خورد همه سعی می‌کنیم او را از روی زمین بلند کنیم و دلمان می‌ریزد و این ریختن دل مشاهده‌گر تنها تصور نیست بلکه تصدیق و دردمندی است و همین شفقت نام دارد.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی گفت: حضرت علی(ع) وقتی می‌شنوند که در جامعه به کسی ظلم شده است اندوهناک و عصبانی شدند و این همان نشانه شفقت است؛ در نهج‌البلاغه می‌خوانیم: موسی(ع) در هنگام برخورد با ساحران احساس ترس نکرد بلکه از پیروزی نادانان و دولت‌های گمراه‌کننده بیم داشت لذا آیه مرتبط که فرموده است: لا تخف؛ ترس از فرعون نیست بلکه ترس ایشان ناشی از این بود که مردم به خاطر  سحر ساحران به طور کلی گمراه شوند و امید هدایت کاملا از بین برود. 

 

ویژگی‌های فرد مشفق

قنبری بیان کرد: شاخصه دستیابی به اخلاق شفقت که انسان را مشفق می‌سازد چند مورد است؛ امیرمؤمنان(ع) در نهج‌البلاغه اولین ویژگی انسان مشفق را خیرخواهی می‌دانند و لازمه خیرخواهی از خودگذشتگی و فراتررفتن از سود و لذت خود است. ویژگی دیگر انسان مشفق علم و معرفت است یعنی انسان باید بداند آیا خیرخواهی او در جای خود اثرگذار هست یا خیر؟ و ویژگی بعدی انسان مشفق هم تجربه همدلی و همدردی است یعنی کسی که می‌خواهد به دیگران شفقت نشان دهد باید به جایی برسد که درد دیگران را تجربه و لمس کند و با دیگران به گونه‌ای رفتار کند که او احساس کند همدل است.

قنبری بیان کرد: در مشاوره تاکید بر این است که در برابر ناراحتی مراجع، جبهه نگیرید بلکه همدلی کنید تا او به راحتی بتواند سخنانش را به ما بگوید و احساس همدردی و دلسوزی ما را درک کند. 

وی در مورد جایگاه ایثار در این بحث گفت: ایثار در مواقع ضروری رخ می‌دهد و پرکننده جای خالی عدالت است و اگر عدالت برقرار باشد نیازی به ایثار نیست اما شفقت در مواقع ضروری رخ نمی‌دهد زیرا شفقت در همه عرصه‌های زندگی فرد ساری و جاری است.  

انتهای پیام
captcha