در خبر است از مصطفی(علیهالسلام) که او گفت: هر که سوره «کورت» برخواند او را بود بیزار نامهای از آتش دوزخ و از عقوبات آن. 
 
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  
 
إِذَا الشَّمْسُ كُورَت، چون آفتاب را در نوردند و تاریک گردانند. 
 
سؤال: إِذَا الشَّمْسُ كُوَّرَتْ توقیت است موقت. این توقیت کجا است؟ جواب گفتهاند: موقت این توقیت ماتقدم است که: وَ وُجُوهُ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا  غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قتَرَةٌ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ و گفتهاند: این جواب سؤال کافران است که می پرسیدند که قیامت کی خواهد بود، خدای گفت: إِذَا الشَّمْسُ كورت و گفتهاند: موقت آنجا است که عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ و گفتهاند: معناه قیامت آنگه بود که آفتاب را در نوردند و تاریک کنند و در دریا او کنند.  
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ و چون ستارگان فرو ریزند.  
وَ إِذَا الجِبَالُ سُيِّرَتْ و چون کوهها را از جای برانند.  
وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطلت و چون اشتران آبستن را فرو گذارند و آن عزیزترین مال عرب بود آن روز از مشغولی که به خویشتن باشند همه را فرو گذارند.  
وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَتْ و چون رمیدگان را برانگیزند.  
وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجَّرت و چون دریاها را بر کنند و برجوشانند و آتشین کنند و دوزخ را بدان مدد کنند. این شش حال پیش از قیامت باشد.  
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوجَتْ و چون تنها را هم جفت کنند و قرین کنند نیکان را با حورالعین و بدان را با شیاطین و گفتهاند زُوجَتْ آن است که هر کس را با هم جنسی قرین کنند؛ بهشتی را با اهل بهشت و دوزخی را با اهل دوزخ قرین کنند.  
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ: و چون از زنده در خاک کرده بپرسند تا به چه جرم کشتند او را و آن آن بود که عرب در جاهلیت رسم داشتندی که چون ایشان را دختر آمدی او را زنده در خاک کردندی و خواندهاند و إِذا الْمَوْؤُدَةُ سَئلتْ بِأَى ذَنْبٍ قُتِلْتُ: چون او پرسد که به چه جرم کشتند مرا سؤال چرا گفت: وَإِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ موؤدة را سؤال کنند بعد ما که سوا مجرم را کنند و ظالم را نه مظلوم را؟ جواب گفتهاند: معناه واذا المؤودة سئل عنها الولدان مادر و پدر را بپرسند که چرا کشتید آن بی جرم را.  
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ: و چون نامهها را باز کنند و باز کرده فرا دستها دهند.  
وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ: و چون آسمان را باز برند.  
وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعرَتْ: و چون دوزخ را تمام بتاوند و تافته پدید آرند. وَ إِذَا الْجَنَّةُ ازْلِفَتْ و چون بهشت را نزدیک آرند یعنی اهل آن را نزدیک برند بدان.  
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرت بداند هر تنی آنچه کرده باشد و آنچه آورده باشد به قیامت.  
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّس: چنانستی که کافران گفتندی که این 
قرآن فرا بافته ساحر کذاب است. خدای گفت: فلا نه چنان است که ایشان گفتند: 
أُقْسِمُ بِالْخُنَّس: سوگند یاد کنم بدان فروشوندگان با پس شوندگان.  
 
گفتهاند آن همه ستارگاناند که به روز فرو شوند و ناپدید گردند؛ و گفتهاند آن خاص پنج ستارهاند بهرام و زحل و برجیس و عطارد و مشتری. این هر پنج به عکس روند.  
الجوار آن روندگان و آن ستارگانند که همه روز و همه شب میروند و لکن به روز از روشنایی آفتاب ناپدید شوند. الكنس: آن پنهانشوندگان.  
وَ اللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ: و سوگند بدان شب چون درآید و تاریک گردد جهان.  
وَ الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ: و سوگند به بامداد چون بدمد.  
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول کریم: سوگند بدینچه یاد کردیم که این قرآن گفتار خدای است مر رسول بزرگوار را سؤال، چرا گفت: که این قرآن قول رسول  بزرگوار است بعد ما که قرآن قول خدای است نه قول رسول؟ جواب گفتهاند: معناه لخطاب رسول کریم و گفتهاند: معناه لقرآن رسول کریم. 
ای خواندن این قرآن خواندن رسول کریم است.  
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مكين: خداوند نیرو است نزد خدای عرش شکهمند. گفتهاند مراد ازین جبرئیل است و گفتهاند محمد است. اگر  بر جبرئیلرانی خداوند قوت است قوتش تا بدانجا است که یک پر فرو کرد چهار شارستان لوط را از بن و بیخ برکند و بر هوا برد تا آنجا که اهل  آسمان آواز سگ و خروه ایشان بشنیدند. آنگه در گردانید آن را و به آب سیاه فرو برد و اگر بر مصطفی رانی خداوند قوت بود که هر پیغمبری را به چهل مرد قوت بود و پیغمبر ما را (علیهالسلام) به چهل پیغمبر قوت بود.  
مطاع ثم أمين فرمانبردار است آنجا - یعنی در ملکوت آسمان ـ و زنهار دار وحی خدای است عزوجل  
وَ مَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُون: و نیست یار شما - یعنی محمد - دیوانه.
 
وَ لَقَدْ رَاهُ بِالْأُفُقِ المُبین: بهدرستی که بدید او را ـ یعنی جبرئیل را به کناره جهان برترین هویدا و آن آن بود که مصطفی (علیهالسلام) هرگز جبرئیل را به تمامی هیئت وی ندیده بود در زمین. زیرا که هیئت و صورت جبرئیل بزرگتر از آن است که در مضیق افلاک گنجد. شب معراج چون مصطفی را به آسمان بردند و از هفتم آسمان برگذشت، صحرایی است آنجا، چندانکه هفت آسمان و هفت زمین در جنب آن چون حلقهای است در بیابانی، رسول جبرئیل را آنجا در تمامی خلقت او بدید. آن است که گفت: و لَقَدْ رَأه بالافق المُبين و گفتهاند مصطفی خدای را بدید آنگه که مصطفی به اعلی طرف عالم بود.  
وَ مَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِظنين: و نیست وی بر وحی متهم. و اگر بضنین خوانی به ضاد نیست او بر وحی بخیل که چیزی از آن باز گیرد.  
وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجیم نیست این قرآن گفتار دیوی نفریده و رانده. این جواب کافران است که گفتند این قرآن نه وحی است بر محمد لا بل که دیوی در میآموزد این را در وی. خدای گفت: این نه سخن دیو است، زیرا که در این قرآن توحید است و صدق و صواب است و از دیو این نیاید. 
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ: کجا میشوید و کجا میافتید از راه حق.  
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلعالَمينَ: نیست این قرآن مگر پندی مر جهانیان را.  
لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ: خاصه مر آن کس را از شما که خواهد که بر راه راست بیستد.  
وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ: و شما نخواهید هیچیز از خیر و شر مگر که خدای خواهد که شما خواهید در این آیت حجت است ما را بر آنکه نیکی و بدی همه به خواست خدای است آن خدایی که خداوند و مهتر و پروردگار همه جهان و جهانیان است و آنچه در این آیت آید از سؤال در هل اتی گفته آمد.
                      انتهای پیام