
به گزارش ایکنا، نشست «
بازخوانی عناصر هویت ایرانی در اندیشه علامه؛ تأملی بر گفتوگوی مرتضی مطهری و عبدالحسین زرینکوب» به موضوع تأملی بر تاریخ پرسش «
ما کیستیم؟» 9 اردیبهشت با حضور
علی مطهری؛ استاد دانشگاه تهران و
قاسم پورحسن؛ استاد دانشگاه
علامه طباطبایی برگزار شد.
قاسم پورحسن؛ استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، در سخنانی گفت: مرحوم عبدالحسین زرینکوب را نمیتوان فقط براساس آثار سال 1330 او قضاوت کنیم و باید همه آثار او را ملاحظه کنیم؛ گفتوگوهای شهید مطهری و مرحوم زرینکوب گفتوگوهای بسیار خوبی است؛ نشان میدهد رابطه فکری بین این دو فرد وجود داشته است؛ کتاب «دو قرن سکوت» سرمایه مرحوم زرین کوب است ولی شهید مطهری آن را نقد کرده و گفته است چرا شما اسلام و اعراب را یکی پنداشتهاید و البته زرینکوب هم پذیرفته است.
وی با بیان اینکه زرینکوب گفته است ایران با حفظ هویت خود اسلام را ایرانی کرد و هانری کربن هم تعبیر اسلام ایرانی را از زرینکوب گرفته است، افزود: شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل که بخشی از آن گفتوگوی شفاهی بین زرینکوب و مطهری است، میگوید اعرابی که تو(زرینکوب) آنان را مهاجم میدانی دنبال غنائم بودند و قصد نداشتند منابع فرهنگی و تمدنی سرزمینی ایران را از بین ببرند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه زرینکوب رفتار اعراب را با اسلام یکی گرفته است، افزود: این در حالی است که الجابری گفته است با وورد امویان باید از آنها به عنوان دولت عربی یاد کنیم نه اسلامی، زرینکوب گفته است اعرابی که وارد ایران شدند برای انتقام و اینکه بخواهند تحقیر کنند فلان کار را کردند ولی مطهری معتقد است که اعراب دنبال این مسائل نبودند.
وی با بیان اینکه زرینکوب با وجود اینکه محقق درجه یکی است ولی اشکالات مطهری را پذیرفته و مطهری هم برخی اشکالات وارده از طرف زرینکوب را پذیرفته است، اظهار کرد: مطهری معتقد است کتبی که از نظر اعراب، الحادی بود یعنی کتب زرتشتی را از بین بردند؛ البته شهید مطهری با صراحت به کتابسوزی در ایران تصریح ندارد. گفتوگوهای مطهری و زرینکوب کاملا علمی بوده و اگر آثار زرینکوب را منصفانه ببینیم او ادیب و مورخ است و تلاش زیادی کرده تا بعد از نوشتن دو قرن سکوت سراغ منابع برود و گزارشات ذکر شده در کتابش را بازسازی منبعی بکند.
نگاه زرینکوب و مطهری به ملیگرایی و اسلام
پورحسن با بیان اینکه کتابهای بامداد اسلام، کارنامه اسلام، تاریخ مردم ایران، روزگاران مردم ایران، از جمله کتب مرحوم زرینکوب است، گفت: این آثار نشان میدهد که زرینکوب از انتقادات شهید مطهری استقبال علمی کرده است؛ ما سه نوع ملیگرایی؛ باستانگرایانه، فرهنگی که تداوم فرهنگی در آن مطرح است و ملیگرایی تاریخ ایران داریم؛ زرینکوب معتقد است ایران با وجود همه تهاجمات، فرهنگ خود را حفظ کرد ولی مطهری معتقد است که اسلام به ایران غنا و حیات بخشید وگرنه ملیگرایی ما حفظ نشد و از اینجا راه خود را از زرینکوب کمی جدا کرده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: به نظر میرسد شهید مطهری غیرعامدانه، ایران قبل از اسلام را ناچیز میگیرد در حالی که برای زرینکوب ایران قبل از اسلام خیلی مهم است لذا این دو اندیشمند همسوییهایی دارند ولی در باب ایران قبل از اسلام با هم اختلاف دارند، در باب ایران هخامنشی و ساسانی و بعد از دهه 1330 هم اختلافات و همسوییهایی دارند.
داعیه جهانی اعراب برای اسلام
همچنین علی مطهری؛ فرزند شهید مطهری در این نشست گفت: آقای پورحسن از قول شهید مطهری گفتند که اعراب برای غنائم به ایران آمدند ولی این تعبیر درست نیست زیرا اعراب برای اسلام داعیه جهانی داشتند و بر این باور بودند که ما باید سایر بشریت را به اسلام دعوت کنیم.
وی افزود: سیاست آنان این بود که دولتهای ظالم را از بین ببرند و مردم را در انتخاب اسلام آزاد بگذارند و فقط با بتپرستی و عقاید ضد توحیدی مخالف بودند و با ادیان الهی تسامح و تساهل میکردند لذا اتباع سایر مذاهب در طول 300 _ 400 سال با انتخاب خود مسلمان شدند.
مطهری بیان کرد: امروز هم در ایران، آتشکده و کلیساها و معابد یهودیان و ... وجود دارد و کسی آن را تخریب هم نکرده است لذا اعراب صرفا برای غنیمت حمله نکردند؛ همچنین شهید مطهری کتابسوزی کتابخانههای ایران و اسکندریه مصر توسط اعراب را رد کرده است.
برخورد الگوساز شهید مطهری با زرینکوب
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه گفتوگوهای بین این دو اندیشمند طولانی نبوده بلکه کتاب دو قرن سکوت سبب شد که شهید مطهری نقدی بنویسند، ادامه داد: البته نوع برخورد شهید مطهری با مرحوم زرینکوب برای امروز ما درس و الگوست؛ شهید مطهری برخورد محترمانه با این استاد دانشگاه داشتند و سبب شد تا مرحوم زرینکوب هم جذب شهید مطهری شوند و دنبال تعامل با بزرگان حوزوی باشند لذا افرادی مانند حمید هدایت پای درس فلسفه استاد مطهری مینشستند.
وی افزود: در یکی از جلسات، شهید مطهری گفته است که هگل قصد دارد فلان مطلب را بگوید و حمید هدایت، مترجم آثار هگل فهمید که در ترجمه خود از هگل اشتباه کرده است لذا هفته بعد به ایشان مراجعه کرد و گفت من خطایم را قبول دارم.
مطهری با بیان اینکه عمدتا در ذهن مردم ایران این مسئله وجود دارد که ما دو هویت ایرانی _ ملی و اسلامی داریم، گفت: گفته میشود هویت ملی ما مربوط به کوروش و خشایارشاه و ... است و هویت اسلامی هم به بعد از بعثت برمیگردد در حالی که شهید مطهری معتقد است که هویت هر ملتی عناصر مختلف دارد و خود اسلام از عناصر هویت ایرانی و ملیت ایرانی است و تفکیک بین این دو درست نیست؛ کوروش هم اگر در دوره پیدایش اسلام بود قطعا معتقد به اسلام میشد زیرا او را انسان عاقلی میدانیم که به تعبیری ذوالقرنین در قرآن هم ایشان است لذا بین زرتشت و اسلام، اسلام را میپذیرفت.
وی ادامه داد: ما احساسات ملی و وطنی را که بیشتر مبتنی بر احساس و کمتر مبتنی بر عقل است قبول نداریم؛ ولی برخی معتقدند که هر چه از درون ملت پیدا شده است امر خودی و ملی است و هر چه از طرف بیگانه آمده است بیگانه است؛ شهید مطهری این حرف را حرف درستی نمیداند زیرا خیلی از چیزها از درون ملت پیدا شده است ولی اکثریت مردم آن را قبول ندارند و برعکس پدیدههایی داریم که از بیرون آمده است ولی مردم آن را پذیرفتهاند لذا ملی است، پس سابقه تاریخی ملاک نیست که بگوییم ملت ایران چون چند قرن فلان فرهنگ را داشته است خودی است و غیر آن خودی نیست.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: ایشان به رژیم مشروطه مثال زده و گفته است ما 25 قرن رژیم استبدادی داشتیم و اخیرا مشروطه را پذیرفتیم آیا حالا میتوانیم بگوییم رژیم استبدادی برای ما خودی است ولی مشروطه خودی نیست. یا ملت ایران نازیسم را که نژادپرستی ملت آلمان است نمیپذیرد؛ بنابراین شهید مطهری دو چیز را مقیاس هویت ملی میدانند یکی اینکه ملت آن را به صورت آزادانه پذیرفته باشند و دیگر اینکه آن چیز رنگ به خصوصی هم نداشته باشد و جهانی و انسانی باشد.
مطهری اسلام را جزء عناصر ملی ایرانیان میداند
وی تاکید کرد: شهید مطهری معتقد است که اسلام امری خودی و ملی برای ملت ایران است زیرا اولا ملت ایران آن را با آرامش خاطر پذیرفتند و ثانیا امری جهانی و انسانی و جاودانه است لذا میتوانیم آن را جزء عناصر ملی خود بدانیم؛ ایشان معتقد است که مسلمین صدر اول که نسبت به بتپرستی حساسیت داشتند نسبت به یهودی و مسیحیت و ... نهایت آزادی را قائل بودند و معابد ایشان را تخریب نمیکردند و در انجام مناسکشان آزادی کامل داشتند؛ غالبا مردم زمانی اسلام را پذیرفتند که سیادت عربی از بین رفته بود و در ایران حکومت ایرانی صفاریان و ... حاکم بود لذا با این وجود خدماتشان به اسلام بیشتر شد و سراغ اوستا و زرتشت نرفتند.
مطهری با بیان اینکه آیات قرآن هم مؤید جهانیبودن اسلام است، گفت: خداوند قرآن را ذکر برای همه بشریت قرار داده است و رسالت پیامبر(ص) را هم جهانی میداند؛ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا؛ بنابراین خطاب به قوم عرب نداریم همچنین قرآن نسبت به قوم عرب احساس بینیازی کرده و فرموده است اگر شما هم اسلام را نپذیرید اقوام دیگری خواهند پذیرفت. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ. خدا اقوام دیگری را جایگزین شما میکند که خدا آنان را دوست دارد و آنان هم خدا را و نسبت به کافران شدت به خرج میدهند.
گزارش از علی فرج زاده
انتهای پیام