ایکنا در ایامی که به نام و یاد غدیر امیرالمؤمنین(ع) عجین است و هر روز آن سرشتی الهی دارد بر آن است تا همراه با مخاطبان معرفتجوی خود در محضر بزرگانی بنشیند و در مقام غدیر و حقیقتی که باید به نسل بعد منتقل شود، با معرفت و عبرتی تاریخی، بشنود و بیاموزد.
در این مجال به گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین سیدحسین رجایی موسوی، استاد درس خارج حوزه نشستیم و او در باب اینکه امامت اساس دین و مسئله غدیر آغازگاه مسیر امامت و ولایت است، سخن گفت. این استاد در مقام تبیین این مسئله گفت: خدا خلیفهالله را خود انتخاب میکند و «جانشینی» انتخابی بشری نیست. او در ادامه وظیفه ما را نسبت به حقیقت غدیر و در مقام قدرشناسی برای نعمت ولایت و هدایت این دانست که نسبت به امام زمان(عج) که ذخیره غدیر هستند شناخت بیشتری داشته باشیم و بدانیم ولیالله چه کسی است تا بتوانیم از منبع ایشان سیراب شویم. در آستانه عیدالله اکبر پای سخنان این استاد دینپژوه مینشینیم:
انتخاب خلیفه الله، انتخابی الهی است
راجع به غدیر خم و اینکه چه عنوانی برای این روز داشته باشیم، به نظر میرسد که بهترین تعبیر روز غدیر خم باشد که در روایات هم به «الیوم الغدیر خم» اشاره شده است. به طور مثال روز عاشورا با آن همه مصیبت جانسوز و فاجعهای که رخ داده، تعبیر به «الیوم العاشورا یا الیوم الحسین» شده است و اساسا بهتر است آن روزها به همان روز خود معرفی شوند.
بر حسب دلیل عقلی و نقلی (کتاباً و سنتاً قطعیاً) مسئله امامت و وصایت همچون مسئله نبوت و رسالت امری است الهی و هیچ جایگاهی برای بشر در رابطه با این امر نیست. چون او حجت و خلیفه خداست. اگر در این تعبیر دقت کنیم (خلیفه الله) در اصطلاح ادبیات عرب مضاف و مضاف علیه است. اگر دقت در این عنوان شود معنای جانشینِ الله است و مطلب روشن میشود که اگر بنا بود جانشین برای ما مطرح باشد بشر این جانشینی را تعیین میکرد اما مسئله جانشینی «الله» است. در قرآن مجید میبینیم پروردگار متعال در این معجزه همیشگی رسولش حضرت محمد (ص) میفرمایند: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» به ملائکش که از مخلوقات ویژهای هستند و جایگاه خاصی دارند تعیین خلیفهاش را به آنها نمیدهد و با تاکید بر«إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» که به راستی خدا خلیفه را تعیین میکند. خلیفهای که محل سکونتش زمین است اما نه جانشینی که فقط متعلق به زمینیان باشد بلکه در زیارتنامههایی که به ما رسیده میخوانیم:
«و حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى» بلکه او حجت الهی است بر تمام موجودات حتی جمادات، نباتات، حیوانات. ما در این رابطه معجزات بسیاری داریم. صحبت کردن حیوانات در قرآن در قضیه حضرت سلیمان(س) که میفرمایند: وقتی به سرزمین مورچگان رسیدم یا قضیه هدهد که به حضرت سلیمان(س) گزارش داد که حاکم آن جا بانویی است که دارای عظمت بسیار است. پس بنابراین کلام ما در رابطه با چنین خلیفهای است که باید دارای علم ویژهای باشد. اگر بخواهیم جوانب را از آیات نورانی قرآن و کلام خدا بررسی کنیم و آن گاه به روایات برسیم خود کتاب الله گویا است که تعیین با پروردگار متعال است کسی که میخواهد سرپرست جامعه باشد باید دارای ویژگیهای خاص باشد.
صاحب علم نبی
در قضیه بنی اسرائیل آنها در فشار بودند و شخصی را میخواستند که بر آنها حکومت کند و حق خود را از جالوت بگیرد. قرآن میفرماید: پروردگار متعال طالوت را به عنوان سرپرست و صاحب اختیار شما قرار داد. بنی اسرائیل بعد از آن همه درخواست، به پیامبرشان اعتراض کردند. اعتراض به اینکه چرا برای او پادشاهی باشد حال آنکه از جهت مکنت و ثروت چیزی ندارد. جواب فرموده شد که او را الله برگزیده است و به او علم و شجاعت ویژهای داده شده است. این مسئله مقدمه میشود برای بیان غدیرخم و اعلان ولایت عمومی برای امیرالمؤمنین (ع) که ایشان صاحب خلافت است بعد از رسول خدا و صاحب آن مقاماتی است که امامت تنها برای ایشان از قبل بوده است. منتهی اعلان ولایت عمومی به این نحوه عام، آن هم در واپسین روزهای عمر رسول خدا (ص) آن هم با ویژگیهای خاصهای که برای هیچ کسی جای تأویل نباشد تا روز غدیر خم حاصل نشده بود. یک بیعت و اعلان عمومی برای جمع بسیار و تقریبا 70 روز مانده به رحلت پیامبر(ص).
حال در نزد همه اصحاب پیامبر(ص)، علم نزد چه کسی بود؟ پیامبر فرمودند: «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ» پیامبر خود را به اصطلاح شهری تعبیر کردند _ سابق بر این شهرها دیوار داشتند و دری برای ورود که هر کسی نمیتوانست وارد شهر شود _ و علی (ع) را تعبیر به در ورودی شهر کردند. ممکن است بعضی از اصحاب چیزهایی از پیامبر شنیده باشند اما کسی که تمام علم پیامبر اکرم (ص) است وجود نازنین امیرالمؤمنین (ع) است. حدیث «مدینة العلم» حدیثی است که شیعه و مخالفین او مضمون آن را نقل میکنند.
ولایت عظمتی به اندازه رسالت دارد
و اما جنبه شجاعت؛ برای احدی پوشیده نیست که در جنگهای متعدد کسی که ثابت می ماند و شمشیرها میزد، کسی که در آن وقتی که اصحاب فرار میکردند و پیامبر(ص) را در میدان جنگ تنها میگذاشتند وجود نازنین امیرالمؤمنین (ع) است.
و اما روز غدیر خم؛ آیاتی بسیاری ضمیمه غدیر است که یکی از آنها، آیه 67 سوره مائده است با این خطاب «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» کار پیغمبر(ص) رسالت بوده است و وظیفه او تبلیغ. دستور الهی است که تبلیغ را به بشر منتقل کند. در عین حال میبینیم که در آیه مبارکه پیغمبر(ص) را به رسول خطاب میکند و تبلیغ ولایت را ارزش و عظمتی به اندازه رسالت میبیند «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» که اگر این امر را انجام ندهی رسالت را تکمیل نکردهای. لذا پیداست امر سنگینی است و تهدیدی بر وجود نازنین پیامبر(ص) است. لذا به دنبال این فرموده الهی خطاب میآید «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» که مضمون آیه این است که پروردگار شما را از مردم حفظ میکند از کسانی که میخواهند شما را به خطر بیندازند و در این امر مشکلات ایجاد کنند. این آیه در منابع اهل تسنن و در تفسیر سیوطی آمده است که در ذیل همین آیه روایاتی را ذکر میکند که در غدیر خم بوده است.
البته در این باره ما نیاز نداریم برای حقانیت خود متمسک به غیر بشویم. از این باب حرف آنها را میآوریم که روشن باشد آنها هم مطلب ما را دارند، گرچه ممکن است برای فرار بیایند روایت را از جهت سند و استناد یا از جهت دلالت طور دیگری مطرح کنند و بخواهند جلوی این حقیقت را بگیرند و از بین ببرند.
امامت هویت اسلام است
بزرگترین و برترین عید در روایات ما، عید سعید غدیر خم است. روایتی از امام صادق (ع) است که حضرت از پدرشان این روایت را نقل میکنند و سند آن به رسول خدا (ص) میرسد که میفرمایند: افضل اعیاد امت من روز غدیر خم است. در کشورهای اسلامی، مناطقی که مسلمانان در آنجا زندگی میکنند برای عید فطر و قربان مناسبتهایی برپا میکنند و حتی روزهایی را تعطیل اعلام میکنند اما توجه داشته باشید که این عید نسبت به عید فطر و قربان برتری دارد و خصوصا شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) باید توجه ویژه نسبت به آن داشته باشند چون مسئله امامت تمام هویت دین و اسلام است.
در روایتی از امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) که نسبت به این روایت عنایت داشتند. همچنین میبینیم که علمای قدیم در کتابهای متعدد از جمله کافی شیخ کلینی، احتجاج شیخ طبرسی و کتاب عیون اخبار الرضا و در کتاب کمال الدین شیخ صدوق این روایت را از امام رضا (ع) نقل میکنند که امامت اساس اسلام است. بنابراین اصل و فرع هویت اسلام وابسته به مسئله امامت است. اگر این امر نباشد آنچنان که بعد از پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین (ع) را کنار گذاشتند و چه بدعتهایی به نام دین گذاشتند. این مسئله چراغی است برای هدایت حق طلبان که اگر بخواهند اسلام را بیابند تنها راهش آن است که از اهل بیت (ع) بخواهند. به این امر سفارش شده و از جمله فروع دینی است که احتیاج به اصل دارد و اصل آن امامت است. اگر آنچنان که پیامبر(ص) فرموده بودند تبعیت میکردند و تمام امت اسلامی تحت لوای امیرالمؤمنین (ع) جمع میشدند، اختلافی به وجود نمیآمد. در روایتی از حضرت زهرا (س) آمده که می فرمایند: به خدا سوگند که اگر مردم از حق تبعیت میکردند و از عترت پیامبر(ص) جدا نمی شدند دیگر اختلافی نبود، حتی مسیحی و یهودی هم نبود. تمام مصیبتها همین جا است که مسئله ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) در چه بلندای از عظمت است و از آن طرف کینه هایی که در دلهایی بود که میخواستند به جان پیامبر(ص) آسیب بزنند. این مسئله روشنی است و ما میخواهیم بر طبق دین عمل بکنیم. در زمان پیامبر اکرم (ص) که ۱۰ سال در مدینه بودند و جنگها یکی پس از دیگری اتفاق میافتاد و ۱۳ سالی که دوران ابتدایی بعثت بود همواره در مضیقه و فشار بودند. سه سال در شعب ابی طالب، جسارتها و مقابلههایی صورت گرفت و اگر میگوییم دین اسلام یک دینی است که تمام و کامل شده است به پیوست و ضمیمه سنت الهی که همانا ولایت اهل بیت (ع) است میباشد. لذا ما میبینیم که همین آیه سوم سوره مائده که پروردگار میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» اسلام به عنوان دین مورد رضای خدا قرار گرفته است و و آن هم در غدیرخم و با ولایت امیرالمؤمنین (ع) تا دوازدهمین امام که صاحب عصر و زمان(عج) است. بنابراین اگر انسان توجه داشته باشد به این حقیقت میرسد که اگر عید فطری است، اگرعید قربانی است، اگر نماز و روزه است، همه اینها تحت پرتو و شعاع نورانی امر ولایت و امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) است.
ولایت نشانه هدایت است
در روایت از امام محمدباقر(ع) نقل شده که: اسلام بر پنج امر بنا شده است. نماز، روزه، زکات، حج و ولایت و آنقدر که به ولایت و غدیر خم سفارش شده است بر امر دیگری این مقدار سفارش نشده است. از طرفی دشمنان در قالب دوست و برخی مسلمان با این امر مقابله کردند و تمام جنبه کلیدی در این مقابله، به اصل مسئله ولایت بوده است و در طی تاریخ مقابلههای بسیاری صورت گرفته و اگر محافظت الهی نبود امر ولایت از همان ابتدا از بین میرفت.
در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده بود که ایشان از پدرشان و سپس نسل به نسل تا به پیامبر(ص) آمده است؛ اینکه افضل اعیاد امت من روز غدیر است این است که در چنین روزی پروردگار متعال امر فرموده که علی ابن ابیطالب (ع) را به عنوان یک عَلَم و نشانه برای امتم قرار بدهم. طالب هدایت باید توجه خود را نسبت به عَلَم و نشانه قرار دهد، اینکه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به عنوان هادیان امت یاد میشوند آن است که آنها نشانهای از طرف پروردگار هستند و علم الهی را در سینه دارند.
اگر بخواهیم در جنبه علم اهل بیت (ع) وارد شویم آیات و روایات بسیاری در این زمینه وجود دارد. اشاره به آیه 3 سوره مائده «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» سنت الهی به کمال خود رسیده و اسلام به عنوان دین مورد رضایت خدا قرار گرفته است و تمام این مسائل به وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) است.
فضایل امیرالمؤمنین(ع) در روایت مخالفین
آنگاه پیامبر میفرمایند: «مَعاشر الناس علیٌّ مِنّی و انا مِن علی». در روایات بسیاری فضایل و جایگاه مولا منعکس شده است. مثل همین روایت که در معتبرترین کتاب مخالفین ما که آن را صحیح بخاری آورده، آمده است که؛ علی از من است و من از علی. پیامبر(ص) چنین جایگاهی را در بین آن جمع کثیر برای احدی جز علی ابن ابی طالب (ع) قائل نبودند.
بنا شد که آیات آغازین سوره برائت که نام دیگرش توبه است به مردم مکه ابلاغ شود. ابتدا این آیات به ابوبکر داده شد. مسافتی را طی کرد تا جبرئيل به پیامبر(ص) وحی کرد که آیات را شما یا کسی که از شماست به مکه برساند. اینجا بود که پیامبر(ص) امیرالمؤمنین(ع) را مأمور کردند. در بین راه آیات را گرفتند و ابوبکر را مراجعت دادند. حالا ممکن است برای کسی سوأل شود که چرا ابوبکر را مراجعت دادند؟ شاید درون این واقعه سّری است که معلوم شود این شخص سزاوار رساندن چند آیه به اهل مکه ندارد.
در جنگ خیبر پیامبر اکرم(ص) عَلَم جنگ را قبل از امیرالمؤمنین(ع) به دست ابوبکر و عمر دادند. آنها شکست مفتضحانهای خوردند و برگشتند تا معلوم شود اینها حتی در یک واقعه؛ در یک جنگ هم تحمل عَلَم به دست گرفتن را ندارند، تا چه برسد به بیرق اسلام و خلافت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) را داشته باشند.
«المَعاشر الناس اَنا علی مِنی و اَنا من علی و هو ولی کل مؤمن بعدی» بعد از من امام خلق علی ابن ابیطالب (ع) است و تبیین امور به دست امیرالمؤمنین(ع) است. او تمام سنت پیغمبر(ص) را میداند و در سینه دارد و احدی نمیتواند چنین ادعایی بکند. لذا پیغمبر(ص) در همین روز غدیر خم و برنامه بیعتگیری فرمودند: «وَسَلِّمُوا عَلى عَلىٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ» به عنوان امیرالمؤمنین(ع) از علی یاد کنید این لقب مختص به وجود ایشان است.
پدر امامان هدایتگر
حدیث مفصل است ابوالائمه المهدین وجود نازنین علی ابن ابیطالب( ع) پدر امامان هدایتگر هستند و بعد فرمودند: هر کس علی را دوست دارد، من او را دوست میدارم و هر کس نسبت به علی ابن ابیطالب(ع) بغض و نفرت دارد من نیز نسبت به او اکراه و بغض دارم. هر کس با علی باشد من با او هستم و هر کس از امیرالمؤمنین (ع) جدا باشد من هم از او جدا هستم و این نمونه روایات بسیار است.
فکر کنیم ما بین کدام دسته هستیم؟
در رابطه با قضیه غدیر خم آیات بسیاری وجود دارد که در منابع ما آمده است. از امام صادق (ع) روایت است که در خصوص پیامبر(ص) فرمودند که حضرت زمانی که از مدینه آمدهاند حجی به جا نیاوردند که به سرزمین منا و عرفات بروند. به پیامبر وحی شد که در بین مردم اعلام کن که هر کس با پای پیاده، با شتر لاغر و از راه دور میتواند بیاید تا شاهد باشند بر منفعتهای خود برای دین و آخرتشان. نامهها به اطراف مدینه فرستاده شد یک جمع انبوهی به سمت مکه حرکت کردند تا با پیامبر(ص) اعمال حج را به جا بیاورند. پیامبر در مسجد شجره محرم شدند. به مکه رسیدند، طواف کردند، سعی بین صفا و مروه و سایر اعمال را به جا آوردند. روایت بسیار مفصل است تا اینکه پیغمبر(ص) از اعمال حج فارغ شدند. در مراجعت به سرزمین غدیر خم رسیدند جایی برای توقف نبود اما جبرئیل امین بر پیغمبر(ص) نازل شد و طوری تأکید شد که دیگر مجالی برای پیغمبر نبود. این امر الهی باید ابلاغ میشد. پیامبر(ص) هم دستور دادند که همه جمع شوند. کسانی که پیش رفتهاند بازگردند و برای کسانی که نیامدهاند صبر کردند تا بیایند و به غدیر خم برسند. در آنجا این دستور را که «يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ» را اعلام کنند. پیامبر( ص) در آن روز خطبه مفصلی ایراد نمودند که میتوانید در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی از بزرگان قرن ششم ببینید. در توصیف آن روز آمده که شدت گرما به حدی بود که بعضی لباسها را به سر یا زیر پای خود گذاشته بودند.
پیامبر(ص) اعلام کردند که «آیا من برتر از شما نسبت به خودتان نیستم و سرپرستی من نسبت به شما اولیتر نیست؟» بعد که اقرار گرفتند که صاحب اختیاری نسبت به خودشان بیشتر است، دست امیرالمؤمنین (ع) را از بازوی مولا بالا بردند. خصوصیات این امر در روایات منعکس شده است میگویند آنقدر پیغمبر(ص) دست خودشان را بالا بردند که سفیدی زیر بغلشان نمایان شد. معلوم میشود که این مقدار بالا بردن دست سابقه نداشته است. نکته دیگر وقتی پیغمبر(ص) بازوی امیرالمؤمنین (ع) را بالا بردن قدمهای مبارک امیرالمؤمنین (ع) از زمین فاصله گرفت تا به ساق پای پیامبر(ص) رسید. به این نحو به بالای پالانهای شتر که تجهیز کرده بودند رسیدند. در آن جمع انبوه فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست. کدام معنا از مولا؟ معنای صاحب اختیاری. افرادی بودند و هستند که میخواهند از این حقیقت فرار کنند و فاصله بگیرند.
اگر به زندگی امیرالمؤمنین (ع)، حتی جدا از وحی الهی نگاه کنیم احدی لیاقت، صلاحیت و قابلیت برای جانشینی پیامبر(ص) را جز وجود ایشان نداشت. اما چه میشود کرد از نامردی مردم و از کسانی که کتمان حق میکنند. البته توجه داشته باشیم که این امر اختصاص به آن زمان ندارد و تا مخالفینی هستند در این امر و بعضی، دیگران را صاحب مقام خلافت میدانند این مسئله مطرح است. پیامبر دعا کرد و نفرین کرد و راه سومی هم باقی نگذاشت ببینید ما در این میان در کدام دسته هستیم.
خدایا هر که علی را دوست دارد او را دوست بدار و هر کس با علی دشمنی میکند او را دشمن بدار. هر کس علی را یاری میکند او را یاری کن و هر کس که او را یاری نمیکند او را به خودش واگذار کن. این امر، امر رسالت در رابطه با ولایت امیرالمؤمنین(ع) است. باید چه کار کرد؟ ما کدام دسته هستیم؟ نصرت مولا کردهایم؟ کسی نصرت کرده است که امیرالمؤمنین(ع) را جانشین بلافصل پیامبر(ص) بداند. امان از عدم نصرت الهی. خدایا یک لحظه ما را به خودمان وا نگذار که در همان لحظه، سقوط انسان حتمیست.
غدیر اعلان عمومی است
نفرین پیغمبر(ص) نسبت به کسانی که امیرالمؤمنین(ع) را یاری نکردند «اللَّهُمَّ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» که در ادبیات عرب من موصوله است افاده عموم میکند و میفرماید هرکس که. در این عبارت زمانی برایش تحدید نمیشود مکانی را نمیشود به آن تقیید زد. هر کس در هر زمان امیرالمؤمنین(ع) را یاری کند این یاری کردن اعلان عمومی است و روز غدیر چنین روزی است که به عنوان بزرگترین و برترین عید الهی برای بشر است. وظیفه ما در این میان چیست؟ هر کس به هر اندازه که استعداد دارد و به هر اندازه که میتواند باشد، چه در بین هم مذهبان و چه بین سایر مسلمانان و بقیه انسانها. این حقیقت را با ادله محکم برساند که آیا امیرالمؤمنین (ع) چیزی کم داشت که مولا را رها کردند؟ آیا مگر این گونه نبود که فاطمه زهرا (س) از کسانی بودند که بعد از قضیه غدیرخم فرمودند: پدرم عذری را برای احدی باقی نگذاشتند. محمود بن لبید در روایتی هست که به محضر حضرت زهرا(س) می رود که حضرت پس از فراق پیامبر(ص) به قبرستان احد میرفتند و آنجا گریه میکردند جناب لبید آنجا رفتند و به حضرت زهرا(س) گفتند که نالههای جانسوز و گریههای شما، رگهای قلب مرا پاره کرده و حضرت فرمودند من چنین پدری را از دست داده ام و همچنین غضب خلافت امیرالمؤمنین(ع) مرا آزرده خاطر کرده است. لبید میپرسد آیا راجع به امامت علی بن ابیطالب(ع) پیغمبر(ص) سخنی فرموند. حضرت زهرا( س) فرمودند: شگفتا چگونه غدیر را فراموش کردهاید؟
مسئله غدیر بسیار روشن بوده است، بیعتگیریهایی برای آن انجام شده است. لبید میگوید فراموش نکردهام میخواستم بدانم آیا پیامبر(ص) در مورد ولایت امیرالمؤمنین(ع) چیزی فرمودند. حضرت فرمودند امیرالمؤمنین (ع) کسی است که پیامبر فرمودند بعد از من خلیفه است و دو سبط من حسن و حسین و نه فرزند حسین امامان نیکوکاری هستند که به آنها تمسک جویید و از آنها تبعیت کنید.
خیلی از مسلمانها که ادعای محبت به اهل بیت(ع) هم دارند گمان میکنند صرف محبت کافی است. تمسک، تبعیت و فرمانبرداری لازم است. در اعمال و رفتار و نماز به نحوه و فرموده این عزیزان نباشید مراد نیست. اگر از 12 امام بعد از رسول خدا( ص)، تبعیت کردی آنها را هادی و مهدی مییابی. آنها هدایت شده من عندالله هستند و میتوانند هدایتگری کنند اما اگر مخالفت با آن ها کردید این اختلاف تا روز قیامت امتداد مییابد. اساس اختلاف فاصله گرفتن از این دستور رسول خدا (ص) است خصوصا در غدیر خم و در مواقع دیگر به نحو عام.
ولایت نعمت الهی است
شخصی از ماداگاسکار آمده بود و ما در خدمتش بودیم. میگفت که عمری را در مذهب مخالف طی کرده تا اینکه برایش حدیث «یوم الدار» خوانده شده است. در منابع مخالفین شیعه هم این حدیث نقل است که در همان ابتدای بعثت پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان خود را جمع کرده و به آنها فرموده اند چه کسی در امر رسالت مرا یاری میکند و آن کس که در این امر مرا یاری کند او برادر من، وصی من و خلیفه من بین شماست. در آن جمع کسی اعلام آمادگی نکرد جز امیرالمؤمنین(ع). آن شخص میگفت اگر این حدیث در منابع ما باشد شیعه میشوم و به مذهب اهل بیت(ع) وارد میشوم. میبینید که هم طبرسی نقل کرده و هم ابن کثیر و دیگر جای تأملی نبود.
چگونه شکر این نعمت را بر آریم و بگوییم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ» و شکر در این است که انسان در این زمان، در کنار رساندن مذهب اهل بیت و جایگاه و حقانیت اهل بیت (ع)، امام زمان، که آخرین ذخیره خاندان عصمت و طهارت و آخرین ذخیره سفارش شده غدیر هستند را به مردم معرفی کنند. در زمینه معرفت به مقام حضرت، بیشتر دلها را متوجه کنیم که اگر سؤال شود که چه کنیم که امام زمان(عج) را بیشتر دوست داشته باشیم بگوییم که باید برویم و حضرت را بشناسیم و بدانیم چه کاره این عالم هستند. وقتی به این حقیقت برسیم، اگر رزق و روزی میرسد میدانیم اراده الهی تعلق گرفته که به برکت حضرت باشد. آن آقایی که پشت و پناه ماست، آن آقایی که دین حق به وسیله او در عالم سیطره پیدا میکند. آقایی که ما را فراموش نکرده است و باید به او متوسل شویم و از منبع او سیراب شویم. هرچه معرفت بیشتر شود محبت هم بیشتر میشود. امام صادق (ع) میفرمایند: بزرگترین نعمت الهی ولایت اهل بیت (ع) است. چگونه شکر این نعمت را انجام دهیم؟ پروردگارا از درگاه تو میطلبیم که در این روز عزیز و عظیم که برترین اعیاد است و با فضیلت ترین عید است، عیدی ما را فرج امام زمان (عج) قرار بده تا در رکاب ایشان باشیم.
به کوشش محسن مسجدجامعی
انتهای پیام