کد خبر: 4309207
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۸
یادداشت

نوبل صلح یا نوبل سیاست؟

آیا جایزه که نماد صلح و عدالت جهانی معرفی می‌شود، حقیقتاً معیار اخلاقی و انسانی ارائه می‌دهد، یا تنها صحنه‌ای برای مشروعیت‌بخشی سیاسی و نمایش قدرت است؟

بازاندیشی فلسفی و الهیاتی جایزه نوبل در جهان سیاست
به گزارش ایکنا، در آستانه اعلام برنده جایزه صلح نوبل، محمد کرمی‌نیا، دانش آموخته فلسفه و کلام امامیه در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داد به پرسشی بنیادین و فلسفی اشاره کرد که آیا جایزه که نماد صلح و عدالت جهانی معرفی می‌شود، حقیقتاً معیار اخلاقی و انسانی ارائه می‌دهد، یا تنها صحنه‌ای برای مشروعیت‌بخشی سیاسی و نمایش قدرت است؟
 
متن یادداشت به شرح زیر است:
 
نگاهی به تاریخ این جایزه، پاسخ‌هایی تلخ و تعمداً هشداردهنده ارائه می‌کند. بسیاری از برندگان پیشین نه به دلیل مجاهدت خالصانه برای تحقق صلح، بلکه به خاطر نقش‌آفرینی علیه حکومت‌ها یا نظام‌های مستقل مورد تقدیر قرار گرفته‌اند؛ نمونه‌های بارزی مانند شیرین عبادی و نرگس محمدی که تنها به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی جایزه گرفتند، این واقعیت را آشکار می‌سازد. بنابراین جایزه صلح نوبل نه نمادی از قسط و عدالت واقعی، بلکه ابزار سیاسی‌ است برای اعتباربخشی به قدرت‌های مسلط و مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های یکجانبه.
 
از منظر فلسفه سیاسی و الهیات قرآنی، صلح مفهومی عمیق‌تر از توقف نزاع یا انعقاد توافق‌های موقت است. قرآن کریم صلح را نه تنها به معنای غیاب خشونت، بلکه به معنای اقامه قسط، عدالت و دفع ظلم تعریف می‌کند (نساء، آیه ۹۲؛ حدید، آیه ۲۵). هنگامی که جایزه‌ای که ادعای ترویج صلح دارد، به کسانی تعلق می‌گیرد که در ادامه خشونت یا سیاست‌های تهاجمی نقش داشته‌اند، ماهیت اخلاقی و الهیاتی صلح زیر سؤال می‌رود. جایزه از یک نماد اخلاقی و انسانی به ابزاری برای نمایش قدرت، مشروعیت‌بخشی سیاسی و تأیید خشونت تبدیل می‌شود.
 
در این پرتو، اگر معیار اعطای جایزه بر اساس رویارویی با جمهوری اسلامی تعریف شده باشد، پرسش منطقی پیش می‌آید: آیا دونالد ترامپ، که سیاست‌های او علیه ایران و حمایت آشکارش از حملات صهیونیستی آشکار و نظام‌مند بوده است، شایستگی مشابه ندارد؟ پاسخ صریح فلسفی و اخلاقی این است که اگر پیشینیان به صرف مواجهه با جمهوری اسلامی جایزه گرفته‌اند، اعطای جایزه به ترامپ ادامه همان مسیر است و تنها ارزش نمادین جایزه را در سطح ابتذال نگاه می‌دارد. این اقدام، به معنای تثبیت جایزه در چارچوب استانداردهای مبتذل سیاسی است، نه معیارهای اخلاقی و صلح حقیقی.
 
تاریخچه جایزه نوبل نشان می‌دهد که شیمون پرز، سیاستمدار صهیونیستی و عامل سرکوب فلسطینیان، این جایزه را دریافت کرده است. این واقعیت، شفاف‌ترین سند از افول اخلاقی و فلسفی جایزه است؛ جایزه‌ای که ادعای تقدیر از صلح دارد، عملاً به ابزار مشروعیت‌بخشی برای کسانی بدل می‌شود که علیه عدالت و حقوق بشر عمل کرده‌اند. جایزه از این منظر نه تنها بی‌اعتبار، بلکه مضحک جلوه می‌کند؛ زیرا صلح را با قدرت و مشروعیت سیاسی اشتباه گرفته و معیارهای اخلاقی و انسانی را نادیده می‌گیرد.
 
از منظر فلسفه الهیاتی، این اعطا بیش از آنکه ستایش صلح باشد، تأیید سیاست‌های یکجانبه و مشروعیت‌بخشی به خشونت است. صلح حقیقی، بر اساس آموزه‌های قرآنی، نیازمند عدالت، خردورزی و رعایت حقوق انسانی است؛ هنگامی که جایزه‌ای به کسانی تعلق می‌گیرد که در تناقض با این معیارها عمل کرده‌اند، ارزش آن به جایگاه ابزاری سیاسی تنزل می‌کند. اعطای جایزه به ترامپ، با توجه به سیاست‌های تهاجمی او، تنها استمرار همان مسیر ابتذال جایزه است و نشان می‌دهد که صلح و عدالت در این سطح، معیارهای فرعی و تصنعی‌اند.
 
همچنین، اعطای جایزه به ترامپ به لحاظ فلسفی یک پیام روشن دارد: جایزه نوبل صلح، نه مدالی برای تحقق اخلاق و قسط، بلکه ابزاری برای تأیید سیاست‌های جهانی است. این جایزه دیگر نماد تلاش انسانی برای تحقق عدالت جهانی نیست، بلکه نمایشگر قدرت، فشار سیاسی و پروژه‌های مشروعیت‌بخشی بین‌المللی است. جایزه‌ای که یک صهیونیست قصاب فلسطینیان و مخالفان جمهوری اسلامی را پیش از این مورد تقدیر قرار داده، با اعطای آن به ترامپ، به سطحی از ابتذال رسیده است که دیگر نمی‌توان آن را نماد صلح و عدالت تلقی کرد.
 
در این معنا، اعطای جایزه به ترامپ اگر چه برای بسیاری شگفت‌آور است، اما از منظر فلسفی و الهیاتی کاملاً سازگار با استانداردهای پیشین جایزه است. این اقدام، همانند نمونه‌های پیشین، نشان می‌دهد که جایزه صلح نوبل دیگر معیار اخلاقی یا انسانی واقعی نیست، بلکه عرصه‌ای برای نمایش قدرت، مشروعیت‌بخشی سیاسی و مدیریت تصویر جهانی سیاستمداران برجسته است. جایزه در این سطح، به جای تجلیل از صلح، نماد ابتذال سیاسی شده و تنها استمرار همان مسیر تحریف ارزش‌های اخلاقی است.
انتهای پیام
captcha