شهید رجب‌بیگی؛ دانش‌آموز متدین و دانشجوی مبارزی که عامل به قرآن بود

به گزارش ایکنا، شهدای دوران دفاع مقدس، همگی عاملان به آموزه‌‌‌های قرآن بوده و سیره اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خو‌ش‌خوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز حضور داشتند که نه‌ تنها جسم خود را در راه خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان می‌بخشیدند.

در روز پنج‎شنبه یاد می‌کنیم از شهید مهدی رجب بیگی ...

بیشتر بخوانید:

• بازخوانی زندگی قرآنی شهید رجب بیگی در کلام مادر

شهید مهدی رجب‌بیگی در بهمن سال 1336 در شهر دامغان به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را به همراه خانواده‌اش در تهران سپری کرد. مهدی تحصیلات ابتدایی و متوسط خود را نیز در تهران گذراند و به علت استعداد فوق‌العاده‌ای که داشت، همواره از دانش‌آموزان موفق مدارس محسوب می‌شد. وی از همان ابتدا علاقه بسیار زیادی به مطالعه و تفکر و تحقیق داشت و از این رو تا قبل از پایان تحصیلات متوسطه، با قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه و سایر کتب مذهبی آشنا شد.

اخلاقی برگرفته از آموزه‌های دینی

به دلیل اهتمام ویژه شهید رجب‌بیگی به معانی و مفاهیم قرآن، از وی به عنوان الگو و سرمشق و چهره‌ای محبوب و مورد احترام در میان تمام آشنایان یاد می‌شد، چرا که در برخوردهایش بسیار تواضع و فروتن داشت.

مهدی از همان ابتدا علاقه بسیار زیادی به کمک به طبقه محروم و طبقه مستضعف داشت. به طوری که بنا به گفته مادر ایشان، حتی در کودکی برای کمک به مستخدم مدرسه، زودتر از دیگران در مدرسه حاضر می‌شد. همچنین وی از همان ابتدا دارای بُعد عرفانی قوی بود، به طوری که شب‌ها غالباً تا نیمی از شب، به عبادت و راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول بود و بسیاری از روزها را نیز روزه داشت.

تحصیل در دانشکده فنی

مهدی در سال 1354 وارد دانشگاه فنی دانشگاه تهران شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل مشغول شد. وی از همان اوائل ورود به دانشگاه همراه با سایر دانشجویان به فعالیت‌های صنفی _ سیاسی مشغول شد. استعداد زیادش او را در درس نیز بسیار موفق کرد به‌طوری که در اواخر سال اول از طرف دانشجویان به عضویت شورای دانشجویی دانشکده انتخاب شد و این مسئولیت را تا سال 1358 و آغاز انقلاب برعهده داشت.

شهید رجب بیگی در شورای دانشجویان یکی از افراد فعال بود بطوری که بنابر گفته‌ها موضع‌گیری‌های کوبنده‌اش همیشه برای گردانندگان وابسته به رژیم در دانشکده، ایجاد مزاحمت می‌کرد. وی به مطالعه کتب سیاسی – اجتماعی و دینی علاقه داشت و یکی از مسئولان کتابخانه اسلامی دانشجویان فنی بود. شهید رجب‌بیگی در بین ورزش‌ها به کوهنوردی علاقه داشت و معمولاً در برنامه کوهنوردی دانشجویان شرکت می‌کرد.

فعالیت‌های سیاسی

در زمان رژیم پهلوی با وجود خفقان شدید در دانشکده اعلامیه پخش می‌کرد و در تظاهرات دانشجویی و خیابانی شرکت می‌کرد و فعالیت‌های سیاسی، صنفی و دانشگاهی می‌کرد.

در نیمه دوم سال 1357 که دانشگاه مرکز تجمع مردم شده بود، مهدی از کسانی بود که به کارهای تبلیغی میان مردم می‌پرداخت. همزمان، در یکی از مساجد تهران نیز به‌طور مستمر به فعالیت و روشنگری مشغول بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه مجدد کار دانشگاه‌ها، سازمان دانشجویان مسلمان دانشکده فنی که تشکیلات دانشجویان مسلمان دانشکده بود، به وجود آمد و ایشان در این سازمان مسئولیت انتشار نشریه دانش آموزی«هجرت» را به عهده گرفت.

سوابق انقلابی شهید

مهدی با انقلاب یا پس از آن با اندیشه‌های انقلابی و اسلامی آشنا نشده بود بلکه در دوران رژیم پهلوی سال‌ها به مبارزه همه جانبه با رژیم مشغول بود و جریانات سیاسی داخلی و خارجی را با تسلط و قدرت بی نظیر، تحلیل سیاسی ایدئولوژیک می‌کرد. مقالات و تحلیل‌‌های نیز در رزومه فعالیت و کارهای مطبوعاتی و فرهنگی خود دارد.

آنچه در زندگی شهید رجب بیگی مشاهده می‌کنیم، کثیرالابعاد بودن این شخصیت وارسته است. وی با وجود مطالعات سیاسی و تحصیل در دانشکده فنی، اهتمام ویژه‌ای به معانی و مفاهیم قرآن داشت.

عشق به امام خمینی(ره) و خط امام

برخورد اسلامی و قدرت جاذبه او روی دانش آموزانی که با آنها در تماس بود، تأثیر فراوانی داشت و چه بسیار دانش آموزانی که با کلمات شهید رجب‌بیگی از دام گروهک‌های منافق و منحرف نجات پیدا کردند و به جبهه نیروهای خط امام(ره) پیوستند.

ترور و شهادت

شهیدرجب بیگی در پنجم مهر ۱۳۶۰ توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق در خیابان صبا جنوبی تهران، ترور شد. مزار وی در قطعه 24 بهشت زهرای تهران، ردیف 97، شماره 4 قرار دارد.

دست‌نوشته‌های شهید

از شهید مهدی رجب بیگی وصیتنامه‌ای بر جای نمانده، اما دست نوشته‌هایش بهتر از هر وصیتنامه‌ای گویای خصایص اخلاقی و انسانی اوست.

شعر زیر سروده‌ای از شهید است:

خون شدم دلم خدایا، رحمی نما به حالم      از دوری رفقیان آشفته شده خیالم

تا قله هدایت، یاران من برفتند                  گم گشته‌ام خدایا در کوچه ظلالم

همچون پرنده عاشق، من عاشق پریدن       اندر غم شهیدان بشکسته هر دو بالم

از شاهدان تاریخ دیدار تازه گردد               فالی گرفته‌ام دوش، خوبین نمود فالم

آیم به سوی جنت تا رویتان ببینم             مهمان شوم شما را گر حق دهد مجالم