به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سومین نشست از سلسله نشستهای «مطالعات قرآنی؛ وضعیت امروز، چشمانداز آینده»، عصر امروز، یکشنبه 11 خردادماه، با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مهدویراد با موضوع سنجش نسبت مطالعات قرآنی معاصر با میراث مکتوب و چشمانداز آینده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
هوشمندترین امتها آنهایی هستند که از گذشته و از سنت خود نبریدهاند/ هدف از بازسازی سنت
بنا بر این گزارش، حجتالاسلام مهدویراد در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه هوشمندترین امتها آنهایی هستند که از گذشته و از سنت خود نبریدهاند، اظهار کرد: این امتها در سنت به درستی و ژرفی درمینگرند و آن را با معیارهای استوار و دقیق بازسازی میکنند.
وی این بازسازی را ناظر به دو هدف دانست و گفت: یک هدف این بازسازی، استوارسازی موضع کنونی است و هدف دیگر تجهیز در جهت رویارویی خردمندانه و حزماندیشانه با فرداهاست. این دو هدف توجیهگر پرداختن ما به بحثی است که در این نشست و نشستهای این چنینی به آن میپردازیم.
مهدویراد میراث کهن را بسیار با ارزش خواند و عنوان کرد: درنگریستن به میراث مکتوبی که بزرگان ما برای ما بر جای نهادهاند و شاید کمتر از یک صدم آن به ما رسیده است، به ما نشان میدهد که آن بزرگان چقدر با صلابت و شکیبایی و استواری و بزرگی کار کردهاند.
تقسیمبندی فراگیر آیتالله واعظ زاده در علوم قرآن
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به تعاریف مطرح شده در باب علوم قرآن، تعریف و در واقع تقسیمبندی آیتالله واعظ زاده را در این میان بسیار جالب و فراگیر دانست و بیان کرد: ایشان مشخصاً در جلد اول مجموعه بسیار مهم و مفید نصوص فی علوم القرآن، برای این که ترکیب علوم قرآن را توضیح بدهند، گفتهاند که در کاربرد عالمان حوزه تمدن اسلامی علوم قرآن سه کاربرد دارد؛ بنا بر نامگذاری ایشان یکی «علوم فی القرآن» است، یکی «علوم للقرآن» است و دیگری «علوم حول القرآن».
وی اظهار کرد: آن چه را که ما امروز علوم قرآن میگوئیم همین علوم حول القرآن است. اما یک سلسله بحثهایی داریم که ایشان نام آن را علوم للقرآن گذاشته است که گاه در شناخت و فهم محتوای قرآن از حول القرآنها مؤثرتر است. این بحثها در مطالعات معاصر تقریباً مغفول است و البته در جهان اهل سنت اخیراً توجههای جالبی به این موضوع شده است. مراد از علوم فی القرآن هم مجموعه معارف و آموزههای قرآنی است.
مهدویراد با اشاره به برخی کتب تفسیری که گاه به نام علوم قرآن خوانده شدهاند، مانند التبیان للعلوم القرآن شیخ طوسی، یا تفسیر الجامع لعلوم القرآن و یا مجمع البیان، عنوان علوم قرآن در این تفاسیر را ناظر به همین قسم دانست که به معارف و آموزههای قرآنی اطلاق میشود و شامل مباحث درونی قرآن و همه آن چیزی است که از آیات برمیآید.
تعریف مهدویراد از علوم قرآن
وی با اشاره به این که علوم قرآن امروزی نیز در همین روزگار تعاریف گوناگونی شده است، گفت: علمای ما نوعاً علم را تعریف نمیکردهاند و لذا از این جهت صبحی صالح تقریباً اولین کسی است که علوم قرآن را تعریف کرده است و تعریف خود را از سبک کاربرد ترکیب علوم قرآن در بیان و بنان عالمان اخذ میکند. من هم با تأملاتی که در این تعاریف کردهام، به نظرم آمد که تعریف دکتر سالم محمد محیسن از بقیه بهتر است و با اضافاتی عرض میکنم که علوم قرآنی به تلقی امروز ما «مجموعه بحثهای کلی مرتبط با قرآن است که وجهی از وجوه قرآن را تبیین میکند یا به پرسشی از پرسشهای درباره قرآن پاسخ میگوید.»
این قرآنپژوه برجسته این تعریف را به نوعی قراردادی قلمداد کرد و بیان کرد: علوم قرآنی به این تعریف مانند دانشهای دیگر که در گذر زمان ریزش و رویش دارند، قاعدتاً بعضی از عناوین از حوزه بحثهای آن بیرون میرود و بعضی از بحثها به آن وارد میشود.
سه عرصه مطالعات قرآنی
مهدویراد در نهایت حوزه مطالعات قرآنی را دارای سه عرصه دانست و بیان کرد: یک گروه مطالعاتی که محتوای قرآن را برای ما بحث میکنند و شامل تفسیرها، اعم از ترتیبی و موضوعی هستند. یک سلسله دیگر از مطالعات، سؤالهای مرتبط با قرآن را پاسخ میدهند یا وجهی از وجوه قرآن را تبیین میکنند و همین علوم قرآنی به تلقی امروزی است. یک سلسله از بحثها هم بحثهای مقدماتی مرتبط با قرآن است که زمینه بحث و فهم را برای ما تنقیح و روشن میکنند.
ما بحثهای مقدماتی یا "علوم للقرآن" را مغفول گذاشتهایم
وی با بیان این مطلب که ما بحثهای مقدماتی یا به تعبیری علوم للقرآن را تقریباً مغفول گذاشتهایم، عنوان کرد: برای مثال علوم ادبی به معنای صرف و نحو و بلاغت و اشتقاق و مسئله شعر اینها همه در فهم قرآن اثر خیلی مهمی دارد و ما نوعاً در بحثهای خود به اینها توجه نمیکنیم. در کل بحثهای زبان قرآن به معنای سنتی خیلی بیشتر از بحثهای امروزی زبان قرآن، در قرآن نقشآفرین هستند.
سابقه علوم قرآن/ کتابهای فضایل القرآن سدههای نخست، علوم قرآن به معنای فعلی هستند
وی در ادامه اشارهای به سوابق علوم قرآن کرد و گفت: اگر بخواهیم با تسامح سخن بگوئیم دیرینه علوم قرآن به قرن اول برمیگردد و از آن زمان است که این مباحث آغاز میشود؛ هر چند پرسشها در مورد علوم قرآن از پیامبر(ص) و همین طور از صحابه زیاد نیست. به صورت تکنگرانه کتابهای زیادی در علوم قرآن داریم و به این صورت که چند موضوع را یک جا بنویسند علما میگویند که قدیمیترین کتاب فنون الافنان ابنجوزی است. اما من متوجه شدم که کتابهایی که در قرنهای اول با عنوان فضایل القرآن نوشته شده است همان چیزی است که ما از آن به علوم قرآن مراد میکنیم و نه بحث از فضایل سورهها و آیات قرآن. بنابراین ما باید کتابهای فضایل القرآن سدههای اول را به عنوان منابع علوم قرآن به حساب بیاوریم.
مهدویراد به برخی تفاسیر هم اشاره کرد و به طور خاص درباره تفسیر راغب گفت: گفته میشود همه نسخههای این تفسیر به طور پراکنده وجود دارد، اما در حال حاضر مقدمه آن و حمد و کمی از بقره و آلعمران و نساء و مائده را در اختیار داریم. درباره مقدمه آن مرحوم آقای معرفت میگفت که وقتی شما این را میخوانید فکر میکنید که یک پهلوان در قرن 14 آن را نوشته است. بنابراین آنها کار خود را کردهاند.
آثار قدما تکرار مکررات نیست
وی با اشاره به این سخن که گاهی گفته میشود آثار قدما تکرار مکررات است، بیان کرد: این جا باید گفت که اولاً ما غالباً تأمل نمیکنیم و نمیفهمیم که اینها چه گفتهاند. خیلی از مطالبی که الان ما به آنها نیاز داریم در متون کهن ما هست، اما ما یکی دو بار مراجعه میکنیم و چیزی نمییابیم و فکر میکنیم که خبری نیست.
مهدویراد با بیان اینکه امت هوشمند امتی است که از میراثش غافل نباشد، گفت: کسی که از سنت میبرد، مثل درخت بیریشه است که بالاخره میخشکد. گذشتههای ما آن آبشخورهای بسیار مهمی هستند که ما را سیراب میکنند. نهایت ما وظیفه داریم آن را برای الانمان بازسازی کنیم.
دوره جدید در تفسیر و علوم قرآن/ حق آیتالله معرفت بر شیعه در بازسازی علوم قرآن
وی وضعیت امروز را با 40، 50 سال پیش بسیار متفاوت دانست و ضمن اینکه حق آیتالله معرفت بر شیعه را در بازسازی علوم قرآن گوشزد کرد، گفت: ما الان میتوانیم در دوره معاصر مبدأ مطالعات فی القرآن و تفسیری را المنار عبده و مبدأ مطالعات حول القرآن را مناحل العرفان فی علوم القرآن بدانیم و علوم قرآنی به معنای امروزی را با تحلیل، با تأمل، با دقت و با نقد از مناحل بگیریم و مباحث تفسیری امروزی و روشنفکرانه را از عبده بگیریم. همچنان که علامه طباطبایی هم در بستر المنار سخن میگوید و المنار میدانی است که رشید رضا و عبده برای علامه باز میکنند و علامه دیدهبان هوشیار و رصدکننده قویای است که وارد این میدان میشود و میپذیرد و رد میکند و نقد میکند. آقای جوادی هم این مطلب را جایی تأیید کردهاند که علامه المنار را در جلسه درس میآورد و درباره آن بحث میکرد.
مهدویراد با اشاره به ادامه پیدا کردن این جریان در جهان اهل سنت و همچنین در ایران که به پدید آمدن تفسیرهای مهم و کتبی در علوم قرآن منجر شد، به ارزیابیای کلی در باب علوم قرآن پرداخت و گفت: ما در بحثهای مقدمات قرآنی که همان علوم للقرآن باشد تقریباً صفر هستیم؛ یعنی شما حتی یک کتاب هم پیدا نمیکنید که به شما نشان دهد کتابهای ادبی، میراث ادبی، پژوهشهای ادبی و نگرشهای ادبی چه نقشآفرینیای در فهم قرآن میکنند. البته این امر در دنیای اهل سنت متفاوت است.
ناروشمندی آثار معاصر در حوزه تفسیر و علوم قرآنی
این عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران آثار معاصر در حوزه علوم قرآنی را هم تا حدودی ناروشمند توصیف کرد و گفت: حتی مفسران ما هم در تفاسیر خود ابتدا روش را تنقیح نکردهاند که بر چه پایهای دارند حرکت میکنند و بعد چه اتفاقی میخواهد بیفتد.
البیان آیتالله خوئی؛ تلاشی در جهت روشمندی تفسیر که ناتمام ماند
وی با اشاره به تفسیر البیان مرحوم آیتالله خوئی، گفت: من گمان میکنم که اگر البیان ادامه پیدا میکرد و بعضی از عناصری که مرحوم آقای خوئی را الزام کردند که تفسیر را ترک کند، نبودند و آن تفسیر شکل میگرفت، این اتفاق میافتاد. الان شما البیان را در اختیار دارید که عنوان آن البیان فی تفسیر القرآن است؛ یعنی بنا بود که تفسیر باشد اما فقط از این البیان 600 صفحهای فقط 70 صفحه تفسیر است و مابقی علوم قرآن است. این یعنی مرحوم آقای خوئی متوجه شده بود که اگر بخواهد تفسیر بنویسد اول باید مبانی آن را مشخص کند و بعد با این مبانی وارد تفاسیر شود. بنابراین آنچه از البیان هست، همه مبانی آن است و اگر کار آقای خوئی شکل میگرفت ما یک بحث مبنایی پیدا میکردیم.
مهدویراد با اشاره به این که بحث حجیت روایات تفسیری را آیتالله خوئی طرح کرد، عنوان کرد: آقای خوئی میخواست تفسیر بنویسد و در تفسیر میخواست به روایات ارجاع بدهد، خُب باید مبنای آن را درست میکرد.
وی افزود: حتی علامه طباطبایی با آن عظمتی که دارد، روش تفسیر قرآن به قرآن خود را تنقیح نکرده است. این که تا کجا پیش میرود و با روایات چه کار میکند و فرق آن با دیگر روشهایی که ممکن است قرآن به قرآن خوانده شود چیست، اینها همه ناگفته مانده است و یکی از کارهای ما همینهاست و از دل المیزان میشود اینها را استخراج کرد.
فقدان تاریخینگری در کتابهای علوم قرآنی
مهدویراد نکته دیگری را که در کتابهای علوم قرآنی به آن بیتوجهی شده است، فقدان تاریخینگری دانست و گفت: ما ابداً عادت نکردهایم به موضوعات تاریخی نگاه کنیم. علمای ما تاریخ علم را نمینوشتهاند و چون تاریخ علم نمینوشتهاند قاعدتاً تاریخ مسائل و موضوعات علم هم روشن نمیشده است. آنها تاریخ علما را مینوشتهاند و نه تاریخ علم را. از دل تاریخ علما خیلی چیزها را میشود بیرون آورد اما به دلیل این که ما به گذشتهها و نحوه کاربردها توجهی نداریم خیلی از نکات از نظرمان دور میماند.
لزوم توجه به مطالعات علوم قرآن در جهان عرب
وی در ادامه به وضعیت امروز پرداخت و بیان کرد: ما کمی باید به جهان عرب و مطالعات عربی توجه کنیم، چون واقع این است که الان در جهان عرب اتفاقات خیلی قابل توجهی در حوزه علوم قرآن افتاده است و دارد میافتد و ما کمی باید چشمانمان را باز کنیم و سیر آفاق و انفس کنیم.
مهدویراد در ادامه به معرفی برخی از این آثار تولید شده در جهان عرب و تشریح مباحث و روشهای آنها پرداخت و گفت: بزرگان ما کارهای بزرگی کردهاند و ما در کنار این کارها باید تلاشی از خود نشان بدهیم.
بایستگی فعالیت در عرصه تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر موضوعی و نسبت روایت و تفسیر
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه مباحث تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر موضوعی را مورد توجه قرار داد و بر کارهای باقی مانده در این حوزهها به عنوان فعالیتهایی که میتواند در عرصه علوم قرآن انجام شود تأکید کرد.
وی بر مبحث پیوند روایت با تفسیر تأکید کرد و گفت: شما اگر به برهان یا نورالثقلین یا درالمنثور مراجعه کنید میبینید که چیزهای بیربطی هم ممکن است در آنها ببینید اما با وجود این نویسندگان آنها کار خوبی کردهاند؛ چون به قدری همت، حساسیت و احساس مسئولیت داشتهاند که آن کتابها را جمع کردهاند و در اختیار ما گذاشتهاند، اما ما چه کردهایم؟ یا چه کار باید بکنیم؟
جایگاه روایات در سنجش با تفسیر بسیار مظلوم است
وی با بیان اینکه جایگاه روایات در سنجش با تفسیر بسیار مظلوم است، اظهار کرد: ما به روایات توجه نکردهایم. ما یکی از کوتاهیهایی که کردهایم، این است که درباره روایات درست بحث نکردهایم و رابطه روایت و جایگاه روایت را با قرآن روشن نکردهایم.
علامه طباطبایی بزرگترین خدمت را به روایات تفسیری کرده است
مهدویراد با بیان این مطلب که برخلاف تصور بیرونی درباره المیزان که علامه با شعار قرآن به قرآن روایات را از صحنه بیرون کرد، علامه طباطبایی بزرگترین خدمت را به روایات تفسیری کرده است، اظهار کرد: علامه برای اولین بار روایات تفسیری ما را تئوریزه و معنادار کرد. اینکه ما از ائمه(ع) نقل روایات تفسیری میکنیم و کسی میآید میگوید چرا این گونه گفتهاند، علامه این روایات را تئوریزه کرده است و ذیل عنوان جری و تطبیق جایی برای روایات تفسیری باز کرد و همگونی را هم در روایات ما به ما نشان داد و این کار خیلی بزرگی بود که علامه کرد.
آموزه مهم علامه در مورد جایگاه ائمه(ع) در تفسیر
وی ادامه داد: کار بسیار بزرگتری که علامه کرد و به آن توجه نشده است و بحثهای زیادی دارد و شاگردان خود ایشان هم به گونههای مختلفی درباره آن سخن گفتهاند، این است که علامه بر اساس همین متون معتقد است که ائمه(ع) قبل از این که مفسر باشند معلماند. ائمه(ع) معلم قرآن هستند و در دل تفسیر قرآن و روایات تفسیری سبک بهرهوری از قرآن را به ما یاد میدهند و این چیز خیلی مهمی است.
وی با بیان این که علامه در مورد این که ائمه(ع) معلم هستند، استفادههای گذرا و عجیبی از روایات کرده است، افزود: مرحوم آقای مطهری نوشتهاند که هر چه من دارم، ریشه در المیزان دارد و در جاهایی که علامه چیزی را که گوئی به او الهام شده است که این چنین آن را بیان کرده و از آن گذشته است و به لوازم آن نپرداخته است، گرفتهام و لوازم آن را بر آن بار کردهام.
حجتالاسلام مهدویراد با اشاره به فراوانی کارهای اهل سنت در زمینه روایات تفسیری و کمکاری ما در این زمینه در پایان بیان کرد: ما از اصل وحی و نزول قرآن گرفته تا دیگر مباحث در متون رواییمان حرف داریم و باید همه اینها را مورد بحث و بررسی قرار بدهیم.