بی‌توجهی به مقدمه بودن علوم قرآن؛ مرتبه‌ای از مهجوریت این کتاب الهی
کد خبر: 1429356
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۳
عضو هیئت علمی دانشگاه قم تأکید کرد:

بی‌توجهی به مقدمه بودن علوم قرآن؛ مرتبه‌ای از مهجوریت این کتاب الهی

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه قم با تأکید بر مقدمه بودن علوم قرآن نسبت به تفسیر، گفت: توجه صِرف به مباحث علوم قرآنی، بدون پرداختن به اهداف و مقاصد قرآن، دوری جستن از اهداف کتاب الهی و به نوعی مرتبه‌ای از مهجوریت قرآن کریم است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، چندی است که سلسله نشست‌هایی با عنوان «مطالعات قرآنی، وضعیت حال، چشم‌انداز آینده» برگزار می‌شود و در آن‌ها مباحث مهمی در رابطه با وضعیت قرآن‌پژوهی کنونی کشور و آسیب‌شناسی آن مطرح شده است.
در خصوص مباحث مطرح‌شده در این نشست‌ها، با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدتقی دیاری بیدگلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

ایکنا: تا چه حد با این مسئله موافق هستید که مطالعات قرآنی ما در شرایط فعلی همان مطالعات قرآنی سده‌های گذشته است و با همان چارچوب در حال انجام است؟
غیرمنصفانه است که بگوییم مطالعات قرآنی در دوران معاصر، تکرار مکررات و صرفاً بر پایه الاتقان سیوطی یا البرهان زرکشی است! شاید بتوان گفت که محورهای اصلی مباحث و مطالعات قرآنی کنونی، همان مباحث سده‌های پیشین است؛ اما هم رویکرد مطالعات قرآنی معاصر و هم دامنه آنها کاملاً متفاوت است. اولاً رویکرد مطالعات پیشین عمدتاً نقلی و روایی بوده است، ولی امروزه بیشتر جنبه تحلیلی و انتقادی دارد. ثانیاً دامنه و حجم مباحث علوم قرآنی بسیار گسترده‌تر، فراگیر و روشمندتر شده است. بنابراین، به باور بنده، مطالعات و پژوهش‌های قرآنی، از گذشته تا به حال سیر تکاملی داشته است.

ایکنا: آیا به نظر شما این‌که مطالعات قرآنی چارچوبی ثابت داشته باشد، ضعفی برای آن تلقی می‌شود؟ و اساساً تحولی در این زمینه ضروری است یا نه؟
اگر مطالعات قرآنی، بر پایه مبانی و اصول نظری ثابت و پذیرفته علمی و منابع معتبر نقلی و عقلی استوار باشد، تفاوت ماهوی میان گذشته و حال و آینده نیست؛ زیرا هم در باب مبانی و معیارهای فهم متون دینی و هم در زمینه روش‌ها و اسلوب‌های آن، عناصر ثابت و تغییرناپذیری داریم که گذر زمان، موجب دگرگونی آنها نمی‌شود.
بهره‌گیری از این مبانی و پیش‌فرض‌های علمی پذیرفته شده و بلکه تبیین و فهم درست نظریات علمی پیشینیان، استخراج آراء و دیدگاه‌های آنان، احیای آثار خطی و چاپ نشده آنان و نیز تحلیل و بررسی آنها، کاری ارزشمند و در راستای توسعه و تکامل علوم قرآنی به‌شمار می‌رود؛ با این همه، تحول و تلاش برای روزآمد کردن مطالعات قرآنی و توجه به شبهات مطرح شده از سوی خاورشناسان و مسائل جدید عصری در عرصه‌های مختلف امری ضروری و بایسته است.

ایکنا: آیا در این زمینه تفاوتی میان مطالعات آکادمیک و غیرآکادمیک وجود دارد؟ به نظر شما مطالعات قرآنی آکادمیک باید چه شرایطی را داشته باشد؟
مسلماً بین مطالعات آکادمیک و غیرآکادمیک تفاوت اساسی وجود دارد؛ زیرا اساسِ مطالعات آکادمیک بر نقد و تحلیل و بررسی آراء و نظریات علمی استوار است؛ اهل تحقیق، هرگز بدون دلیل و مدرک نه چیزی را می‌پذیرند و نه چیزی را بدون دلیل و مدرک معتبر بر دیگران تحمیل می‌کنند.
در واقع، حیات دانش، به نقد علمی و منصفانه آن است. اما در محیط‌های غیرعلمی و فضای عمومی جامعه، در بسیاری از موارد، بنا بر تقلید و ترویج و تبلیغ اندیشه و باورهای دینی و مذهبی و احیاناً تعصب و تصلب بر برخی خرافات و باورهای انحرافی و نادرست نیز هست؛ هرچند مسئولیت اصلی فرهنگ عمومی جوامع نیز بر عهده متخصصان و نخبگان علمی حوزوی و دانشگاهی و متولیان امور دینی است.
البته باید حوزه دانش و اندیشه را که به اندیشمندان و محققان هر رشته تعلق دارد، از عرصه فرهنگ عمومی و حاکمیت سیاسی و اجتماعی که به زمامداران و حاکمان وابسته است، تفکیک کرد.

ایکنا: اساساً به نظر شما رشته علوم قرآن، ماهیتاً چگونه رشته‌ای است و تعبیر و توصیف شما راجع به آن چیست؟
علوم قرآنی به معنای مصطلح امروزی آن، یعنی علوم حول القرآن، علومی است که محور و اساس مسائل آن، بر پایه قرآن کریم و در نهایت در جهت فهم معانی و مقاصد قرآن استوار است. این علوم ماهیتاً جنبه مقدماتی و نقش آلی و ابزاری برای دانش تفسیر و فهم مفاد و مراد کلام الهی به عنوان ام علوم قرآنی دارد.
از نظر بنده، در علوم قرآنی به هر دو معنا، یعنی هم با ترکیب اضافی «علوم قرآن» یعنی علوم اختصاصی و متعلق به قرآن و هم «علوم للقرآن» به معنای علومی که در بسیاری از موارد فهم متن و مدالیل قرآن وابسته به شناخت آنهاست، به تعبیر دیگر، به دلیل اینکه مبانی صدوری و دلالی قرآن مبتنی بر آن علوم است، اهمیت و نقش آنها بسیار کلیدی و تعیین‌کننده است.

ایکنا: به نظر شما و با توجه به توصیفی که از علوم قرآن داشتید و همچنین با توجه به وابستگی علوم مختلف بشری به همدیگر، تحول در رشته علوم قرآن در چه سطحی باید صورت گیرد و تا چه حد در این تحول باید رویکردهای جدید در حوزه علوم انسانی و علم‌شناسی جدید را دخیل کرد؟
اگر مراد از تحول به معنای انقلاب و دگرگونی مطلق در این رشته است، تلاش و اقدامی بی‌معناست؛ چه اینکه نوع پژوهش‌های کنونی محققان، وامدار تلاش‌های قرآن‌پژوهان پیشین است. اما اگر مراد از تحول، تلاش در مسیر تکامل و رشد و استفاده از همه ابزارها و روش‌ها برای پربارتر شدن دانش‌های قرآنی برای رسیدن به اهداف، مقاصد و مدالیل واقعی آیات قرآنی است، با عنایت به نیازها و پرسش‌های فراوان جوامع بشری قطعا امری لازم و اجتناب‌ناپذیر است. بهره‌گیری از دانش‌های بشری نیز می‌تواند در این موارد به رشد و تعالی دانش‌های قرآنی بیانجامد.
توجه صِرف به مباحث علوم قرآنی به عنوان مقدمه، بدون پرداختن به اهداف و مقاصد قرآن، دوری جستن از اهداف کتاب الهی و به نوعی مرتبه‌ای از مهجوریت قرآن کریم است. به بیان مرحوم علامه طباطبایی، بخشی از دانش‌های قرآنی، آن دسته دانش‌هایی هستند که قرآن کریم همه انسان‌ها را به تعلیم و تعلم آنها فرامی‌خواند.

ایکنا: در این زمینه چه جایگاهی برای رویکردهای جدید و مطالعات نوین در حوزه علوم انسانی قائل هستید؟
مسلماً با توجه به اوضاع و احوال اجتماعی و نیازهای عصری، ضرورت پرداختن به مباحث مطالعات میان‌رشته‌ای و تطبیقی و روش‌شناختی تفسیر و مبانی و قواعد آن و به‌ویژه با رویکرد و گرایش تفسیر اجتماعی و هدف‌گرایانه بیش از پیش احساس می‌شود؛ برای رسیدن به این منظور، شایسته است مباحث و مسایل قرآن طبقه‌بندی و اولویت‌بندی شود و آن دسته از مسائلی که بیش‌تر این نیازها را برطرف می‌سازند، به‌عنوان متون آموزشی مدون در مقاطع مختلف آموزشی و پژوهشی به‌خصوص در مقطع تحصیلات تکمیلی عرضه شوند.

ایکنا: ارزیابی شما به طور خاص از رویکردی که در آن، به شاخه‌های علمی جدیدی برای مطالعه و پژوهش در قرآن رجوع می‌شود و همچنین ارزیابی‌تان از رویکرد خواهان استفاده از قرآن برای تحول علوم انسانی چیست؟
بی‌شک، نگرش به قرآن کریم باید به‌عنوان کتاب هدایت انسان‌ها به سمت مقاصد الهی و انسانی باشد؛ بر اساسِ نصوص معتبر روایی و سیره پیشوایان معصوم دینی(ع)، استنطاق قرآن کریم و عرضه پرسش‌ها و نیازها به آن و تلاش برای استنباط و اجتهاد صحیح برای دریافت پاسخ‌های مناسب از کلام وحی الهی به‌عنوان روشی بایسته و شایسته تأکید و توصیه شده است. امیر مومنان(ع) در مقام شأن و موقعیت قرآن می‌فرماید: «ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه الا انّ فیه علم ما یاتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم»(نهج‌البلاغه/خطبه 158) آن قرآن است، پس از او استنطاق کنید و هرگز به نطق در نیاید. اما من از آن به شما خبر خواهم داد. به‌راستی که در آن، علم آنچه پیش خواهد آمد، شرح گذشته، درمان دردتان و رابطه میان شما آمده است.»
با توجه به مطالب پیش‌گفته، از قرآن کریم باید به مثابه موتور محرک و ترغیب‌کننده به سوی مطالعات در حوزه علوم انسانی استفاده کرد؛ منتها باید محتاطانه گام برداشت و از تفسیرهای ناروا و به دور از منطق زبان قرآن و سیره معصومان(ع) پرهیز کرد.
ایکنا: در چند جمله، بفرمایید که چگونه و با چه روشی می‌توان مطالعات قرآنی را پربارتر و روزآمدتر کرد؟
برگزاری نشست‌ها، گفتگوها و مناظرات علمی در موضوعات مختلف قرآنی و تفسیری، تعامل و گفتگوی بین الأدیانی با محققان و قرآن‌پژوهان اروپایی و غربی و شناخت آراء و دیدگاه‌های آنان، توجه ویژه به تفسیر قرآن با رویکرد و گرایش تفسیر اجتماعی و عصری، گسترش پژوهش‌های بین‌رشته‌ای، مطالعات تطبیقی بین قرآن و عهدین، قرآن و علوم بشری، تألیف و تصنیف کتب مورد نیاز دانشجویان و توسعه و تعمیق نشریات علمی ـ پژوهشی قرآنی، اجتناب از افزایش کمی شمار رشته‌ها و دانشجویان در مقاطع مختلف آموزشی در دانشگاه‌ها، حذف شیوه طراحی سؤال‌های تستی در آزمون مقطع دکتری و کاهش پذیرش دانشجو و پرهیز از جذب افراد فاقد شرایط ادامه تحصیل به‌ویژه در مقطع دکتری از جمله مواردی است که به نظر می‌رسد برای آسیب‌زدایی و حرکت صحیح رشته علوم قرآن و حدیث و مطالعات قرآنی مواردی لازم و مناسب هستند.

مطالب مرتبط
captcha