به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) چندی پیش نشستی با عنوان «مطالعات قرآنی، وضعیت حال، چشمانداز آینده» برگزار شد و در آن مباحث مهمی در رابطه با وضعیت قرآنپژوهی کنونی و آسیبشناسی آن مطرح شد.
در خصوص مباحث مطرحشده در این نشست، با حجتالاسلام و المسلمین سیدرضا مؤدب، استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم به گفتوگو نشستیم که بخش نخست آن در ادامه میآید.
ایکنا: برای شروع بیان بفرمائید که توصیف شما از رشته علوم قرآن چیست؟
معتقدم که دانشهای علوم قرآنی دانشها و مهارتهایی هستند که برای شناخت بهتر معانی قرآن و مرادهای الهی فراهم شدهاند و دانشهایی هستند که مقدمه فهم قرآن هستند.
ایکنا: تا چه حد معتقد هستید که آثاری که در این علوم نوشته شده و نوشته میشود جریانی رو به رشد را پیموده است و ارزیابی شما از مسیری که علوم قرآن در حال پیمودن آن هستند چیست؟ آیا تحولی را در این زمینه ضروری میدانید و این تحول باید در چه سطحی و با چه جهت و رویکردی انجام شود؟
بر اساس تعریفی که عرض کردم و با توجه به سخن حضرت امام خمینی که میفرمایند دانشهای قرآنی برای رسیدن به انس با قرآن پیشبینی شدهاند، و در واقع با این اندیشه که علوم قرآن مقدمه انس و فهم قرآن است، باید گفت که دانشهای علوم قرآن فعلی که از کتاب الاتقان سیوطی یا کتاب البرهان زرکشی یا کتابهای دیگر فراهم شده است، نیاز به بازنگری دارد.
ما در واقع علوم قرآن را میراثداری از حضرت علی(ع) میدانیم و امیرالمؤمنین(ع) را نخستین امام و عالمی میدانیم که دانشهای علوم قرآن را مطرح کردند. مرحوم کلینی در کتاب کافی در روایتی که از حضرت علی(ع) گزارش میکند، بعد از مسئله نزول قرآن، بحث تفسیر و تأویل را محور و در واقع هدف اصلی قرار میدهند. بر اساس آن خط مشی، ما هم باید به نظامی در حوزه علوم قرآن برسیم که بتوانیم آن هدف را سریعتر محقق کنیم و البته این نیاز به یک طرح و تعمق و مطالعه مفصل دارد. در این راستاست که دانشهای علوم قرآنی باید از نظر اهداف نظام درسی و مطالب مواد درسی بازبینی شود.
خرسند هم شدهایم که وزارت علوم هم همایشی را در یکی دو هفته آینده با موضوع تحول در مطالعات و علوم قرآنی، در دست برگزاری دارد.
بنابراین اعتقاد من به صورت کوتاه این است که دانشهایی که الان در حوزه علوم قرآن و درسها و مواد درسیای که در رشتههای علوم قرآن و حدیث مورد مطالعه واقع میشود، در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی دکتری نیاز به بازنگری نظام درسی دارد؛ به گونهای که ما را به هدف اصلی برساند.
ایکنا: راجع به جهتگیری و رویکردی که به نظر شما باید در این تحول مد نظر قرار گیرد، توضیحات بیشتری بیان بفرمائید.
شاید بتوان در این زمینه به کار و کوشش عالمانهای که آیتالله معرفت در دو دهه اخیر داشتند، اشاره کرد و کتابی را که ایشان با عنوان التمهید للعلوم القرآن فراهم کردند تابلو و نقشه راه خوبی دانست. بر اساس این الگو باید برخی از علوم که قبلاً در پیشینههای علوم قرآن در کتاب الاتقان سیوطی و یا البرهان زرکشی خوانده میشد حذف شود و برخی تقلیل پیدا کند و از طرفی دانشهایی که ما را بیشتر به مراد و فهم قرآن نزدیک کند باید مورد توجه واقع شود.
برای مثال بحث تأویل یا جایگاهی که آیتالله معرفت در کنار تفسیر برای تأویل تعریف میکنند و کتاب التأویل فی مختلف المذاهب و الآراء را تنظیم میکنند، این رکن بسیار مهمی برای آن هدفی است که عرض کردم؛ یعنی دریافت معانی و درک مرادها و انس با قرآن.
ایکنا: آیا شما به طور مشخص مواردی را در این بازنگری مد نظر دارید که بخواهید عنوان کنید و از نظر شما باید مد نظر قرار بگیرد؟
بله به نظر من دو نکته را باید در این بازنگری حتماً مورد توجه قرار داد. نکته اول این که قرآن و دانشهای قرآنی نباید از دانشهای حدیثی تفکیک شود. آفتی که برخی از گروهها، چه از اهل سنت و چه در بین شیعه پیش آمد و اصطلاحا قرآنی شدند، این اتفاق نباید در رشتههای علوم قرآن و حدیث بیفتد و باید دانش حدیث همپای با دانش قرآن که دو ثقل هستند، در کنار هم در درسها مورد مطالعه قرار بگیرند. این در حالی است که در اتقان یا در البرهان یا برخی از مصادر اهل سنت یکسویه قدم برداشته شده است و دانشهای حدیث و به ویژه حدیث اهل بیت(ع) خیلی کمرنگ هستند.
نکته دوم که در این طرح باید مورد توجه واقع بشود توجه به تحولی است که در علوم انسانی دارد انجام میشود. دانشهای علوم انسانی روز به روز دارند گسترش پیدا میکنند و مطالعات علوم قرآن و حدیث باید به گونهای باشد که بتواند با آنها ارتباط داشته باشد و بیانگر مطالبی از قرآن و حدیث برای این دانشها هم باشد. امروزه باید مراکز علمی قرآن و حدیث، در رشتههای علوم انسانی به عنوان پایگاه و منبع دیده شوند. این موضوع باید در خود دانش علوم قرآن به خوبی مورد توجه قرار بگیرد و رابطه قرآن و حدیث با دانشهای علوم انسانی از اقتصاد، روانشناسی، حقوق و دانشهای دیگر مورد توجه واقع بشود.
ایکنا: آیا مقصود شما این است که در علوم قرآن باید بحث روش استفاده از قرآن در علوم دیگر مورد بحث واقع بشود؟
هم بحث روش است یعنی روش استفاده از آیات و روایات باید به خوبی تحلیل و بررسی شود و هم بحث مبنا؛ یعنی مبانیای که برخاسته از آنها روشها مطرح میشوند، باید مورد مطالعه محققان قرار بگیرند.
ایکنا: آیا به نظر شما علوم قرآن باید متولی این امر باشد؟
اینگونه به نظر میرسد. در واقع به نظر میرسد که اگر ما بخواهیم علوم انسانی در جامعهمان تحول پیدا کند، بخشی از تحول در علوم انسانی به تحول در مصادر و منابع علوم انسانی است.
با مطالعاتی که با دوستان داشتهایم و تحقیق و تدریسی که انجام شده است، این نتیجه آشکار است که قرآن و حدیث دانشی مستقل از دانشهای دیگر نیستند، بلکه عمدتاً منبع و مصدری برای فهم دیگر دانشها میتوانند قرار بگیرند؛ و منبع و مصدری متقن و قابل قبول.
به نظر میرسد که در دانشهای علوم قرآنی که الان در مراکز دانشگاهی میخوانیم از این دو امر، یعنی توجه به دانش حدیث در کنار دانش قرآن و توجه به ارتباط علوم قرآن با علوم انسانی، قدری غفلت شده است. این دو امر در بازسازی آن عرصهای که برای دانشهای قرآنی لازم است باید مورد توجه قرار بگیرد.
اشاره کردم که طرحی که آیتالله معرفت در آثارشان ریختهاند و به نظر من این طرح اولین مجموعه یک عالم شیعی است که در آن علوم قرآن را نظاممند شده است. حاصل آن هم آخرین اثری بود که مرحوم آیتالله معرفت بخشی از آن را با عنوان تفسیر الاثری الجامع تولید کردند. یعنی یک دور تفسیر کامل از قرآن خواستند ارائه کنند. این نظام علوم قرآنی آیتالله معرفت باید مورد مطالعه قرار بگیرد و کامل شود.
ایکنا: پس به نظر شما باید از آثار گذشتگان گذر کنیم. درست است؟
بله. ما خیلی نباید به کتابهایی که از قدیم در دانشگاههای ما رایج بوده مثل الاتقان و البرهان امیدوار باشیم. به هر حال آنها در دورههای خودشان مورد توجه و محترم بودهاند، اما انتظار میرود که ما طرحی جدید و نگاهی با مبانی اهل بیت(ع) به حوزه علوم قرآن داشته باشیم و حتی متمایز با طرحی که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان دارد.
شما مستحضر هستید که نام این کتاب مرحوم طبرسی مجمع البیان لعلوم القرآن است با این که به تفسیر مجمع البیان یا مجمع البیان فی تفسیر القرآن معروف شده است ولی نامی که خود ایشان در مقدمه ذکر میکنند مجمع البیان لعلوم القرآن است و میگویند که من میخواهم یک دور مجموعهای از دانشهایی بنویسم که در حوزه علوم قرآن هستند و خود ایشان هم اگر دقت کنید، در تفسیر، ابتدا برای مثال یک یا چند آیه را که مطرح میکنند، القرائه مینویسند، الاعراب مینویسند، الحجه مینویسند، اللغه مینویسند، النزول مینویسند تا میرسد به المعنا و آن المعنا حاصلی است که آن مقدمات قبلی یعنی آن دانشهای علوم قرآنی قبلی آنها را زمینهسازی میکند تا به آن المعنا منتهی بشود.
میخواهم عرض کنم که فرمایشاتی که آیتالله معرفت دارد و نظام علوم قرآنیای که ایشان بازسای و تدوین کردند حتی با نظامی که مرحوم طبرسی در قرن ششم در حوزه علوم قرآن سازمان دادهاند و متفاوت با اهل سنت بود، طرح آیت الله معرفت با طرح مرحوم طبرسی هم متفاوت است. آن دو موردی که بنده عرض کردم باید در بازنگری مورد توجه واقع شود در کار آیتالله معرفت پررنگتر است.
ایکنا: در پایان اگر نکته یا پیشنهادی دارید که میتواند در مسیر تحول علوم قرآن مورد توجه مسئولان قرار بگیرد، بفرمائید.
امیدوارم مباحث جلساتی که اخیراً در این زمینه برگزار شده است و کارشناسانی دعوت شدهاند و گفتوگوهایی صورت گرفته مورد مطالعه جدی قرار بگیرد. لازم است که کسانی، به ویژه از وزارت علوم متصدی جمعآوری و جمعبندی این نظرات شوند تا حرفها و سخنها در گفتوگوهای بین چند نفر هدر نشود؛ یعنی حاصل اینها گاهی به یک نشستی برود و در آن جا تصویبی صورت بگیرد و متنی صادر شود که آن به عنوان یک سند بالادستی برای وزارت علوم و برای مراکز دیگر مورد توجه قرار بگیرد و حوزه علوم قرآن در واقع متحول بشود.
همچنین بهجاست که این نگرانی را من خدمت شما عرض کنم که گرچه در سالهای اخیر استقبال دانشجویان در دانشگاهها به حوزه مطالعات قرآنی زیاد شده است و رشتههای علوم قرآنی توسعه پیدا کرده است و رشته علوم قرآن و حدیث روز به روز در دانشگاههای ما زیادتر میشود، اما قدری هم ما باید حاصل کار را از فارغ التحصیلان این رشتهها بپرسیم و آنهایی که در این رشتهها وارد شدهاند و به ویژه دوره ارشد و دکتری خواندهاند. اینها واقعاً چقدر اعتقاداتشان به قرآن بیشتر شده است و چقدر بیشتر انس با قرآن گرفتهاند و چقدر پایبند به عمل در قرآن شدهاند؟
این اتفاق اگر که رخ داده است که اتفاق مبارکی است و باید خدا را سپاس بگوئیم، اما اگر در عمل این گونه نبوده است و ببینیم که در طول این سالها با این همه آمار از دانشجویان و رشتهها، وقتی که اینها آمدهاند در رشته علوم قرآن و حدیث، به جای تقویت ایمان و اعتقاداتشان به قرآن، قدری تردید و تشکیک در مطالعات جمع قرآن، مطالعات اعجاز، مطالعات تأویل و ... پیدا کردهاند، این جای نگرانی دارد. در واقع به قدری سایه بحثهای شبههانگیز و تردیدی مطرحشده سنگین بوده است که فارغ التحصیلان این رشتهها اصلا خرسند نیستند که به این رشته را وارد شدهاند و گاهی اظهار میکنند که ناراحتیم که به این رشته آمدهایم، چون اگر نمیآمدیم ایمانمان به قرآن و معرفتمان به قرآن بیشتر بود.
خب این نگرانی اگر واقعاً هست بر میگردد به روشی که در ارائه بحث هست، در سطوحی و موادی است که مطرح است، در روش علمیای است که مطرح است و اینها نیاز به تأملاتی دارد که امیدواریم که گروه مستقر در وزارت علوم به ویژه کمیسون مربوط حوزه مطالعات قرآنی اینها را مورد توجه قرار بدهند و در این فرصتی که انقلاب اسلامی برای ما فراهم کرده است بتوانیم به نشر بیشتر معارف قرآنی بپردازیم.