کد خبر: 1426620
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۴
اختصاصی ایکنا/

معادل‌گذاری یکسان واژه‌ها؛عامل نامفهوم بودن ترجمه‌های قرآن

گروه ادب: یکی از علل نامفهوم ماندن ترجمه‌های قرآن کریم، ترجمه یکسان از یک واژه است؛ در صورتی که گاهی برخی واژه‌ها بر اساس زمینه سخن، معانی‌ متفاوتی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، سیدیحیی یثربی چندی پیش از قصد خود برای عرضه ترجمه‌ای روان و بدون پرانتز از قرآن از قرآن کریم خبر داد.
به همین مناسبت، این مفسر قرآن، نکاتی درباره ترجمه قرآن و مقایسه تطبیقی ترجمه‌های قرآن را در قالب یادداشت در اختیار ایکنا قرار داده است که پیش از این بخش نخست این یادداشت که به تبیین عقلانی بودن و پیام‌محور بودن قرآن پرداخته بود از نظر خوانندگان گذشت. یثربی در ادامه این سلسله یادداشت‌ها به بررسی تطبیقی ترجمه‌ها پرداخته است که دومین بخش از این سری یادداشت‌هایش در ادامه ارائه می‌شود.

یک واژه با یک ترجمه و یا چند ترجمه؟
برخی معتقدند که واژه‌های مشابه قرآن را باید یکسان معنی کرد. باید توجه داشت که برخی واژه‌ها چنین‌اند، یعنی باید آن‌ها را یکسان معنی کرد؛ مانند: قدرت، علم، شجر و هجر، اما برخی از واژه‌ها را نمی‌توان یکسان معنی کرد؛ مثلاً واژه «شیء» را در دو آیه مشابه که در یکی می‌گوید: «خدا به هر چیزی داناست» و در جای دیگر هم می‌گوید: «خدا به هر چیزی تواناست».
در مورد دانایی می‌توان گفت: من به هر چیزی دانا هستم؛ اما در مورد توانایی بهتر آن است که نگوییم که به هر چیزی توانا هستم بلکه باید بگویی به هر کاری توانا هستم.
مثال دیگر واژه «محیط» است. این واژه بارها در قرآن کریم آمده است، اما آن را همه جا نمی‌توان یکسان معنی کرد. در سوره آل‌عمران، آیه 120 می‌خوانیم: «خداوند به هر کاری که می‌کنند، محیط است.» در سوره نساء، آیه 126 می‌خوانیم: «خداوند به همه چیز محیط است» و در سوره بقره آیه 19 نیز می‌خوانیم: «خداوند به کافران محیط است».
«محیط» در مثال اول را باید آگاه ترجمه کرد، بدین سان: «خداوند از هر کاری که می‌کنند، آگاه است» (آل عمران/120).
این واژه را در ترجمه آیه 126 سوره نساء نمی‌توان به کار برد. آن جا باید گفت: «و آن‌چه در آسمان‌ها و زمین‌ است، در اختیار خداست و او همه چیز را در اختیار دارد» (نساء/126).
چنان که آیه 19 سوره بقره را نه می‌توان «آگاه» ترجمه کرد و نه می‌توان «در اختیار دارد» ترجمه کرد. در آن جا باید گفت: «... در حالی که کافران از دست خدا راه گریزی ندارند.» (بقره/19)
هر کس، هر یک از این آیه‌ها را از آغاز تا پایان بخواند، خواهد دید که واژه محیط را نمی‌توان یکسان ترجمه کرد.

علل نامفهوم ماندن ترجمه‌های قرآن
یکی از علل نامفهوم ماندن ترجمه‌های قرآن کریم، ترجمه یکسان از یک واژه است. در صورتی که گاهی برخی واژه‌ها بر اساس زمینه سخن، معانی‌ متفاوتی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد؛ مثلاً آقای موسوی گرمارودی واژه «محیط» را در آیه 120 آل‌عمران، چنین ترجمه کرده است: «که خداوند آنچه را انجام می‌دهند، فراگیر است» بدیهی است که پیام این ترجمه را کسی درک نمی‌کند، علاوه بر این که خود این جمله از نظر ادبی درست نیست. ایشان همین واژه را در آیه 126 سوره نساء چنین ترجمه می‌کند: «و خداوند به هر چیزى، نیک داناست.» و در آیه 19 سوره بقره همین واژه را چنین ترجمه می‌کند: «و خداوند، فراگیر کافران است».
در صورتی که این واژه با توجه به مضمون آیه باید در آیه 120 سوره آل‌عمران چنین ترجمه شود: «که خداوند از هر کاری که می‌کنند، آگاه است.» و همچنین آیه 126 سوره نساء باید چنین معنی شود: «و آن‌چه در آسمان‌ها و زمین‌ است، در اختیار خداست و او همه چیز را در اختیار دارد» و آیه 19 سوره بقره نیز به این معنی است که: «درحالی‌ که کافران از دست خدا راه گریز ندارند».
برای نمونه ترجمه‌های دیگر از این واژه را در این سه آیه نقل می‌کنیم: خواجوی: «و خداوند جمع‏‌کننده کافران [در دوزخ‏] است» (بقره/19) مشکینی: «و خداوند به همه کافران احاطه (علمى و توانى) دارد.» (بقره/19) شعرانی: «خدا به همه چیز فرا رسنده است» (نساء/126) شعرانی: «خدا به آنچه می‌کنند، فرا رسنده است» (آل‌عمران/120) فیض‌الاسلام: «حقیقتا خدا به آنچه می‌کنند، خوب دانا است» (آل‌عمران/120) خواجوی: «که خداوند بدانچه که انجام می‌دهند، داناست» (آل‌عمران/120) مشکینی: «خداوند به آنچه انجام می‌دهند (از نظر علم و توان) احاطه دارد.» (آل‌عمران/120) معزّی: «خدا است بدانچه کنند فراگیرنده» (آل‌عمران/120)
این ترجمه‌ها به طور کلّی دو اشکال دارند:
یکی این که چنان که گفتیم در ترجمه یک واژه مضمون آیه را در نظر نمی‌گیرند و توجه نمی‌کنند که یک واژه همراه با هر مضمونی باید به گونه‌ای ترجمه شود که با آن مضمون مناسب باشد.
دیگر آن که به این نکته توجه ندارند که قرآن با زبان مردم عادی نازل شده است و اگر ترجمه هم بشود، باید به زبان مردم عادی ترجمه شود.
مردم عادی می‌گویند: خداوند از همه چیز آگاه است؛ اما هرگز نمی‌گویند: «که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است»(موسوی گرمارودی). فارسی‌زبانان نه تنها چنین جمله‌ای را به کار نمی‌برند، حتی آن‌را نمی‌فهمند.
موردی از تطبیق ترجمه‌ها
آیه 259 سوره بقره جریانی را نقل می‌کند که «شخصی به شهر یا روستای ویرانی گذشت، که همه مردمش مرده بودند. با خود گفت: خداوند این‌ها را چگونه زنده خواهد کرد؟ خداوند جان او را گرفت و پس از صد سال زنده‌اش کرد و به او گفت: از کی در این‌جایی؟ او گفت: یک روز یا کمتر! خداوند گفت: نه! تو صد سال است که در این‌جایی! به آب و خوراکت بنگر که باقی مانده است و نیز به خرت بنگر!»
طبیعی است که او بنگرد و ببیند نه غذایی مانده است و نه آبی و خرش کلاً پوسیده و تنها استخوانش مانده است. سپس خدا خرش را برای او زنده می‌کند تا نشان دهد که می‌تواند مردگان را زنده کند.
بحث ما در ترجمه قسمتی از این داستان است که خداوند می‌فرماید:«فَانظُرْ إِلىَ‏ طَعَامِکَ وَ شَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ»، در این قسمت خداوند می‌فرماید: ببین و به آب و غذایت نگاه کن که خراب نشده است؟ یعنی برای این که بدانی صد سال است که تو مرده‌ای، به غذا و آب و خرت نگاه کن تا از نابودی آن‌ها بفهمی که تو فقط یک روز در این جا نمانده‌ای!
همه مترجمان این آیه را این گونه ترجمه کرده‌اند که: «به غذا و نوشیدنی‌ات نگاه کن که تباه نشده‌اند» بدیهی است که اگر آن‌ها تباه نشده باشند، دلیل آن است که آن مرد یک روز در آن‌جا بوده است نه صد سال، پس باید ترجمه‌ها به گونه‌ای باشند که تباه شدن غذا را برساند تا به آن مرد ثابت شود که او صد سال بی‌جان مانده است نه این که یک روز خوابش برده باشد.
اینک ترجمه‌ها:
الهی قمشه‌ای: «در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده»،

پاینده: «خوردنى و نوشیدنى خویش را بنگر که دگرگون نشده!»،

مکارم: «نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود (که همراه داشتى، با گذشت سال‌ها) هیچ گونه تغییر نیافته است!»،

معزّی: «بنگر به خوراک و نوشابه خویش که بویش نگشته!»،

شعرانی: «بنگر بخوردنى خود و آشامیدنى خود که بوى نگردانیده!»،

مجتبوی: «به خورش و آشامیدنی‌ات بنگر که دیگرگون نشده است!».
بر اساس این ترجمه‌ها باید آن مرد به خوراک و نوشیدنی خود که نگاه کرد و سالم دید مرگ صد ساله خود را  باور نکند، در صورتی که خداوند می‌خواهد او از نابود شدن طعام و نوشیدنی‌اش و نیز از پوسیده شدن خرش به این نتیجه برسد که مدت‌هاست که او در این‌جا بوده، بنابراین مرده بوده و دوباره زنده شده است.
من این قسمت را چنین ترجمه کرده‌ام: «ببین، خوراک و نوشیدنی‌ات، دگرگون نشده است؟! و خرت را نیز ببین!». یعنی اگر خوراک و نوشیدنی و خرت را ببینی از حقیقت آگاه می‌شوی و می‌دانی که چه مدّتی در این‌جا بوده‌ای! اگر آن‌ها خراب نشده و نپوسیده بودند، تو مدّت کوتاهی در این جا بوده‌ای و اگر دیدی که خراب شده و پوسیده‌اند، می‌فهمی که سال‌ها مرده و دوباره زنده شده‌ای!

captcha